علیرضا مجمع

۱- با همه بالا و پایین‌ها این دوره از جشنواره هم تمام شد و دیگر باید تحلیل‌های این دوره را آغاز کرد. تحلیل‌هایی که بعضا حاشیه‌ها در آن نمودی غیر قابل انکار دارد. اینکه سعید روستایی و محمد حسین مهدویان با اولین فیلمشان این همه تحویل گرفته می‌شوند خیلی خوب است. اگر فیلمشان -به‌زعم گروه داوری- خوب است باید هم تحویل گرفته شوند. اصلا به داوران ربطی ندارد که فیلم‌های بعدی این دو جوان به چه مسیری می‌رود.

۲- تعریف واژه «ابد و یک روز» در خود فیلم معلوم می‌شود. مرتضی (پیمان معادی) معنای این واژه قضایی را این‌گونه بیان می‌کند: «وقتی به مجرمی ابد می‌دهند، بعد از ۱۵ سال او می‌تواند تقاضای فرجام خواهی کند و از مدت حبسش کم کند. اما وقتی قاضی حکم ابد و یک روز می‌دهد دیگر امکانی برای کم کردن مدت حبس نیست. مجرم تا یک روز بعد از مرگش هم باید در زندان بماند. » با اقبالی که هیات داوری فجر ۳۴ و همین‌طور تماشاگران فیلم اول سعید روستایی به او و فیلمش نشان داده‌اند نگرانی بابت سرنوشت این جوان تازه پاگرفته در ادامه مسیرش بیشتر رخ می‌نماید. سعید روستایی باید بداند، این یک فیلم بود که تمام شد و رفت. سیمرغ‌ها هم داخل یک بازی است که به برنده‌ای داده می‌شود. این بار به او داده شد، شاید هم با یک هیات داوری دیگر به کس دیگری داده می‌شد. جوان اول فجر ۳۴ باید یادش نرود که سیمرغ‌ها «ابد و یک روز»ی نیستند!

۳- پررنگ‌ترین حاشیه انتخاب‌های فجر ۳۴ انتخاب بهترین فیلم سودای سیمرغ؛ «ایستاده در غبار» است. این فیلم در بخش نگاه نو هم حضور داشت، اما در آن بخش فیلم «ابد و یک روز» بهترین فیلم شد. مگر می‌شود فیلمی در بخش اصلی جشنواره‌ای فیلم برتر شود، اما در بخش زیر مجموعه‌اش نشود. بالطبع حضور دبیر جشنواره و توضیح این نکته به داوران بخش نگاه نو می‌توانست این ایراد شکلی را رفع کند. عجالتا که فیلمی بهترین فیلم جشنواره شد که در رقابت با هم‌نسلانش بازنده نام گرفت. این هم آخرین برگ از عجایب ناتمام دوره ۳۴!