معجزه رشد در کره‌جنوبی

اکونومیست

چند دهه قبل، چشم‌انداز کره جنوبی این چنین نبود. تمیزی، بزرگراه‌ها، آب و میزان فقر در این کشور قابل مقایسه با حال حاضر نبودند. در سال ۱۹۶۰ پس از یک جنگ مخرب با کره‌شمالی، کره جنوبی یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود و درآمد سرانه آن با فقیرترین بخش‌های قاره آفریقا برابری می‌کرد. با این حال رشد آن به گونه‌ای بود که تا پایان سال ۲۰۱۱ این کشور ثروتمندتر از میانگین وضعیت اقتصادی کشورهای اتحادیه اروپا شده بود و تولید ناخالص داخلی سرانه آن به ۳۱ هزار و ۷۵۰ دلار می‌رسید، در حالی که درآمد سرانه میانگین کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر اساس معیار برابری قدرت خرید به ۳۱ هزار و ۵۵۰ دلار می‌رسید. کره جنوبی تنها کشوری است که زمانی گیرنده کمک‌های توسعه بوده و اکنون به کشوری ثروتمند تبدیل شده است. برای بسیاری از کشورهای فقیر، کره‌جنوبی مدلی از رشد محسوب می‌شود و در مواردی حتی بیشتر از چین مورد توجه قرار گرفته است.

البته در میان کشورهای آسیایی که به رشد قابل توجهی دست یافته‌اند، می‌توان به کشورهایی مانند تایوان، سنگاپور یا هنگ‌کنگ نیز اشاره کرد. کره جنوبی رشد خود را نسبتا سریع تجربه کرد با این حال می‌توان به این امر اشاره کرد که این رشد با دموکراسی ترکیب شده است. اگرچه کره جنوبی در ابتدای مسیر رشد خود با دیکتاتوری نظامی «پارک چونگ هی» روبه‌رو بود و سیستم پارلمانی ضعیفی در دهه‌های نخست داشت. یکی از موارد دیگری که در این کشور مهم است و هیچ کشور دیگری در آسیا به جز ژاپن به آن نمی‌رسد، سطح اثرگذاری و آزادی مجلس این کشور است. کره جنوبی همزمان با رشد خود، برابری را نیز مورد توجه ویژه قرار داده است. در این زمینه می‌توان به ضریب جینی این کشور اشاره کرد که شاخصی برای سنجش نابرابری در یک کشور است. این شاخص به طرزی استثنایی پیش از بحران مالی آسیایی در سال ۱۹۹۷ از ۳۳/ ۰ به ۲۸/ ۰ کاهش یافت و سپس در سال ۲۰۱۰ این به ۳۱/ ۰ رسید که اندکی از کشورهای اسکاندیناوی ضعیف‌تر بوده و اندکی از کانادا بهتر است.

مدل اقتصادی که کار کرد

هر چند در طول دوران مالی جهانی با مشکلاتی روبه‌رو شد، اما به دستاوردهای اقتصادی خود افتخار می‌کند. این کشور پیش از هر کشور ثروتمند دیگری رشد اقتصادی خود را پس از بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ بازیافت. با این حال، سیستم مالی باز کره جنوبی آن کشور را نسبت به تغییرات در بازارهای جهانی آسیب‌پذیر کرده است و این آسیب‌پذیری همچنان امکان تداوم دارد. این باز بودن نظام مالی در نتیجه سیاست‌های اقتصادی اصلاحی در این کشور به دست آمده که حاصل تلاش سیاستمداران و اقتصاددانان کره‌ای بوده است. کره‌ جنوبی مدت‌ها است به‌عنوان یک مدل فوق‌العاده از توسعه اقتصادی به رغم مشکلاتی چون: منابع ضعیف و همچنین جمعیت زیاد، میراث استعماری و جنگ مخرب با کره شمالی، ناپایداری سیاسی و مواجهه نظامی با کره‌ شمالی یاد می‌شود. اما با این حال توانسته است در سیستم اقتصادی بین‌المللی به خوبی عمل کند. استراتژی معجزه اقتصادی این کشور مبتنی بر سرمایه‌گذاری در منابع انسانی این کشور بوده است که منجر به شکل‌گیری اقتصاد مبتنی بر صادرات شده و توسعه این کشور را رقم زده است.

گام‌های رشد

کره جنوبی گام‌های رشد اقتصادی سریع خود را با صنعتی کردن بخش‌ها، تخصیص منابع به‌طور صلاحدیدی به این بخش‌ها و برخی اقدامات دیگر دراین زمینه انجام داده است. ضمن اینکه در سال‌های اولیه رشد، چائه بول‌ها (یک چائه بول شکلی از کسب و کار در کره جنوبی است که عموما شرکت‌های متعدد بین‌المللی دارند و تحت اداره یک فرد قدرتمند اداره می‌شوند.) نقش مهمی در رشد این کشور داشتند و قدرت زیادی نیز به دست آورده بودند اگر چه با اصول بازار آزاد مغایرت دارند. در سال ۱۹۹۷ پس از بحران اقتصادی که در کشورهای آسیایی ایجاد شد، وضعیت اقتصادی کره جنوبی نیز تحت تاثیر قرار گرفت و رقابت‌پذیری آن با مشکلاتی روبه‌رو شد. در ۲۱ نوامبر ۱۹۹۷ دولت کره جنوبی به‌طور رسمی از صندوق بین‌المللی پول تقاضای وام‌هایی کرد و با شرایط این نهاد بین‌المللی برای انجام اصلاحات و پاره‌ای کارها در اقتصاد این کشور موافقت کرد. در راستای این کارها، مقررات زدایی و همچنین آزادسازی اقتصاد این کشور در دستور کار قرار گرفت و محدودیت‌هایی که بر جریان سرمایه و مالکیت خارجی وجود داشت، برداشته شدند تا سرمایه‌گذاری خارجی در دارایی‌های کره جنوبی افزایش یابد.

همچنین برای تسهیل در بازسازی وضعیت شرکت‌ها قانون کار و وضعیت برخورد با کارگران راحت‌تر شد و چنین اصلاحاتی در دستور کار این کشور قرار گرفت. پس از آن، دولت معیارهایی را وضع کرد تا سیستم اقتصادی کره را شفاف‌تر و پاسخگوتر کند، به ویژه آنکه مدیران مالک چائه‌بول مجبور شدند تا گزارش‌های مالی در مورد خود را ارائه کرده و گزارش‌هایی در مورد عملکرد خود ارائه کنند و اعضای این شرکت‌ها مجبور به تن دادن به چنین اصلاحاتی شدند. این پاسخگوتر شدن و شفاف‌تر شدن دولت در وضعیت اقتصادی کره در دو دهه بعد آثار مثبتی به جای گذاشت. دولت همچنین تلاش کرد تا به نوعی اصلاحات تن دهد و برنامه‌ها را شتاب دهد که شامل مقررات‌زدایی، آزادسازی و همچنین بازسازی نهادهای مالی، گسترش شفافیت در معاملات مالی و برخی موارد دیگر بود. در سال ۱۹۹۹ اصلاحات نخست بانکی و کاری کامل شدند و نخستین مرحله از اصلاح شرکتی انجام شد.

تلاش‌ها برای اصلاحات در کره جنوبی را می‌توان موفق دانست و تیم‌های اقتصاد کره‌جنوبی را در میان موفق ترین کسانی که در عرصه توسعه یک کشور گام برداشتند، قلمداد کرد. کره جنوبی تنها مشکل‌های بدهی این کشور را حل نکرد بلکه بحران اقتصادی را نیز به‌طور فوری درمان و همچنین اصلاحات بنیادی در زمینه تامین مالی شرکت‌ها، شرکت‌های دولتی و بازارهای مالی ارائه کرد. این اصلاحات راه و طریقه عملکرد سیستم اقتصادی کره جنوبی را به خصوص در مورد روابط بین دولت، کسب و کارها و بانک‌ها تغییر دادند. ناظران خارجی نیز نسبت به این اصلاحات مالی که از سوی دولت کره جنوبی صورت گرفت، نظر بسیار مثبتی داشتند.