به گزارش تابناکآنقدر که نمی‌توان پی برد کدام روایت از ماجرا به واقعیت نزدیک تر است.


1- خودکشی به دلیل نداشتن هزینه پذیرش

به گزارش «تابناک»، نخستین روایت از ماجرا را یکی از روزنامه های کشورمان با عنوانی شبیه به آنچه نوشته‌ایم منتشر کرد و در توضیح آن نوشت: این حادثه بعدازظهر جمعه در یکی از بیمارستان‌های دولتی تهران رخ داد. به گفته شاهدان، مرد میانسال درحالی‌که از درد به‌خودش می‌پیچید، وارد بیمارستان شد تا پذیرش شود، اما مسئولان پذیرش گفتند که تاریخ دفترچه‌اش منقضی شده و او باید 300هزار تومان واریز کند تا پذیرش شود.

مرد اما پولی همراهش نبود و هر چه او و همراهانش اصرار کردند که تا واریز شدن پول، او را پذیرش کنند، کسی گوشش بدهکار نبود. لحظاتی بعد مرد از درد روی زمین افتاد و در مقابل چشمان ده‌ها شاهد می‌غلتید و فریاد می‌زد اما وقتی دید کسی به دادش نمی‌رسد، در نهایت خود را از طبقه سوم به پایین پرت کرد.

همشهری در ادامه از زبان برادر این فرد نوشت: «برادرم علی شفیعی نام دارد و در بویین‌زهرا زندگی می‌کند و راننده نیسان است. او حوالی ظهر جمعه دچار درد شدید شکم شد طوری که از شدت درد به‌خودش می‌پیچید. 2 نفر از آشنایان به کمکش رفتند و او را با ماشین به تهران منتقل کردند تا به بیمارستان ... برود. وقتی به بیمارستان رسیدند، برادرم دفترچه‌اش را داد اما گفتند که تاریخ دفترچه گذشته و باید 300هزار تومان پرداخت کند. برادرم گفت که بیمه است و تنها چند روز از تاریخ دفترچه گذشته و آنها می‌توانند از سیستم‌شان استعلام بگیرند.»

او در ادامه گفته: «در آن زمان من برای رای‌گیری به روستایی دورافتاده رفته بودم و امکان این را نداشتم که این پول را کارت به کارت کنم. با خواهرم تماس گرفتند و او گفت که خودش را می‌رساند و پول را واریز می‌کند. اما با این حال برادرم هر چه اصرار کرد که تا رسیدن خواهرم او را پذیرش کنند، قبول نکردند. ده‌ها نفر دیدند که چطور برادرم از شدت درد روی زمین می‌غلتید و فریاد می‌زد. آنها حال برادرم را دیدند و کاری نکردند. تحمل درد آنقدر برایش سخت شده بود که در نهایت تصمیم گرفت خودش را از طبقه سوم به پایین پرت کند. درست چند دقیقه بعد از این حادثه بود که خواهرم به بیمارستان رسید اما دیر شده بود.»

یک خودکشی و چند روایت متفاوت؛ چه کسی راست می‌گوید؟!


۲- شاهدانی که حاضر هستند شهادت بدهند

در پی انتشار این خبر و بازنشر آن در رسانه های دیگر، برخی رسانه ها به سراغ رضا، برادر بیمار خودکشی کرده رفته و با او گفت‌وگو کردند تا مشخص شود که بیمارستان یاد شده «میلاد» نام دارد و فرد خودکشی کرده اکنون زخمی، بی هوش، با دست و پا و سر شکسته در بخش مراقبت‌های ویژه آن بستری شده است؛ احتمالا بی آنکه هزینه‌ای برای بستری وی پرداخت شود!

این در حالی است که به گفته برادر وی، هنوز نمی‌دانند علی در کماست یا مرگ مغزی شده و به بازگشتش امید چندانی نیست. او در ادامه می‌گوید: «ساعت پنج و ۴۷ دقیقه (عصر) فیش صندوق بیمارستان صادر شده اما برادرم و همراهانش که پول همراه نداشتند، خواستار بستری وی تا رسیدن پول شدند که پاسخ منفی شنیدند. این در حالی بود که وضعیت برادرم به حدی وخیم بوده که مردمی که آن جا بودند، اعتراض می‌کنند و حتی حاضر شده بودند ۱۰ هزارتومان، ۱۰ هزارتومان پول جمع کنند تا او بستری شود.»

این در حالی است که علی بیمه تامین اجتماعی داشته و بیمارستان یاد شده، متعلق به سازمان تامین اجتماعی است. شاید همین موضوع موجب شده که بیمار و همراهانش بی آنکه به جیب خود دقت کنند، راهی آنجا شوند و وقتی با مخالفت مسئولان پذیرش مواجه شدند، از ایشان بخواهند که وضعیت بیمه علی را استعلام کرده و بستری اش کنند. درخواستی که مورد موافقت قرار نمی‌گیرد تا اینکه بالاخره کاسه صبر بیمار لبریز شده و در ساعت هفت و ۱۹ دقیقه (عصر) آن رویداد شوم را رقم می‌زند.

رضا اینها را می‌گوید و بعد شروع به خودخوری می‌کند؛ «راهم خیلی دور بود. ۵۰ کیلومتر فقط در جاده خاکی رانندگی کردم اما چند دقیقه ای دیر رسیدم. جایی هم که بودم، روستا بود و به عابر بانک دسترسی نداشتم که پول واریز کنم. برادر من به خاطر ۳۰۰ هزار تومان الان توی کما است؛ کسی که دو سال در خط مقدم جبهه برای این کشور جنگیده. جانبار هم هست اما حتی کارت جانبازی هم نگرفته بود.»

او در ادامه از تنظیم شکایت علیه بیمارستان خبر می‌دهد و می‌گوید: «از بیمارستان شکایت کرده‌ایم و امیدواریم مسئولان به این شکایت رسیدگی کنند. شکایت نامه‌ خود را در کلانتری پایین برج میلاد تنظیم کردیم. شاهدان ماجرا با من صحبت کردند و بعضی‌ها حتی شماره تلفن دادند و گفتند هر زمانی به شاهد نیاز داشتید، حاضریم شهادت بدهیم. حتی برخی به ما گفتند چیزی نگویید، بروید پیش وزیر شکایت کنید، خودش موضوع را پی گیری می‌کند و خسارت هم می‌دهد. اما مگر من کیسه دوخته‌ام؟ پول می خواهم چه کار؟ برادرم روی تخت بیمارستان افتاده و وضعیتش آن قدر بد است که ما امید نداریم.»

یک خودکشی و چند روایت متفاوت؛ چه کسی راست می‌گوید؟!


3- خودکشی به خاطر مشکلات مالی منطقی نیست

از جمله نکات جالب توجهی که برادر علی در گفت‌وگو با رسانه ها به آن اشاره کرده، مجهز بودن بیمارستان به دوربین های مدار بسته است. مستنداتی که به باور وی می‌توان با رجوع به آنها، متوجه وضعیت شد و بر اساس آن، توقع دارد قوه قضائیه به ماجرا ورود کرده و به این پرونده رسیدگی کند تا مبادا دیگران به وضعیتی که این خانواده در آن گرفتار شده‌اند، شوند.

این در حالی است که ساعاتی پیش خبری در ارتباط با این پرونده منتشر شده که نشان می‌دهد گفته های تمامی شاهدان عینی ماجرا با سخنان برادر علی همخوانی ندارد چراکه برخی شان روایت متفاوتی از ماجرا تعریف می‌کنند. ازجمله یکی از تکنیسین های بیمارستان که در تشریح ماجرا به ایرنا گفته: «حوالی ساعت 19 روز جمعه 10 اردیبهشت ماه مردی 46 ساله که به نظر می آمد از نظر روحی دچار مشکل بود قصد پذیرش در این بیمارستان داشت. با اینکه تاریخ دفترچه درمانی این بیمار به اتمام رسیده بود، عوامل پذیرش بیمارستان برخلاف قانون و به دلیل اصرار بیمار، با پذیرش وی موافقت کردند.»

او در ادامه بی آنکه درباره چرایی اقدام به خودکشی نظر داده یا حدس و گمانی در این باره مطرح کند، گفته: «پس از دقایقی که از پذیرش بیمار گذشته بود با خبر شدیم که وی از طبقه سوم بیمارستان خود را به پایین پرتاب کرده است. بیمار وضعیت روحی مناسبی نداشته و بیمارستان از وی وجهی دریافت نکرده و او به دلایل نامعلوم خود را از طبقه سوم بیمارستان به پایین پرت کرده است. اصلا اقدام به خاطر مشکلات مالی توجیه منطقی ندارد.»

بدین ترتیب مشخص می‌شود که پذیرش این بیمار، دست کم از دید تکنیسین این بیمارستان خلاف قانون بوده و با اصرار بیمار صورت گرفته است تا با روایتی عجیب تر مواجه باشیم. آنقدر که نمی‌دانیم چه دلیلی دارد بیمار پس از دریافت مجوز پذیرش، دست به چنین اقدامی بزند. هرچند غیرقانونی بودن پذیرش بیمار از این موضوع عجیب تر است.

آن هم در شرایطی که هنوز از یاد نبرده‌ایم که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشورمان پس از ماجرای عجیب و دردناک کشیدن بخیه از چانه کودک مجروح در خمینی شهر، در یک برنامه تلویزیونی گفت: «مریض که آمد، مریض اورژانسی، نبایستی از اسمش پرسید، نه از دینش پرسید، نه از آیینش، ‌نه از پولش، نه از دفترچه اش و... .»

یک خودکشی و چند روایت متفاوت؛ چه کسی راست می‌گوید؟!


۴- دلیل خودکشی، ندادن مورفین بود!

روایت های ضد و نقیض در خصوص چگونگی وقوع این رویداد تلخ در بیمارستان میلاد زمانی کامل می‌شود که اظهارات مسئولان این بیمارستان را هم بشنویم. از جمله سخنان رحمتی، مدیرروابط عمومی بیمارستان که تاکید دارد این حادثه در مراجع قانونی و قضایی در دست بررسی قرار دارد و معتقد است ماجرا آنگونه نبوده که در برخی رسانه‌ها منتشر شده و اساسا به اجبار در اخذ هزینه‌های درمانی ارتباطی ندارد.

او در این باره می‌گوید: «روز جمعه این فرد به اورژانس بیمارستان میلاد مراجعه می‌کند و ویزیت اولیه‌اش انجام می‌شود و سپس برای انجام آزمایشات به سونوگرافی بیمارستان ارجاع داده می شود. اما از آنجا که دفترچه اش فاقد اعتبار بوده، از او و همراهش می‌خواهند که به سوپروایزر بیمارستان مراجعه و پشت برگه اش را امضا کند تا درمانش به صورت رایگان ادامه پیدا کند. این فرد به سوپروایزر مراجعه نکرده و خود را از طبقه اول اورژانس به زیرهمکف پرتاب کرده است و اکنون در کماست.»

این توضیحات البته مبهم تر از آن است که بتواند گرهی از ماجرا باز کند چراکه در آن هیچ اشاره ای به چرایی خودکشی بیمار نشده؛ ابهامی که دکتر مرتضی مردانی، رئیس اورژانس بیمارستان تلاش کرده به آن پاسخ بگوید: «مرد ۵۰ ساله ای که در این بیمارستان اقدام به خودکشی کرده چندین بار از پزشک تقاضای مرفین کرده بود.»

او در ادامه می‌گوید: «این فرد روز جمعه به علت دل درد به اورژانش بیمارستان میلاد مراجعه می کند و به محض ورود، پذیرش و معاینه می شود. پزشک معالج بعد از بررسی های انجام شده،‌ دستور انجام رادیولوژی و آزمایش می‌دهد اما بیمار با خارج کردن همراهان خود از اتاق معاینه، درخواست مرفین می‌کند. پزشک تجویز مرفین را منوط به انجام دادن آزمایش اعلام می کند و فرد بعد از خارج شدن از اتاق معاینه بجای رفتن به سوی ‌آزمایشگاه به طبقات فوقانی اورژانش بیمارستان می‌رود و مطابق با آنچه دوربین های مداربسته نشان می‌دهد،‌ حدود یک ساعت بدنبال مکانی برای خودکشی می‌گردد.»

مردانی روایت خود را این گونه ادامه می‌دهد: «سر انجام در بالای راه پله های بخش اطفال بیمارستان محل مناسبی را می یابد ولی انتظامات سر می‌رسد و وی را از اورژانس خارج می‌کند اما او دوباره به همان طبقه می‌رود و خود را پرتاب می‌کند.» روایتی که جای دیگری به نقل از وی با کمی تفاوت منتشر شده و در آن به اذعان علی به اعتیاد نزد پزشک معالج اشاره شده و علت اخراج وی از اورژانس، مشکوک شدن ماموران انتظامات به وی، با این گمان که دنبال جایی برای مصرف مواد می‌گردد، ذکر شده است.

روایتی که در انتهای آن آمده: «برخی از گزارشات مبنی بر اینکه بیمار به علت پرداخت نکردن هزینه، ویزیت نشده است، خلاف واقع و کذب محض و نشر اکاذیب بوده و قبض پذیرش به شماره ۳۰۷۱۳۴۳۷ سند ۳۴۲۰۳۷۴ مبنی بر پرداخت مبلغ سی هزار تومان هزینهویزیت از سوی بیمار موید آن است.»

۵- چه کسانی راست می‌گویند و چه کسانی دروغ؟

آنچه واضح است، تمامی این روایت ها نمی‌توانند صحیح باشند و بر این اساس، جا دارد که مسئولان هر چه سریع تر به پرونده ورود کرده و در پی کشف حقیقت برآیند. حقیقتی که ممکن است بخشی از آن در هیچ کدام از این روایت ها نیامده باشد و از آن مهم تر، احتمالا دایره وسعت آن فراتر از این پرونده خواهد بود چراکه بار دیگر شاهد پرونده ای هستیم که در یکی از بیمارستان های کشورمان گشوده شده و گره های کوری که در آن به چشم می‌خورد، به این سادگی ها باز شدنی نیستند.

ماجرایی که به وضوح در پس زمینه آن اشکالات بیمه ای دیده می‌شوند و به این دلیل است که معتقدیم دایره حقیقت یابی در این پرونده از ابعاد محل حادثه فراتر خواهد رفت. به ویژه آنکه می‌دانیم فرد خودکشی کرده ترجیح داده به جای بیمارستانی در شهر نزدیک به روستایشان، ساعت ها رنج و درد را تحمل کرده و پس از طی مسیری طولانی، خود را به تهران برساند. با این باور که هم بیمه تامین اجتماعی دارد و هم بیمه روستایی و احتمالا با اجرای طرح تحول نظام سلامت، لازم نیست هزینه زیادی متقبل شود.

حقایقی که بر تلخی این رویداد می‌افزایند و پذیرش فرض معتاد بودن فرد خودکشی کرده تنها به وسعت یافتن تلخی های آن منجر می‌شود. به ویژه زمانی که از زبان برادر وی می‌شنویم علی دو فرزند زیر ۱۰ سال دارد و حتی این موضوع هم موجب نشده مدیران بیمارستان به دیدار خانواده وی رفته و به ایشان دلگرمی دهند.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.