به گزارش خبرآنلاین، خرید اوراق و تبدیل دارایی های بانک مرکزی در خارج از کشور با چه اهداف و اولویت هایی انجام می شود؟ این اقدامی معمول و یا خارج از عرف است و چرا دارایی های ایران به رغم تنش های بین دو کشور از آمریکا خارج نشده؟ سئوالاتی است که در گفتگویی کوتاه با احمد حاتمی یزد، کارشناس اقتصادی در میان گذاشتیم.

خرید اوراق از سوی بانکهای مرکزی از محل دارایی های ارزی و یا منابع حاصل از صادرات منابع ملی یک اقدام رایج تلقی می شود؟

خرید اوراق قرضه به عنوان راهکاری برای ذخیره منابع ارزی یکی از روش های متداول میان دولت ها و بانک های مرکزی برای حفظ ارزش ذخایر ارزی است و به خودی خود نمی توان آن را کار اشتباهی دانست چرا که اساسا انتقال منابع ارزی از این جنس به داخل کشورها ناممکن است.

دولت ها معمولا منابع ارزی حاصل از فروش منابع طبیعی مانند نفت و گاز یا مازاد تراز تجاری مثبت را در صورتی که صرف سرمایه گذاری های بلند مدت نشود به دو صورت نگهداری می کنند؛ یا مستقیم در بانکهای بین المللی سپرده گذاری می کنند یا اوراق قرضه ارزی می خرند.

اولویت تبدیل بر چه اساسی تعیین می شود، میزان ریسک و سود اوراق در این فرایند تاثیر گذار است؟

بانک های مرکزی در انتخاب شیوه نگهداری ذخایر ارزی اولویت را در نقدشوندگی می دانند. به عبارت دیگر بیش از ریسک منطقی، سود و هر فاکتور دیگر، آنچه برای دولت ها و بانک های مرکزی از اهمیت برخوردار است، سهولت و سرعت نقدشوندگی است.

در میان اوراق قرضه ارزی، اوراق خزانه دولت آمریکا یا اصطلاحا TB از رواج بیشتری برخوردار است چرا که نقدشوندگی بالایی دارد و کشورهای مختلفی ذخائر ارزی خود را در قالب این اوراق حفظ می کنند. به عنوان مثال مانده اوراق خزانه دولت آمریکا نزد چین حدود ۳ هزار میلیارد دلار و اوراق نزد دولت عربستان حدود ۷۵۰ میلیارد دلار برآورد می شود.

ایران هم در از این نوع اوراق استفاده کرده؟

ایران هم از مدت ها قبل چنین شیوه ای را برای نگهداری درآمد مازاد خود را از محل فروش نفت استفاده می کرد. سابقه خرید اوراق قرضه دولت آمریکا به قبل از انقلاب بازمی گردد و تا قبل از سال ۱۳۸۰ نیز ادامه داشت. به این اعتبار نباید و نمی توان خرید این اوراق را اشتباه دانست.

نکته مهم اتفاقاتی است که از حوالی سال ۱۳۸۰ رخ داد و تغییراتی را در رویکرد دولت ها و روسای بانک مرکزی وقت کشورمان در رابطه با اوراق قرضه بوجود آورد.

از حوالی سال ۱۳۸۰ و حتی شاید کمی قبل تر از آن هم شواهد و قرائنی قابل رویت بود که نشان می داد سطح تنش میان آمریکا و ایران رو به افزایش است و همین روند احتمال استفاده دولت و سایر نهادهای قانونی و قضایی آمریکا را از روش های مختلفی برای تحت فشار قراردادن ایران افزایش داده بود. به همین خاطر بسیاری از کارشناسان و فعالان بانکی این نکته را گوشزد می کردند که تمام دارایی های دلاری ایران که امکان دارد مورد هجوم امریکایی ها قرار بگیرد باید به سایر ارزها تبدیل شود.

تغییر رویکردی که به آن اشاره می کنید جه بود؟

در واقع مجموعه این هشدارها منجر به تغییر راهبرد کلی ایران در نگهداری ذخائر ارزی شد و روند کاهش وابستگی به دلار کلید خورد؛ این روند از اوائل دهه ۸۰ شمسی به صورت جدی و مستمر آغاز شد و بخش قابل ملاحظه ای از دارایی های منقول خارجی کشور به سایر ارزها مانند یورو و حتی ین ژاپن تبدیل شد.

پس چرا در سالهای بعد همچنان این ارواق در اختیار آمریکایی ها بوده ؟

نکته مبهم و سوال برانگیز در مورد دو میلیارد دلار اوراق قرضه دقیقا همین است که چرا با وجود اینکه بنا بر گفته محمود بهمنی رییس کل وقت بانک مرکزی این اوراق در سال ۸۷ سررسید شده بود و قاعدتا در راستای راهبرد سال های گذشته باید این اوراق از دلار به ارزهای دیگر تبدیل می شد، چرا تمدید دلاری انجام گرفت تا امکان دست اندازی به آن فراهم باشد؟

باید بررسی شود این تصمیم در چه سطحی گرفته شده است آیا تشخیص مدیر اتاق تبادل بوده یا رییس کل در مورد آن تصمیم گرفته است؟ این امکان هم وجود دارد که تصمیم در سطح دولت اتخاذ شده باشد. به هر حال نکته کلیدی روشن شدن علت و توجیه تمدید این اوراق است.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.