دکتر علیرضا سلطانی
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی

سفر هیات اقتصادی و سیاسی فرانسوی به ایران، پس از شرایط تیره و تاری که استقرار ترامپ در مسند ریاست جمهوری آمریکا در فضای پسابرجام ایجاد کرد، می‌تواند نقطه عطف و انرژی دوباره برای تحرک بین‌المللی برجام باشد. واقعیت این است که بر خلاف آمریکا، برجام روندی تقریبا پیشرونده در روابط دوجانبه ایران و اتحادیه اروپایی داشته و این مساله به پایداری و تقویت برجام کمک کرده است. در این روند، فرانسه از نقش پیشرو و موثری برخوردار بوده و به‌طور طبیعی موقعیتی برتر و برجسته در نقشه ارتباطی ایران با اروپا دارد. اما این نقش و جایگاه از زاویه اتحادیه اروپایی به‌طور عام و فرانسه به‌طور خاص باید در ظرف خود دیده شود.

1- مناسبات اقتصادی و تجاری ایران با قدرت‌های اروپایی به خصوص فرانسه در دوره جدید، از ارزش افزوده بالایی برای ایران برخوردار نیست. احیای این مناسبات با کشورهای مزبور و رساندن آن به شرایط طبیعی زمانبر و پرهزینه است. شرایط اقتصادی ایران در دوران پس از تحریم و الزامات ناشی از گذار سریع به شرایط رونق و جبران عقب‌ماندگی‌های ایجاد شده از تحریم، تمرکز بر مناسبات اقتصادی و تجاری با فرانسه و دیگر قدرت‌های اروپایی را مگر در موارد خاص که به آن اشاره می‌شود، توجیه‌پذیر نمی‌سازد. چنانکه گفته شد مناسبات با قدرت‌های اروپایی گران، سخت و زمانبر است. این شرایط به خوبی در مقطع زمانی بعد از اجرای برجام خود را نشان داده است. البته در مواردی ایران ناچار به گام گذاشتن در مسیر بهبود و گسترش مناسبات اقتصادی با فرانسه و دیگر قدرت‌های اروپایی است. تامین برخی کالاها و تجهیزات از جمله هواپیما و همچنین ضرورت‌های فروش نفت به کشورهای اروپایی و مشارکت با شرکت‌های نفتی اروپایی مانند توتال فرانسه از جمله این موارد است. به این موارد همکاری و مشارکت با شرکت‌های خودروسازی را نیز باید اضافه کرد.

2- تحرکات ایران برای گسترش مناسبات اقتصادی با قدرت‌های اروپایی، با هدف آب کردن یخ بی‌اعتمادی شرکت‌ها و موسسات مالی بزرگ جهانی است. باز شدن باب مراودات و رایزنی‌های تجاری و انعقاد برخی قراردادهای اقتصادی با وجود ارزش افزوده پایین آنها برای ایران، ضمن اینکه رافع نگرانی‌های عمومی نسبت به همکاری با ایران در فضای بین‌المللی است، بلکه راه را برای درگیر شدن موسسات مالی، بانکی و بیمه‌ای اروپایی با قراردادهای اقتصادی ایران باز می‌کند. این یک واقعیت است که اروپا کانون و مامن بزرگ موسسات مالی و پولی بین‌المللی است و در هر قراردادی به‌صورت اجباری پای موسسات اروپایی باز می‌شود و تا زمانی که این موسسات در ابعاد مالی یا بیمه‌ای و سایر خدمات همراهی نکنند، هیچ قراردادی عملیاتی نمی‌شود یا امکان عملیاتی شدن آن سخت و پرهزینه است. بنابراین ایران ناچار است با تن دادن به برخی قراردادهای پرهزینه از جمله خرید هواپیما یا انعقاد قرارداد با شرکت‌های خودروسازی فرانسوی مانند رنو و پژو، بن‌بست تحریم‌های خودساخته بانک‌ها و موسسات مالی و بیمه‌ای اروپایی علیه ایران را که با رفع تحریم‌های هسته‌ای ادامه دارد از بین ببرد. اما این رویکرد نباید به دلایل گفته شده در بالا تداوم داشته باشد؛ چرا که فرصت‌های اروپایی برای نیازهای توسعه‌ای ایران در دوران جدید محدود، سخت و پرریسک است.

3- بدون تردید در نقشه ارتباطی حال و آینده ایران و اتحادیه اروپایی به خصوص فرانسه، نفت نقش موثر و بزرگی دارد. اروپا به ایران به‌عنوان یک منبع پایدار انرژی نگاه کرده و از سوی دیگر پروژه‌های نفتی ایران برای شرکت‌های بزرگ نفتی اروپایی جذاب و سودآور است. این شرایط می‌تواند برای ایران فرصتی جهت پیشبرد اهداف کلان اقتصادی و سیاسی باشد. افزایش سهم اروپا از صادرات نفت ایران و رسیدن آن به یک چهارم کل صادرات (750 هزار بشکه در روز) و همچنین فعال بودن شرکت‌های بزرگی همچون توتال فرانسه، شل و انی در طرح‌های توسعه‌ای نفت ایران، در این راستا قابل تحلیل است. تجربه دهه‌های اخیر اثبات کرده است که همکاری‌های نفتی ایران و فرانسه از پایداری و تاثیرگذاری بیشتری برخوردار بوده است و در شرایط کنونی نیز فرانسوی‌ها نقشی پیشرو دارند. آنچه در این میان اهمیت دارد ایجاد ترتیبات و سازوکارهای بلندمدت و با ضمانت اجرای بالا برای همکاری‌های نفتی ایران و فرانسه است. این مهم باید در قراردادهای نفتی کاملا رعایت شود. بنابراین ضمن تاکید بر اینکه ایران باید در ظاهر خود را مشتاق و علاقه‌مند به گسترش روابط با قدرت‌های اقتصادی اروپا از جمله فرانسه نشان دهد و در موارد استثنایی بیان شده کاملا رفتاری جدی و حرفه‌ای برای گسترش مناسبات اقتصادی و تجاری داشته باشد، اما در عمل فرصت‌های اقتصادی و توسعه‌ای را متناسب با شرایط و الزامات اقتصادی خود در روابط با قدرت‌های نوظهور اقتصادی جست‌وجو کند.