مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com

خانم اشتون پس از اینکه با معدلی عالی در رشته مدیریت مهندسی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد توانست شغل خوبی در شرکت بین‌المللیPDRC برای خود دست و پا کند. اولین پروژه‌ای که اجرایش به اشتون واگذار شد، پروژه شرکت در مناقصه ساخت یک بزرگراه در یک کشور آفریقایی بود. بعد از بررسی‌های لازم اشتون پیشنهاد خود را برای شرکت در این مناقصه ارائه داد و توانست با موفقیت در آن شرکت کند و در آن برنده شود. اشتون که خوشحال از این موفقیت بزرگ بود و همه همکارانش را به تحسین واداشته بود، با امید‌های بسیار رهسپار آن کشور آفریقایی شد تا مقدمات اجرای پروژه را فراهم آورد، اما به محض ورود به آن کشور با جو سنگین و متفاوتی روبه‌رو شد که او را به شدت نگران ساخت. جریان از این قرار بود که اشتون خیلی زود دریافت که در آن کشور، رشوه گرفتن و رشوه دادن امری عادی و در بسیاری از موارد امری ضروری و گریزناپذیر است و برای پیشبرد کارها حتما باید رشوه پرداخت کرد. شرایط در آنجا چنان بود که اغلب نهادهای دولتی حساسیتی نسبت به پرداخت و دریافت رشوه نشان نمی‌دادند و مشکلی از این جهت برای افراد و شرکت‌های فعال در آنجا ایجاد نمی‌کردند. در بسیاری از موارد حتی کارکنان سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی و غیردولتی به‌طور علنی به شرکت‌های خارجی که مشغول اجرای پروژه‌هایی در آن کشور بودند اعلام می‌کردند که بدون پرداخت رشوه نمی‌توانند کاری برای آنها انجام دهند.

با این همه اشتون به خوبی می‌دانست که مقامات شرکت متبوعش به‌طور کامل با هر گونه پرداخت رشوه حتی برای پیشبرد اهداف خود مخالف هستند، چرا که به شدت از افشا شدن این قضیه و جریمه‌های سنگینی که به این دلیل ممکن بود نصیبشان شود، هراسان بودند. از سوی دیگر در صورت ثابت شدن این مساله برای مقام‌های قضایی آمریکا، مجازات سنگین حبس در انتظارش خواهد بود و او در ابتدای زندگی کاری‌اش ممکن بود به فردی سابقه‌دار تبدیل شود. با این همه اشتون این را هم می‌دانست که بدون پرداخت رشوه در آن کشور آفریقایی نخواهد توانست پروژه‌اش را به‌خوبی اجرا کند و به احتمال زیاد شکست خواهد خورد و این مساله برای او که اولین پروژه‌اش برای آن شرکت بین‌المللی را انجام می‌داد یک کابوس بود که او را به شدت به وحشت می‌انداخت و به اعتماد به نفس و رزومه کاری‌اش ضربه سنگینی وارد می‌کرد. اگر شما به جای اشتون بودید چه کار می‌کردید؟ آیا همرنگ جماعت می‌شدید و سعی می‌کردید با پرداخت رشوه کارهایتان را به پیش ببرید و خطر افشا شدن آن و پیامدهای منفی ناشی از آن را به جان می‌خریدید؟ یا اینکه به خاطر پایبندی به اصول اخلاقی و یا شاید ترس از مجازات شدن از سوی مقام‌های قضایی، قید اجرای پروژه‌ای را که آن همه برایش زحمت کشیده بودید، می‌زدید؟

پیشنهاد مدیران اخلاق‌گرا

رعایت اصول اخلاقی در کار و دوری جستن از کارهایی که از نظر خودمان غیراخلاقی و نادرست است، بر هر هدف و انگیزه دیگری ارجح است؛ بنابراین اشتون باید نه فقط به خاطر ترس از مجازات شدن خود و تحمیل شدن جریمه‌های سنگین بر شرکتش، بلکه به خاطر اصول اخلاقی که به آن معتقد است، باید از پرداخت رشوه خودداری کند و بکوشد آن پروژه را به صورت کاملا سالم و اخلاق مدارانه انجام دهد. البته او باید در تمام مراحل اجرای پروژه مدیران مافوق خود را در جریان تمام مسائل از جمله موقعیت‌هایی که او به‌دلیل رشوه ندادن ممکن است نتواند کارهایش را به نحو احسن پیش ببرد قرار دهد و از آنها کسب تکلیف کند و در عین حال حتی در برابر پیشنهاد آنها برای پرداخت رشوه برای پیشبرد اهداف شرکت مقاومت کند.

منبع: مجله Ethical Management