گروه بنگاه‌های اقتصادی - آزاده حسینی: مولفه‌های بسیاری برای تدوین استراتژی در حوزه‌ای کلان مانند فولاد باید در نظر گرفته شود. همچنین پیوستگی و هماهنگی آن با سایر زنجیره از معدن تا فولاد، منابعی مانند انرژی، آب، نیروی انسانی، نیاز‌های منطقه و موارد دیگر از جمله مواردی است که در تدوین استراتژی باید دیده شود که متاسفانه شاید همین پیچیدگی‌ها باعث شده تاکنون در این زمینه برنامه‌ای مدون و به هم پیوسته نداشته باشیم و آنچه در‌مورد فولاد تاکنون وجود داشته طرح جامع فولاد بوده که آن هم کم‌و‌کاستی‌های بسیاری داشته و علاوه بر آن تاکنون نیز طبق برنامه پیش نرفته‌ایم. کارشناسان فولاد در این باره معتقدند بسیاری از مشکلاتی که در صنعت فولاد ما وجود دارد از جمله مکان‌یابی‌های نامناسب، باعث شده برخی از طرح‌های فولادی به دلیل عدم توجیه فنی و اقتصادی نیمه کاره رها شوند.

استراتژی در صنعت فولاد داریم یا نداریم؟

مسعود ابکاء
مدیرعامل سابق ذوب‌آهن

سال‌هاست واژه‌هایی همچون استراتژی فولاد، طرح جامع فولاد، چشم‌انداز صنعت فولاد هرازگاهی سوژه رسانه‌ها و سازمان‌های مرتبط می‌شود و رویاهایی به هم بافته می‌شوند. آرزوها را به زبان آورده و گاهی به رشته تحریر درمی‌آوریم، اما پس از چندی جز یادی و احتمالا افسوسی، چیزی بر جای نمی‌ماند! و دریغا که همه دست‌اندرکاران تدوین و تبیین آن اعلام می‌دارند که ما از اول می‌دانستیم. خدا را شکر که ما در کشورمان فرد نادان نداریم، همه گذشته را می‌دانند و آینده را هم دقیقا پیش‌بینی کرده بودند و صد البته خدای را باید شکر کرد که ترازویی و حساب و کتابی بر گفته‌ها هست.استراتژی داریم چون طرح جامع 7/ 15 میلیون تن را داشتیم، استراتژی داریم چون وزرای دولت پیشین به ترتیب 19 میلیون تن، 29 میلیون تن، 40 میلیون تن را پس از هر تغییر یکی یکی اعلام کردند و رفتند! مگر می‌توان تصور کرد که بدون استراتژی این ارقام را بر زبان رانده باشند؟!استراتژی داریم چون در ابتدای همین دولت نیز رقم 55 میلیون تن را بر زبان راندیم و به رشته تحریر درآوردیم و این یکی البته صدها صفحه مستندات را نیز با خود به همراه داشت. استراتژی داریم چون آمار و ارقام همیشه بنا و پایه‌هایی داشته‌اند. اما به اعتقاد حقیر، استراتژی نداریم چون ارقام و اهدافی را که مطرح و حتی مصوب می‌کنیم، به فرادست و فرودست آن فکر نکرده‌ایم. استراتژی نداریم، چون به توازن و تناسب حامل‌های مورد نیاز فکری نکرده‌ایم یا آن را به گوشه‌ای رانده‌ایم. استراتژی نداریم چون حمل‌ونقل مواد اولیه و محصول تولیدی حاصل از ارقام رویاها، در تحلیل‌مان جایگاهی ندارد. استراتژی نداریم‌ زیرا به مهم‌ترین بخش ارقام، یعنی تامین منابع مالی آن توجهی نکرده‌ایم. استراتژی نداریم چون هنوز جایگاه جغرافیایی طرح‌ها بیش از آنکه با شناسایی مزیت نسبی محل تعیین شود، به زور و توانمندی برخی مسوولان منطقه بستگی دارد.

آنها هم استراتژی ندارند چراکه چند سال به دنبال احداث کارخانه فولاد در منطقه تحت مسوولیت خود می‌روند و وقتی به نتیجه رسید، نالان از عدم سوددهی و پایداری کارخانه مذکور می‌شوند. (البته خدا را شکر که بسیاری از آنها به نتیجه نرسیده است وگرنه سرنوشتی مشابه داشتند.) استراتژی نداریم چون به مطالعات اندک انجام شده، توجهی نداریم. استراتژی نداریم زیرا به ساده‌ترین و البته مهم‌ترین موضوع یک بنگاه اقتصادی یعنی نیروی انسانی و ساختار سازمانی متناسب با اهداف بی‌مهری می‌کنیم و از هیچ مدل بین‌المللی تبعیت نمی‌کنیم. استراتژی نداریم و اگر داشتیم، طرح‌های استانی اینچنین سرنوشتی پس از 9 سال نداشت. اگر استراتژی داشتیم اینچنین منابع خود را خُرد و بی‌خاصیت در سطح کشور پراکنده نمی‌کردیم.اگر استراتژی داشتیم در خصوصی‌سازی، مجتمع‌های فولاد را این‌گونه بی‌سرپرست و یتیم نمی‌کردیم، اگر استراتژی داشتیم ایمیدرو که به همین منظورتاسیس شده، نقشی در مجتمع‌های فولادی و معدنی کشور داشت. اگر استراتژی داشتیم این‌گونه شاهد زیان و ورشکستگی برخی واحدها، حتی در زمان شکوفایی فولاد نبودیم اکنون که داستان دیگری است و مجتمع‌های سودده و قدرتمندمان هم زمین‌گیر شده‌اندو جسارت نشود اگر تدبیر داشتیم، حتما استراتژی هم می‌داشتیم. سال گذشته در انتهای سمپوزیوم فولاد که مسائل بسیار مهمی در آن مطرح شد و البته توجه نشد، حقیر در جمع‌بندی همایش مطرح کردم که «به نظر می‌رسد با این سازوکار و عدم توجه به زیربناها و منابع مالی مورد نیاز، بیش از اینکه طرح جامع فولاد را تدوین کرده باشیم، آرزوهای خود را به رشته تحریر درآورده‌ایم.» امروز به گمانم این حقیقت ملموس‌تر شده است. دیر شده، خیلی دیر شده! استراتژی می‌آید که ما زندگی بهتری داشته باشیم ولی اکنون باید استراتژی‌ای تدوین کنیم که نمیریم. جای استراتژی به شدت خالی است.

استراتژی قابل انعطاف در صنعت فولاد و معدن

مجتبی حاجی شفیعی
مدیر عامل مجتمع فولاد ویان

از آنجا که تغییرات روز افزون در چگونگی جریان مصرف فولاد و در نتیجه مواد معدنی در جهان رخ می‌دهد، استراتژی باید قابلیت انعطاف فوری داشته و در چشم‌انداز تولید و مصرف فولاد توانایی همسو‌سازی خود با رویه‌های به روز بین‌المللی و درونی را داشته باشد.در تبیین استراتژی توسعه صنایع فولادی و معدنی شاخص‌هایی از جمله سهم ارزش افزوده، اشتغال‌زایی، تامین نیاز داخلی، صادرات، دانش فنی، تجهیزات تولیدی و مدیریت سهم بسزایی دارند. موارد مذکور سیاست‌های قطعی و دائمی و با تغییرات نسبتی در محدوده بسته‌ای هستند که در طول دوره صنعتی شدن کشور مورد نظر بوده و صرفا بر‌اساس امکانات و مراودات بین‌المللی و مسائل داخلی کشور تاثیر‌پذیر می‌شوند. امروزه با برداشته شدن تحریم‌ها، سیاست راهبرد توسعه در صنعت فولاد و معدن که ده‌ها سال است از استراتژی موثر آن بی بهره هستیم، باید به همت مسوولان دولتی و کلیه مسوولان بخش خصوصی درگیر، تهیه و اجرا شود.استراتژی مورد نظر دارای مؤلفه‌های بسیاری است که باید توسط این جمع و با استفاده از مشاوران با ارزش این صنعت که دارای سابقه مفید طولانی در این امر ‌هستند تبیین و پیگیری شود. جهت اجرای استراتژی، مسوولان دولتی برای مداخله در مباحث کلان مملکتی باید قابلیت اصلاح فوری قوانین و آیین‌نامه‌ها را با اختیار کامل داشته و با اعتقاد کامل بخش خصوصی به تعیین استراتژی مناسب، شرایط لازم برای توسعه این صنعت فراهم‌ آید.

از جمله مولفه‌های کلان در استراتژی را می‌توان جلوگیری از واردات بی رویه فولاد که با کیفیت نازل و قیمت پایین در بازار عرضه می‌شود نام برد، لذا به بهانه شراکت با شرکت‌های فولادی و معدنی خارجی نباید صرفا کالاهای مصرفی وارد کشور شوند. از آنجا که هر ارزانی بی دلیل نیست، جامعه صنعتی باید در مقابل این هجوم محصولات بی‌کیفیت بسیار هوشیار عمل کند و صرفا واردات را به سمت خرید ماشین‌آلات با فناوری روز دنیا به همراه دانش فنی سوق دهد. فولاد نباید به‌صورت بی‌رویه وارد کشور شود.مولفه دیگر افزایش ظرفیت واحدهای فولادی و معدنی است که در سال‌های اخیر به‌خصوص از سال 1390 به بعد به دلیل تحریم به کاهش ظرفیت تولید اقدام کردند. در مرحله اول باید با ایجاد بستر مناسب، این‌گونه واحدهای تولیدی به ظرفیت اصلی برسند. بنابراین در تعیین استراتژی توسعه در صنعت فولاد و معدن، با افزایش تولید محصولات معدنی و فولادی که دارای توجیه اقتصادی باشند این‌گونه واحدها جایگاه مناسبی در اقتصاد کشور به دست می‌آورند. با تولید کمی و کیفی این‌گونه مواد در کشور، صنعت می‌تواند رشد ارزش افزوده مناسبی را به دست آورده و توان خود را افزایش دهد. واحدهای فولادی و معدنی که به جهت محدودیت‌های داخلی و بین‌المللی نتوانسته‌اند از تمامی ظرفیت تولید خود استفاده کنند، شایسته است در پسا تحریم با عزم جدی به این امر بپردازند.

در اثر گذر زمان و کاهش یا قطع ظرفیت تولید در کارخانه‌های معدنی و فولادی عمر مفید تجهیزات مورد استفاده نیز سریعا کاهش یافته و ثمر بخشی کامل خود را از دست داده‌اند. بسیاری از کارخانه‌های فولادی به دلیل ضعف کشش بازار مصرف، دچار روزمرگی شدند. بنابراین در تعیین استراتژی راهبردی توسعه، نوسازی و به روز‌رسانی تجهیزات و دانش فنی استفاده از امکانات برای تولید بهینه مورد نظر خواهد بود. برای تصاحب بازارهای داخلی و خارجی واحدهای قدیمی باید به تکنولوژی روز دنیا مجهز شوند. افزایش بهره‌وری، موجب افزایش درآمد ملی و پایداری اشتغال و در نتیجه توسعه این صنعت خواهد شد.پس از لغو تحریم به دلیل بازار اشباع شده فولاد در دنیا، قرار است سرمایه‌های خارجی در اثر مناسبات اقتصادی جدید وارد کشور شود. این سرمایه‌گذاری در استراتژی توسعه صنعت فولاد و معدن باید به شیوه‌ای به‌کار گرفته شود که نتیجه بلند مدت در اقتصاد صنعتی کشور داشته و در کوتاه مدت نیز موجبات فروش کالاهای فولادی و معدنی کشور را فراهم سازد. متمرکز‌سازی این سرمایه‌گذاری‌ها در بخش‌هایی که هم اکنون دارای کمبود هستند موجبات تعالی این صنعت را فراهم می‌آورد. گاهی اوقات اجرای سریع و به موقع تصمیمات بر اساس استراتژی توسعه کشور مهم‌تر‌ از صحت و سقم مفاد تبیین شده در استراتژی است زیرا عموما تصمیمات اتخاذ شده تا اجرا، زمان طولانی مدت را طی می‌کند که این امر با اهداف استراتژی که اگر به موقع اجرا نشوند اثر بخشی خود را از دست می‌دهند در تضاد است. لذا، باید بخش فعال و خصوصی در تبیین و حتی اجرای استراتژی نقش بارزی داشته باشد تا استراتژی دستخوش تغییرات کمتری به موجب دیرکرد اجرا شود.

توجه به مزیت‌ها و چالش‌ها در تدوین استراتژی صنعت فولاد

احمد کارگهی
مدیرعامل شرکت توکا فولاد

فولاد یک کالای جهانی است و بدون توجه به شرایط بازار جهانی نمی‌توان درخصوص استراتژی صنعت فولاد ایران صحبت کرد. فولاد امروز با عرضه مازاد جهانی و کاهش تقاضا مواجه است که در نتیجه شاهد کاهش بی‌سابقه قیمت‌های جهانی فولاد هستیم.ظرفیت فولاد جهان در سال 2014 به 2/ 4 میلیارد تن رسید اما میزان تقاضای فولاد خام کاهش یافته و در سال 2014 حدود 1/ 6 میلیارد تن و در سال 2015 نیز همین حدود تولید شده که خود مازاد بر تقاضا بوده است. این در حالی است که پیش‌بینی‌ می‌شود ظرفیت تولید فولاد در جهان تا سال 2017 افزایش یابد و به 2/ 3 میلیارد تن برسد.در یک کلام کاهش تقاضا و مازاد عرضه و افزایش ظرفیت چالش‌های جدی تولید‌کنندگان فولاد جهان است. ایران از جمله کشورهایی است که باوجود مازاد ظرفیت تولید جهانی به دنبال افزایش تولید فولاد در کشور است. ایران در سال 2013 حدود 4/ 15 میلیون تن، در سال 2014 حدود 3/ 16 میلیون تن و در سال 2015 حدود 2/ 16 میلیون تن فولاد تولید کرده و برنامه دارد تا سال 1404 تولید فولاد خام خود را به 55 میلیون تن برساند. بر‌اساس چشم‌انداز 1404 تولید فولاد ایران باید به 55 میلیون تن برسد که حدود 30 تا 35 میلیون تن آن در داخل مصرف شود و 20 تا 25 میلیون تن آن صادر شود. به این ترتیب جایگاه ایران که در حال حاضر رتبه چهاردهم جهان را دارد به رتبه هفتم ارتقا خواهد یافت.اکنون سوال بزرگ این است که آیا دستیابی به هدف چشم‌انداز امکان‌پذیر است؟ و آیا درست است که در شرایط رکود جهانی و کاهش جهانی، تقاضا برای فولاد ایران به دنبال افزایش ظرفیت باشد؟

پاسخ به این سوالات بدون بررسی مشکلات صنعت فولاد و موانع رسیدن به هدف چشم‌انداز امکان‌پذیر نیست. صنعت فولاد کشور در حال حاضر با مشکلات اساسی دست به گریبان است. رکود حاکم در بازار ایران، بالا بودن هزینه تولید و افزایش احتمالی قیمت مواد اولیه و انرژی و حمل‌ونقل‌ و نیروی انسانی و... چالش‌های اصلی صنعت فولاد در حال حاضر است. صنعت فولاد کشور مشکلات جدی دارد؛ از جمله پایین بودن بهره‌وری کل عوامل تولید و بالا بودن بهای تمام‌شده، جانمایی نادرست برخی کارخانه‌های احداث شده یا در حال احداث، ظرفیت‌های غیر‌اقتصادی (مقیاس تولید نامناسب) اکثر کارخانه‌های احداث شده، عدم توجه به توازن ظرفیت‌سازی زنجیره تولید از معدن تا محصول نهایی، عدم استفاده از تکنولوژی‌های روز در ظرفیت‌سازی، بالا بودن هزینه‌های حمل‌ونقل‌، نداشتن حمایت‌های لازم و به موقع در مقابل واردات و.... این مشکلات باعث شده که فولاد ایران با قیمت‌های امروز جهان قدرت رقابت‌پذیری کمی داشته باشد. ضمنا ایران برای توسعه صنعت فولاد نیز با محدودیت‌های جدی مواجه است از جمله نداشتن زیر‌ساخت‌های لازم (در حال حاضر ایران حدود 10.223 کیلومتر خطوط ریلی دارد که باید به 50هزار کیلومتر برسد یعنی 5 برابر شود) و کمبود منابع مالی. (برای تحقق 55 میلیون تن تولید حداقل 45 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری لازم است که شامل 20 میلیارد دلار برای تجهیزات فولاد و 25 میلیارد دلار برای امکانات زیر‌بنایی است.) اما در مقابل، ایران در تولید فولاد مزیت نسبی دارد؛ وجود منابع معدنی مورد نیاز به ویژه سنگ‌آهن، وجود نیروی انسانی متخصص، وفور گاز برای تولید فولاد از روش احیای مستقیم و قوس الکتریکی، وجود بستر‌های اقتصادی و صنعتی لازم، وجود شرکت‌های مهندسی با قابلیت ایجاد دانش فنی، وجود شرکت‌های سازنده ماشین‌آلات و تجهیزات و بالاخره بازار رو به رشد مصرف داخلی و منطقه‌ای.

بنابراین به سوال مطرح شده می‌توان چنین پاسخ داد که استراتژی توسعه صنعت فولاد در کشور صحیح و در جهت توسعه اقتصادی کشور است اما رسیدن به هدف چشم‌انداز بسیار مشکل است و نیاز به بازنگری صنعت فولاد و اتخاذ استراتژی دقیق و برنامه‌ریزی فشرده دارد. از جمله راهبرد‌هایی که باید برای توسعه صنعت فولاد اتخاذ شود می‌توان به اکتشاف و استخراج معادن بزرگ سنگ‌آهن و استقرار واحد‌های فرآوری در جوار معادن، اجرای طرح توازن در زنجیره تولید فولاد، جانمایی صحیح کارخانه‌های فولاد با توجه به محدودیت‌های آب و ریل و مسافت، تامین مالی از طریق توسعه سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و خارجی، به‌کارگیری تکنولوژی‌های روز جهان، ایجاد و توسعه زیر‌ساخت‌های لازم، توجه به تولید فولاد‌های کیفی و با ارزش افزوده بالاتر، اتخاذ استراتژی و سیاست‌های توسعه صادرات و بالاخره ارتقای بهره‌وری عوامل تولید اشاره کرد.بدیهی است تحقق استراتژی‌های فوق‌الذکر و برنامه‌ریزی‌های مربوطه مستلزم بهبود تعاملات بین‌المللی، بهبود فضای کسب و کار داخلی، تخصیص به موقع منابع، اصلاح سیاست‌های پولی و مالی متناسب با نیاز تولید، سیاست‌گذاری و هماهنگی جهت انجام و توسعه زیر‌ساخت‌های لازم و بالاخره حمایت و پشتیبانی همه‌جانبه ارکان قانون‌گذاری و اجرایی کشور است.

ضرورت تدوین استراتژی صنعت فولاد

محمدحسین نشاطی
مدیر دفتر مطالعات، برنامه‌ریزی و راهبردی شرکت فولاد آلیاژی ایران

فولاد به‌عنوان یکی از پیشرانه‌های توسعه صنعتی همیشه مطرح بوده و هست. کشورهای عمده صنعتی جهان به‌رغم فرازونشیب‌هایی که داشته‌اند هنوز هم از تولیدکنندگان عمده فولاد هستند و سایر کشورهایی که مسیر ترقی را پیموده یا در حال پیمایش آن هستند یکی از ابزارهای اصلی را در توسعه تولید فولاد در داخل می‌دانند. توسعه صنعت فولاد در کشور همچنان که تاکنون صورت گرفته ادامه خواهد یافت و اکنون دقت بیشتری را می‌طلبد تا در چارچوب یک استراتژی مدون و منعطف با شرایط محیطی با جدیت بیشتری تحقق پیدا کند.استراتژی مسیر رسیدن به هدف است که با توجه به این تعریف چنانچه هدف مرحله‌ای را موازنه عرضه و تقاضای داخلی فولاد در نظر بگیریم، تامین آن با برقراری توازن بین بخش‌های مختلف زنجیره تامین فولاد هدفی مشخص و روشن است. ضرورت تدوین استراتژی دقیق تر از یک‌سو و اجرای درست و به موقع آن از سوی دیگر اهمیت آن را به مراتب بیشتری می‌کند. در ذیل به جنبه‌هایی که در تدوین استراتژی صنعت فولاد کشور باید توجه بیشتری به خود معطوف کنند، آورده می‌شوند که با در نظر گرفتن رقابت پذیری به‌عنوان یک ضرورت در بازار داخلی و بازار بین‌المللی آشکارتر می‌شوند:

1- مزیت‌های داخلی: توجه به توانمندی‌ها و مزیت‌های داخلی شامل وجود مواد اولیه (معادن و گاز طبیعی)، انرژی، زیرساخت‌ها از جمله راه‌های مواصلاتی (با امکان توسعه آنها)، نیروی انسانی متخصص و با مهارت مناسب که لازم است در عین توجه به آنها به‌عنوان مزایای رقابتی نسبت به توسعه و ارتقای بهره‌وری و هدف‌گذاری برای آنها در برنامه استراتژیک در مورد کلیه عوامل اهتمام ورزیده و برنامه‌ای مشخص را برای تحقق آنها تدوین کرد. در غیر این صورت این مزیت‌ها ممکن است جایگاه خود را به رقبا بدهند.

2- تکمیل و موازنه زنجیره تامین: به‌صورتی که باعث هم‌افزایی و ارتقای توان رقابت در بازار شوند و در عین حال مقیاس تولید اقتصادی نیز در هر مورد باید در محاسبات مد نظر باشد. بدیهی است در موارد استثنایی که توجیه ظرفیت اقتصادی وجود نداشته باشد، از امکانات وارداتی یا سرمایه‌گذاری در تولید داخلی با سرمایه‌گذاری مشترک خارجی برای صادرات مازاد می‌توان بهره گرفت. در این راستا ادغام و جلوگیری از تفرق صنعت فولاد کشور (با هدف هم‌افزایی و کاهش قیمت تمام شده) نیز باید مد نظر باشد.

3- توسعه صنعتی: اکنون کشور در مسیر توسعه صنعتی قرار گرفته و با رفع موانع رشد از جمله رفع تحریم‌ها و با بهبود فضای کسب و کار داخلی شاهد تسریع این رشد، افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش مصرف کالاهای سرمایه‌ای و از جمله فلزات اساسی شامل فولاد خواهیم بود. این رشد زمینه ایجاد، تکمیل و اقتصادی کردن صنایع پایین‌دستی صنعت فولاد را فراهم می‌سازد که خود صنعت فولاد نیز باید در فراهم آوردن زمینه‌های گسترش آن از جمله اطلاع‌رسانی، پشتیبانی فنی/ اجرایی و سرمایه‌گذاری مشترک مساعدت کند.

4- ارزش افزائی و کمیت تولید: منابع داخلی باید به حداکثر ارزش‌افزائی در کشور و بالا بردن تولید ناخالص داخلی منتج شود. بنابراین چنانچه گاز طبیعی را در نظر بگیریم که می‌تواند به‌عنوان یک ماده اولیه برای فرآیند تولید آهن اسفنجی (جهت تولید فولاد) و هم به‌عنوان خوراک پتروشیمی‌ها یا سوخت نیروگاه‌های برق مصرف شود باید توزیع مصرف آن در بخش‌های مصرف‌کننده به گونه‌ای باشد که مازاد تولید آنها برای صادرات حداکثر ارزش‌افزوده را ایجاد کند. با این دیدگاه مثلا در مورد فولاد عدد خروجی از محاسبه فوق باید به‌عنوان تولید مازاد فولاد که اضافه بر مصرف داخلی باشد در نظر گرفته شود. در برابر تناژ تقریبی فولاد مازاد صادر شده آن بخش از محصولات فولادی که در کشور تولید نمی‌شوند یا تولید آنها صرفه اقتصادی ندارد وارد شوند و همچنین در صورتی که تولید و صادرات انرژی الکتریکی یا تولید مازاد محصولات پتروشیمی برای صادرات مقرون به صرفه تر باشند ارجحیت بیشتری برای آنها در نظر گرفته شود.

5- توجه به تکنولوژی و محیط زیست: دو مسیر اصلی برای تولید فولاد در جهان وجود دارد: یکی از طریق «کوره بلند و کنورتر» و دیگری از طریق «کوره‌های قوس الکتریکی» (ذوب قراضه/ آهن اسفنجی)، البته مقدار بسیار اندکی از تولید جهانی فولاد نیز از طریق کوره‌های القائی انجام می‌شود که بیشترین آن در هند است. گرچه هم اکنون سهم روش کوره بلند و کنورتر در تولید فولاد جهان بیشتر است، اما روند جهانی به ویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی به سمت توسعه/ جایگزینی با کوره‌های قوس الکتریکی است که از جمله مزیت آن کاهش کل مصرف انرژی به ازای یک تن فولاد و مزیت زیست محیطی آن (انتشار کمتر CO2) است. در ایران نیز عمده تولید فولاد از طریق تکنولوژی مزیت‌دار کوره‌های قوس الکتریکی است. در تدوین استراتژی فولاد کشور توجه خاصی باید مصروف مبحث تکنولوژی شود و در مرحله مجوزهای احداث نیز توسط مرکزیتی (مثلا شرکت ملی فولاد ایران) این تکنولوژی‌ها به‌طور عام کنترل و نظارت شده و از گسترش تکنولوژی‌هایی که در بلند‌مدت در سطح ملی مفید نخواهند بود اجتناب شود.

6- فولاد نقش کلیدی در توسعه زیربناها دارد: چنانچه به این موضوع توجه کنیم که در سطح ملی به تامین و انتقال انرژی، تامین و انتقال آب، تولید و انتقال نفت و گاز، توسعه زمینه‌های تامین تولیدات کشاورزی نیاز داریم که همگی از الزامات درجه اول هستند بنابراین توسعه و تعامل بین بخش فولاد با این بخش‌ها و نقش پشتیبان و در عین حال منتفع شونده فولاد در این زمینه‌ها با تولید محصولات فولادی مورد نیاز با مشخصات و قیمت مطلوب آنها باید در اولویت قرار گیرد.

7- توسعه صنعت فولاد: در عین حال که باید در کشور به‌صورت مناسبی گسترش یابد و به توسعه ملی و منطقه‌ای منتج شود ولی باید با در نظر گرفتن زیرساخت‌ها و زمینه‌های واقعی احداث توسعه داده شوند و با هم افزائی در کل زنجیره توام بوده و متوازن باشند. توسعه می‌تواند لزوما در داخل کشور نباشد و بنا به دلایل و توجیه لجستیکی/ اقتصادی/ فنی/ زیست محیطی در مناطق دیگری از جهان و با سرمایه‌گذاری مشترک انجام شود.

8- تمرکز سیاستگذاری و نظارت بر اجرای استراتژی صنعت فولاد کشور: تمام مسوولیت‌های تدوین، پیاده‌سازی و اجرا در سطح کلان و نظارت جامع در سطح کشور باید توسط یک مرکزیت مدیریت شود، البته از نظر مشورتی و در برخی موارد واگذاری نقش اجرائی به انجمن‌های صنفی و صنعتی (انجمن آهن و فولاد ایران، انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران و...) نیز می‌توان استفاده کرد. این مرکزیت می‌تواند شرکت ملی فولاد ایران باشد.

9- کیفیت و ارزش افزوده: حرکت صنعت فولاد باید در راستای تامین نیازهای بازار داخلی و توجه به صادرات برای تولید محصولات با کیفیت قابل رقابت در بازارهای بین‌المللی و با جهت‌گیری به سمت محصولات با ارزش افزوده بالاتر باشد. در همین راستا تاسیس یک «مرکز تکنولوژی فولاد» برای توسعه تکنولوژی‌های بومی و به منظور ارتقای تکنولوژی و بهره وری تولید فولاد ایجاد شود. این مرکز می‌تواند با مشارکت دولت، شرکت‌های بزرگ دولتی/ خصوصی فولاد، دانشگاه‌ها/ شهرک‌های تحقیقاتی تاسیس شود و به‌عنوان شرکتی انتفاعی همه ذینفعان از آن بهره‌مند شوند. از وظایف این مرکز می‌تواند تلاش برای فراهم آوردن زمینه‌های تکنولوژیکی توسعه پایدار اقتصادی، فنی و زیست محیطی با بازدهی مطلوب باشد.

10- بهره وری: از مهم‌ترین‌ جنبه‌های هر فعالیت صنعتی بهره‌وری آن است و صنعت فولاد نیز از این قاعده مستثنی نیست و نقش عوامل موثر بر بهره‌وری را باید مشخص و سهم بهبود هر یک در برهه زمانی مشخص برای نیل به هدف کلی را مشخص کرد. عدم توجه به آن به کاهش رقابت پذیری و واگذاری بازار داخلی و صادراتی به رقبا خواهد انجامید. بنابراین توجه به این امر در تمام مراحل از مطالعه و بازاریابی، سرمایه‌گذاری، احداث و تا تولید و عرضه به بازار باید مد نظر قرار گیرند.

11- بازارهای هدف و بازاریابی در سطح بین‌المللی: مطالعه و تعیین اهداف صادراتی و تجهیز ساختاری، نیروی انسانی، آموزشی و مهارتی در سطح بین‌المللی همراه با چابکی لازم جهت واکنش به تغییرات بازار جهانی که لازم است در سایر جنبه‌های توانمندسازی صنعت فولاد لحاظ شده باشند. در این زمینه فراهم آوردن زمینه تاسیس یا تقویت شرکت‌های توانمند متخصص در زمینه صادرات فولاد می‌تواند از اولویت‌ها باشد.