آلترناتیو نفت در روابط خارجی عکس: رضا جلالی

برخی صاحب‌نظران بر این باورند که نفت مانند گذشته نمی‌تواند بر اقتصاد و روابط سیاسی ایران اثر‌گذار باشد. به عقیده آنها کاهش اثر نفت به واسطه افت قیمت این محصول در بازارهای جهانی و تنزل سهم آن در اقتصاد ایران رخ داده است. به همین دلیل این کارشناسان توصیه می‌کنند که حوزه مزیت ایران در روابط با جهان از نفت باید به سایر مولفه‌ها تغییر کند. به باور آنان، تحریم‌ها فرصتی را پیش آورد که نشان دهد این مزیت کارآیی قبل را ندارد و نمی‌تواند مانند گذشته ضامن امنیت کشور باشد. به اعتقاد این گروه، در مقطع کنونی موقعیت ژئوپلیتیک ایران است که مزیت محسوب می‌شود؛ زیرا هیچ کشوری به اندازه ایران توان اثرگذاری و ایجاد ثبات در منطقه را ندارد. این رویکرد در نشست تحلیلی «نفت ایران، تحریم و پساتحریم» با حضور دکتر محمود سریع‌القلم، دکتر مهدی عسلی و غلامحسین حسنتاش تبیین شده است.

گروه نفت و پتروشیمی، نسیم علایی: سال‎‌ها از نفت و گاز به‌عنوان مزیت ایران در روابط خارجی یاد می‌شد؛ اما تحریم‌ها فرصتی را پیش آورد که نشان دهد این مزیت کارآیی قبل را ندارد و نمی‌تواند مانند گذشته ضامن امنیت کشور باشد. عصر دوشنبه نشستی با عنوان «نفت ایران، تحریم و پساتحریم» در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید‌بهشتی با حضور برخی از استادان این حوزه برگزار شد. دکتر محمود سریع‌القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، دکتر مهدی عسلی، کارشناس ارشد اقتصاد انرژی و غلامحسین حسنتاش، عضو هیات‌ علمی موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی سخنرانان این نشست بودند. این کارشناسان در مجموع بر این باورند که نفت مانند گذشته نمی‌تواند بر اقتصاد و روابط سیاسی ایران اثر‌گذار باشد. به عقیده آنها کاهش اثر نفت در اقتصاد از این‌رو است که از طرفی قیمت نفت کاهش یافته و از طرفی سهم نفت در اقتصاد ایران کم شده است. اما در روابط سیاسی نیز از سویی رقبای ایران در منطقه افزایش یافته و از طرفی ایران در دیگر حوزه‌ها فرصت‌های سرمایه‌گذاری بیشتری دارد. دکتر سریع‌القلم بر این باور است که در شرایط کنونی موقعیت ژئوپلیتیک ماست که مزیت کشور محسوب می‌شود؛ زیرا هیچ کشوری به اندازه ایران توان اثرگذاری و ایجاد ثبات در منطقه را ندارد.

کاهش اثر نفت بر اقتصاد ایران

دکتر مهدی عسلی، کارشناس اقتصاد انرژی، به‌عنوان اولین سخنران نشست «نفت ایران، تحریم و پسا تحریم» اظهاراتش را در چند محور اصلی متمرکز کرده بود که برآیند آنها بر این نکته تاکید داشت که نفت نمی‌تواند در پساتحریم تاثیر چشمگیری بر اقتصاد ایران داشته باشد. عسلی در ابتدای اظهارات خود به جایگاه ایران در اقتصاد جهانی اشاره کرد. به باور وی برای برنامه‌ریزی برای جایگاهی که قرار است به آن برسیم ابتدا باید به جایگاه کنونی خود توجه داشته باشیم. به گفته عسلی در چند سال اخیر سهم کشورها در اقتصاد دنیا بسیار تغییر کرده است، ۱۵ سال پیش سهم آمریکا از اقتصاد جهانی حدود ۲۵ درصد و سهم چین حدود ۶درصد بود اما در حال حاضر این ارقام به ترتیب به ۹/ ۱۵ و بیش از ۱۶ درصد رسیده است یعنی در حال حاضر (بر اساس برابری قدرت خرید) چین آمریکا را پشت سر گذاشته و بزرگ‌ترین‌ اقتصاد جهان محسوب می‌شود. عسلی در ادامه افزود: با این وجود سهم ایران از اقتصاد جهانی تغییری نداشته و در حال حاضر کمتر از ۵/ ۱ درصد برآورد می‌شود. همچنین کل خاورمیانه و شمال آفریقا کمتر از ۶ درصد است.

دومین نکته مورد نظر عسلی کاهش تقاضای نفت بود. به گفته وی، دنیا به سمت اقتصاد کارآمد و کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی پیش می‌رود. وی با بیان اینکه دائما کارآمدی استفاده از نفت و گاز بیشتر می‌شود، افزود: این به معنای این نیست که تقاضا برای نفت و گاز وجود ندارد. اما با توجه به تحولاتی که در سمت عرضه شاهد هستیم، به‌طور مثال اقتصادی شدن تولید از میادین نامتعارف و همین‌طور تحولات سمت تقاضا برای افزایش تقاضا برای خودروهای برقی نمی‌توان انتظار داشت که قیمت نفت رشد چشمگیری داشته باشد. بنابراین جهان از سویی به طرف کاهش تقاضا و از سویی با تنوع منابع در سمت عرضه مواجه است؛ بنابراین نفت وگاز نمی‌تواند همان نقشی که در گذشته داشت را برای ما بازی کند.

این کارشناس انرژی در ادامه با بیان اینکه برخی فکر می‌کنند چون ما منابع عظیم نفت و گاز داریم و از سویی تحریم‌ها نیز برطرف شده است، پس می‌توان با تولید نفت و گاز اقتصاد کشور را در پساتحریم متحول کرد، افزود: باید توجه کرد که در میان کشورهای عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت(اوپک) نفت و گاز سهم کوچک‌تری در اقتصاد کشورمان دارند. به گفته عسلی، آخرین آمار بانک مرکزی نشان می‌دهد نفت و گاز سهمی کمتر از ۱۶درصد در اقتصاد ایران دارد. وی در ادامه افزود: این مایه خوشحالی است اما از سویی باید توجه داشت که افزایش تولید نفت و گاز نمی‌تواند تحول بزرگی در اقتصاد کشور به وجود آورد. عسلی افزود: این موضوع نشان می‌دهد نفت و گاز از این پس نمی‌تواند سهم بالایی در اقتصاد ایران داشته باشد.

این کارشناس انرژی در بخش بعدی اظهارات خود به رشد اقتصاد جهانی اشاره کرد و کاهش رشد اقتصادی را دال بر کاهش تقاضا برای نفت دانست. به گفته وی زمانی که رشد اقتصادی به خصوص در کشورهای در حال توسعه مانند چین و هند در سطح بالایی قرار دارد، می‌توان امید داشت که تقاضای نفت در سطح بالایی قرار داشته باشد. وی با بیان اینکه زمانی بود که رشد تقاضای نفت چین در سال به بیش از ۵۰۰ هزار بشکه در روز می‌رسید اما در حال حاضر نمی‌توان امید چنین رشد تقاضایی از این کشور داشته باشیم، چراکه رشد اقتصادی این کشور در حال کاهش است.

عسلی در ادامه به گزارشی از اقتصاد جهان اشاره کرد که در آن جایگاه کشورها در مسیر توسعه اقتصادی تعیین شده بود. بر اساس این گزارش، ایران در حال گذر از مرحله اقتصادی برپایه استفاده از منابع(مرحله اول) و ورود به مرحله دوم است. در حالی که ترکیه در حال ورود به مرحله دانش‎‌بنیان(مرحله آخر) است. این در حالی است که به گفته وی حدود ۱۵ سال پیش اقتصاد ایران و ترکیه در یک جایگاه قرار داشت، اما طی این سال‌ها به دلیل از دست دادن فرصت‌ها و همچنین با وجود درآمدهای نفتی که در برخی از سال‌ها بسیار بالا بود، نتوانستیم رشد چندانی داشته باشیم؛ اما اقتصاد ترکیه با رشد قابل توجهی در حال حاضر دو برابر اقتصاد ایران شده است. این کارشناس اقتصاد انرژی با بیان اینکه جایگاه اقتصاد ایران در حال حاضر ۷۴ بین کشورهای جهان است، گفت: اگر ما با رشد اقتصادی که در دهه ۴۰ داشتیم ادامه می‌دادیم، اقتصاد ایران در حال حاضر به اندازه اقتصاد اسپانیا بود.

وی در بخشی دیگر اظهارات خود به گزارش IMF(صندوق بین‌المللی پول) اشاره کرد که در آن اعلام شده ایران حدود ۱۳۷ میلیارد دلار به دلیل کاهش صادرات نفت از دست داده‌است. عسلی با بیان این نکته افزود: در حال حاضر نیز با وجود رفع تحریم‌ها و افزایش صادرات به دلیل افت قیمت نفت ما نسبت به قبل از تحریم‌ها همان مقدار و حتی بیشتر از دست می‌دهیم. این کارشناس اقتصاد انرژی در ادامه افزود: دوستانی که فکر می‌کنند با رفع تحریم‌ها اقتصاد ایران جهش می‌کند، اشتباه می‌کنند. ما رشد اقتصادی خواهیم داشت اما حدود ۳ یا ۴ درصد. ایران روی رشد ۸ درصدی تا سال ۲۰۲۰ برنامه ریزی کرده‌ است اما موسسات بین‌المللی مختلف برآورد رشد اقتصادی ایران را تا این سال حدود ۴ درصد پیش‌بینی کرده‌اند. عسلی با بیان اینکه درآمدهای گازی اصلا با نفت قابل مقایسه نیست، افزود: از سویی تقاضا چه برای نفت و چه گاز کم است و از سویی قیمت گاز پایین است. بنابراین درآمد چندانی از این محل عاید کشور نمی‌شود. به گفته وی، برآوردها نشان می‌دهد در سه ماه اول سال ۲۰۱۶ مازاد عرضه جهانی نفت حدود ۵/ ۲ میلیون بشکه در روز بوده است، بنابراین نمی‌توان امید داشت که تقاضا برای نفت اوپک و ایران در سال‌های آینده رشد چندانی داشته باشد. وی افزود: البته ما برای اینکه همین تقاضا را هم پاسخگو باشیم، باید پروژه‌هایی تعریف کنیم.

عسلی در ادامه به برنامه وزارت نفت برای رسیدن به تولید ۲/ ۵ میلیون بشکه‌ای ظرف ۵ سال آینده اشاره کرد و افزود: عمر بیشتر میدان‌های نفتی ایران طی شده و نیازمند سرمایه‌گذاری و ریکاوری هستند و ما تکنولوژی آن را نداریم. برای اینکه بتوانیم همین تقاضا را جواب دهیم محتاج سرمایه‌گذاری و تکنولوژی خارجی هستیم. بنابراین رسیدن به این میزان تولید مستلزم انعقاد قراردادهای جدید در ۵۲ پروژه‌ای است که به این منظور تعریف شده است. وی با بیان اینکه ایران در منطقه‌ای با ریسک بالایی قرار گرفته، افزود: داده‌ها و آمار نشان می‌دهد نزاع جهانی رو به کاهش است؛ اما در منطقه خاورمیانه در مسیر افزایشی قرار گرفته است. این موضوع ریسک سرمایه‌گذاری در ایران را افزایش می‌دهد.

عسلی با بیان اینکه محاسبات بین‌المللی ریسک سرمایه‌گذاری در ایران را ۷ اعلام کرده‌اند، در حالی که برای قطر حدود ۳ و ترکیه ۴ است، افزود: این ریسک هزینه تامین سرمایه ایران را افزایش داده و به ۱۴ تا ۱۵ درصد رسانده است. به گفته عسلی، بنابراین شرکتی که می‌خواهد در میادین نفتی ایران سرمایه‌گذاری کند به سود حداقل ۲۰ درصدی نیاز دارد. وی در ادامه افزود: هرچند ما خود این موضوع را قبول نداریم و مدام اعلام می‌کنیم که ریسک سرمایه‌گذاری در ایران کم است؛ بنابراین برخی بر قراردادهای جدید نفتی انتقاد وارد می‌کنند و می‌گویند که ایران امتیاز بالایی برای شرکت‌های خارجی در نظر گرفته است؛ درحالی که به نظر می‌رسد این افراد ریسک بالای سرمایه‌گذاری در ایران را در نظر نمی‌گیرند.

مزیت ژئوپلیتیک ایران جایگزین نفت

دیگر سخنران نشست «نفت ایران، تحریم و پساتحریم» دکتر محمود سریع‌القلم بود. این استاد علوم سیاسی بر این باور است که در حال حاضر مهم‌ترین‌ مزیت ما که از سوی آن می‌توانیم امتیاز بگیریم نفت نیست بلکه موقعیت ژئوپلیتیک ما است.

سریع‌القلم در ابتدا به مفهوم واژه «استقلال» اشاره کرد. به گفته وی استقلال یک واژه مهم در فرهنگ ما است. اما تاکنون روی واژه استقلال کار علمی نشده است تا بدانیم این واژه به چه معنا است؟ در دنیای امروز نمی‌توانیم لفظ و عبارت استقلال در فناوری، استقلال اقتصادی یا استقلال در حوزه تولید را به کار ببریم. سریع القلم افزود: به نظر می‌رسد در حوزه تصمیم‌گیری باید به استقلال سیاسی و امنیتی حساسیت نشان بدهیم اما یک استراتژی متفاوتی برای اقتصاد ملی نیاز داریم. این استاد علوم سیاسی در ادامه گفت: ما حدود یک و نیم قرن است که مقدرات کشور را در رده قدرت‌های بزرگ دنیا به حساب آورده‌ایم. اگر قرار باشد درگیری‌های ما با قدرت‌های بزرگ به همین منوال ادامه داشته باشد، انعکاس آن را در اقتصاد ملی مشاهده خواهیم کرد. حالا این سوال را باید از خود بپرسیم که آیا می‌توانیم خارج از آن مدار حکمرانی و زندگی کنیم؟ وی افزود: ما یک نزاع دائمی با یهود آمریکا و اسرائیل داریم. بر همین اساس پیچیده‌ترین رویه‌ها در داخل نظام آمریکا به کار گرفته می‌شود تا ایران ضعیف و منزوی باقی بماند.

به گفته این استاد علوم سیاسی، ما باید از خودمان بپرسیم که آیا آینده ایران و استقلال سیاسی کشور در گرو اقتصاد و تولید ثروت و رساندن مهاجرت به صفر است؟ آیا تولید دائمی ثروت در کشور نیاز به روابط بین‌المللی دیگری دارد، وی افزود: آنها چون نمی‌توانند به ایران حمله نظامی کنند، هدف این است که ایران را ضعیف نگه دارند. این یک استراتژی است که هم عربستان و هم اسرائیل به دنبال آن هستند.

سریع القلم با بیان اینکه اروپایی‌ها در ایران انگیزه‌های سیاسی ندارند، زیرا نه توان آن را دارند و نه انگیزه‌اش را، گفت: آنها عمدتا به دنبال مراودات اقتصادی، تجاری و شاید هم فرهنگی، فناوری و... هستند. وی با بیان اینکه دو سال قبل برای گروهی از شرکت‌های خصوصی در تهران صحبت می‌کردم و پیش‌بینی کردم که روابط خارجی اقتصاد ایران برای مدتی در وزارت خزانه‌داری آمریکا کنترل خواهد شد، گفت: رویه‌هایی وجود دارد که نهایتا آنها باید تایید کنند. در حال حاضر نیز حتی شرکت‌های میانی اروپایی برای اینکه کاری انجام دهند، یادداشتی به وزارت خزانه‌داری آمریکا می‌فرستند تا از آنها برای فعالیت در ایران مجوز مکتوب دریافت کنند.

این استاد علوم سیاسی در ادامه به مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ اشاره کرد و گفت: مذاکره اصلی بین ایران و آمریکا بود و بقیه صرفا همراهی می‌کردند. من معتقدم نه برنامه هسته‌ای ایران مهم است، نه حضور منطقه‌ای ایران، نه موشک‌های ایران؛ چیزی که مهم است و آن نزاع اصلی ما که در روابط بین‌المللی داریم آن نزاعی است که بین ایران و بخشی از حاکمیت آمریکا که یهود آمریکا باشد، وجود دارد. این نزاع نیز تبدیل به استراتژی ملی آمریکا شده که این پیامدها را به همراه دارد. به گفته سریع‌القلم، در نهایت باید دید ریشه کجاست. آیا آمریکا به‌عنوان حاکمیتی که چند هزار کلاهک هسته‌ای دارد و ۶۰۰ میلیارد دلار هزینه نظامی می‌کند، با فعالیت هسته‌ای ایران مشکل دارد؟ وی افزود: اگر ما مشکل را تشخیص دادیم بعد از آن می‌توانیم با قدرت‌های بزرگ یک مراوده دو‌طرفه داشته باشیم تا فقط امتیاز ندهیم بلکه امتیاز هم بگیریم. وی با بیان اینکه در حوزه سیاست خارجی مزیت نسبی ما اقتصاد نیست و نفت و گاز هم مزیتی برای ما محسوب نمی‌شود زیرا فرصت‌هایمان برای سرمایه‌گذاری و کار بسیار بیشتر از فرصت‌هایی است که در حوزه انرژی داریم، گفت: برای به دست آوردن امتیازهایی در سطح دنیا، مزیت ایران، ژئوپلیتیک ایران است.

وی در ادامه از ترکیه به‌عنوان کشوری که با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک خود امتیاز‌گیری می‌کند یاد کرد و گفت: ژئوپلیتیک ایران در آسیای مرکزی، قفقاز، خلیج فارس و شرق و غرب کشور می‌تواند مزیت نسبی ما باشد. به گفته سریع‌القلم ما فقط در حوزه ژئوپلیتیک می‌توانیم امتیاز بگیریم، در حوزه اقتصاد نمی‌توانیم امتیاز بگیریم کما اینکه رقبای جدی منطقه‌ای در حوز‌ه‌های اقتصادی و نفت و گاز داریم. وی افزود: ایران در زمره کشورهایی است که ظرفیت اخذ امتیاز دارد، هم در سطح منطقه و هم در سطح دنیا. بر اساس داد و ستد سیاسی و رئالیسم سیاسی، ما می‌توانیم در دنیا امتیازات جدی بگیریم. وی با طرح این سوال که آیا قدرتی مهم‌تر از ایران برای شکل دهی ثبات و پیشرفت اقتصادی افغانستان، عراق یا سوریه وجود دارد، گفت: فکر می‌کنم ایران کشوری است که وقتی می‌خواهد با قدرت‌های بزرگ مذاکره کند، نباید بر اساس یک آیتم مذاکره کند، بلکه باید پکیجی مذاکره کند زیرا مذاکره با یک آیتم انتخاب‌ها را بسیار محدود می‌کند. سریع القلم ادامه داد: ایران به‌عنوان یک قدرت مهم میانی و میان‌پایه خاورمیانه که توانایی ژئوپلیتیک بسیار بالایی دارد و ثبات آن برای قدرت‌های بزرگ بسیار تعیین‌کننده است، باید در یک پکیج ژئوپلیتیک، اقتصادی و سیاسی مذاکره کند. به گفته این استاد علوم سیاسی دکترین سیاست خارجی ما از این به بعد باید مبانی اقتصادی داشته باشد، زیرا شاخص‌های اقتصادی به ما می‌گوید اگر ما ثروت تولید نکنیم حاکمیت، استقلال، آینده نسل جوان ما و بعد از آن اهمیت ما در خاورمیانه دچار تزلزل می‌شود. وی در ادامه از چین به‌عنوان کشوری که سیاست‌های اقتصادی موفقی را اجرا کرده، یاد کرد و گفت: این کشور سیاست خارجی و اقتصادی خود را متنوع کرده است و حالا با اروپا، آمریکای شمالی، ژاپن و استرالیا همکاری دارد. سریع‌القلم افزود: سیاست خارجی ما بر خلاف گذشته باید اقتصادی شود و اگر ما بتوانیم اقتصاد را به ژئوپلیتیک به‌عنوان آن سوی سکه قدرت ملی اضافه کنیم می‌توانیم در صحنه منطقه و بین‌الملل امتیازهای زیادی بگیریم.

پساتحریم جهان دیگری نیست

غلامحسین حسنتاش، سخنران دیگر این نشست بود که بر تاکید بر پسا برجام انتقاد داشت و اعلام کرد که برخی جهان پساتحریم را مثل جهان پس از مرگ می‌دانند که همه چیزش باید با این جهان متفاوت است و دیگر نتوانند با برنامه‌ها، استراتژی‌ها و ابزارهای این جهان در آن حرکت کنند.

به گفته وی، اگر کشوری دارای برنامه بلندمدت در چارچوب استراتژی‌های مشخص باشد که براساس آینده‌نگری طراحی شده است و جهت توسعه‌ای دارد، با تحریم یا خرابکاری‌های هشت ساله یک دولت اشتباهی، تنها وقفه‌ای در برنامه‌هایش اتفاق می‌افتد و با رفع تحریم‌ها می‌تواند به مسیر برگردد، بنابراین مطلب خاصی تحت این سرفصل وجود ندارد کما اینکه هر وقفه و انحراف دیگری نیز می‌توانست وجود داشته باشد. حسنتاش در ادامه افزود: اگر هر کشوری الگو و استراتژی‌های روشنی ندارد و مسیر توسعه خود را نیافته است ، به هر حال گرفتار است، چه پیشا تحریم و چه پسا تحریم و حالا قدری گرفتارتر شده است. به گفته این کارشناس اقتصاد انرژی کشورمان، اقتصاد کشور و بخش نفت و انرژی کشور با چالش‌های اساسی دیگری دست به گریبان است که از قبل از تحریم برقرار بوده و در پسا‌تحریم هم چندان تفاوتی نکرده است. وی با اشاره به اینکه در کلان اقتصاد، پدیده نفرین منابع وجود دارد که اقتصاد، فرهنگ و حتی سیاست کشور ما حداقل از سال ۱۳۵۲ گرفتار آن شده است، گفت: ما چه برنامه جدی اساسی‌ای برای رها شدن از آن داشته‌ایم؟ تنها مکانیزم ذخیره ارزی را به‌صورت سطحی کپی کردیم که متاسفانه معکوس عمل کرد. به گفته حسنتاش در حال حاضر نفت با مسائلی مهم‌تر از پساتحریم مواجه است که به آن توجهی نمی‌شود. مثلا جهان پس از اقتصادی شدن نفت و گاز متعارف و پس از تحولات فنی- اقتصادی مهمی که دیگر حامل‌های انرژی اتفاق افتاده از هر جهت مهم‌تر از پساتحریم است و چند سالی است که شاهد آثار ژئوپلیتیک آن هستیم. وی افزود: مزیتی که ممکن بود حاشیه ایمنی اقتصادی، سیاسی و نظامی نسبی برای ما ایجاد کرده باشد، به سرعت در حال از دست رفتن است.

حسنتاش در ادامه اظهاراتش به نگاه دیگری که به پسابرجام می‌شود، اشاره کرد و گفت: بعضی به مساله پساتحریم از منظر نحوه تعامل با دنیا نگاه می‌کنند. وی افزود: از نظر نحوه تعامل اقتصادی با جهان نیز شاهد دو دیدگاه کاملا حدی متعارض هستیم. گویی بنا نیست ما بتوانیم در هیچ مساله‌ای در وسط بایستیم. عضو هیات‌ علمی موسسه بین‌المللی انرژی با بیان اینکه برخی بر این باورند که برای توسعه صنعت نفتمان نیازی به خارج نداریم و همه کارهای مربوط به توسعه صنعت نفت را خودمان می‌توانیم انجام دهیم، گفت: در مقابل عده‌ای بر این باورند که ما هیچ چیز نمی‌دانیم و نمی‌توانیم و حداقل باید بخش بالادستی و توسعه میادین‌مان را کامل به دست شرکت‌های خارجی بدهیم. وی در ادامه یک سوال طرح کرد: این دوستان تلاش هم نمی‌کنند که تجربه کنند که آیا می‌توان تعامل با جهان را در راستای اولویت‌های ملی و توسعه‌ای جهت داد یا نه؟ یا تنها راه جلوگیری از بازگشت تحریم‌ها و Snap Back این است که میادین‌مان را به دست شرکت‌های نفتی بین‌المللی بسپاریم و برای آنها منافع ایجاد کنیم؟