حرکت بر مدار برنامه

دکترحسین ایمانی جاجرمی

جامعه شناس شهری

کارنامه عملکرد بحث برانگیز چهار دوره فعالیت پارلمان محلی پایتخت از یکسو و به «نقطه جوش» رسیدن مشکلات عدیده مجموعه کلان‌شهر تهران که منجر به کاهش سطح کیفیت زندگی برای شهروندان شده‌است از سوی دیگر، دور پنجم انتخابات شورای شهر تهران را در مرحله‌ای حساس قرار داده است.

از این‌رو به نظر می‌رسد فعالیت در این دوره از شورای شهر کار آسانی نباشد. چراکه اولا مسائلی که شهرداری در سال‌های گذشته داشته هنوز حل نشده‌است. به‌عنوان مثال، اولین چالش پیش روی شورای شهر پنجم موضوع تامین درآمد و افزایش سهم درآمدهای پایدار در بودجه سالانه اداره شهر است. به‌ویژه آنکه با روندی که مدیریت شهری طی ۱۵ سال اخیر برای تامین درآمد شهر از محل تراکم فروشی و فروش دارایی‌های شهر طی کرده است، پس از این نه تنها تهران تاب و تحمل تراکم فروشی بیش از این را ندارد، بلکه به میزان سال‌های گذشته نیز امکان سرمایه‌گذاری گسترده در بخش زمین و ساختمان وجود ندارد. مطابق با آخرین آمار در حال حاضر حدود ۴۰۰ هزار خانه خالی در تهران وجود دارد که خود به یکی از چالش‌های مهم اقتصاد شهری پایتخت تبدیل شده است. چالش دومی که پیش روی شورای شهر پنجم قرار دارد، مساله تورم نیروی انسانی در شهرداری تهران است. مطابق با گزارش‌های ارائه شده حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر در شهرداری تهران نیروی شاغل وجود دارد که بیش از ۵ تا ۶ برابر ظرفیت انسانی پیش‌بینی شده برای مجموعه شهرداری است. این حجم نیروی انسانی شاغل در مجموعه نیازمند حقوق و مزایا هستند بنابراین، چالش منابع درآمدی در این حوزه نیز مشکل‌زا است و باید راه‌حلی پیدا شود که چطور شهرداری را از زیر بار تورم نیروی انسانی رها کنند.

سطح بعدی چالش پیش روی پارلمان محلی پایتخت موضوع بحران‌های شهر تهران همچون آلودگی هوا و ترافیک شهر تهران است که نه تنها حل نشده، بلکه هر سال شاهد بدتر شدن آن هستیم. از این رو نیاز است اعضای شورای شهر بعدی برنامه‌های دقیق و منظمی برای حل این مشکلات ارائه دهند. چالش بعدی که به نظر می‌رسد تیم جدید مدیریت شهری پایتخت باید برای آن برنامه ویژه ارائه دهد مساله منطقه تهران است. تهران یک متروپل است که با شهرها و روستاهای اطراف خود تعامل زیادی دارد و اگر هماهنگی لازم بین شهرها و روستاها نباشد نتیجه آن آشفتگی است که در منطقه شهری تهران تا کرج ادامه دارد. به همین دلیل شورای شهر تهران در برنامه‌ریزی‌های بلندمدت خود نباید فقط به شهر تهران توجه کنند، بلکه باید تهران به‌عنوان «مجموعه شهری تهران» دیده شود.

چراکه در حال حاضر شهرداری‌ها و دهیاری‌های اطراف تهران از مزیت‌های پایتخت استفاده می‌کنند اما حاضر به امتیاز دادن به تهران نیستند. یعنی هزینه‌های خود را به گردن شهر تهران می‌اندازند اما منافع خود را دنبال می‌کنند. مساله مهم دیگری که باید در خصوص آن چاره‌اندیشی کرد، تفاوت بین مناطق تهران به لحاظ شکاف اجتماعی و اقتصادی است. در حال حاضر عمده پروانه‌های ساخت وساز در مناطق یک، ۲، ۳، ۵ و ۲۲ صادر می‌شود ولی بقیه مناطق تهران همچون منطقه ۱۲ جزو مناطق فرسوده هستند. بنابراین لازم است اعضای دوره پنجم شورای شهر تهران در خصوص نوسازی محدوده ۳ هزار و ۷۰۰ هکتاری بافت فرسوده برنامه‌های ویژه‌ای داشته باشند. با نگاهی به مجموعه چالش‌ها و مشکلات جدی شهر تهران، اگر بپذیریم قاعده انتخابات در تهران حزبی است فقط کافی نیست کاندیداهای خود را معرفی کنند بلکه باید برنامه خود برای تهران چهار سال آینده را نیز ارائه دهند. به‌عنوان مثال برنامه اصولگرایان یا اصلاح‌طلبان برای مسائل و چالش‌های شهر تهران چیست؟ افراد معروف و مشهور اگرچه به‌عنوان چهره شناخته شده‌اند اما تجربه نشان داده است این افراد اگر نتوانند در قالب یک برنامه از قبل فکر شده به صورت هماهنگ با هم همکاری کنند نتیجه آن سوء مدیریت شهری، از دست رفتن فرصت‌های شهر، تشدید مشکلات شهر و شهر فروشی می‌شود.

طی سال‌‌های گذشته شهر تهران و فضای اجتماعی و عمومی آن از دست رفته است. مصداق این موضوع افتتاح پروژه پلازای ولیعصر است. در هیچ نقطه از شهرهای دنیا برای ایجاد ترافیک روان، پیاده‌ها به زیرزمین نمی‌روند. مصادیق فراوانی از این نوع نگاه به شهر و شهروندان طی سال‌های گذشته از سوی مدیریت شهری مشاهده شده است که می‌توان از آن به یک نوع تقلیل‌گرایی و کاستن مساله شهر به کسب درآمد نام برد. مشاهده چنین روندی در شهر تهران این سوال را در ذهن به وجود می‌آورد که آیا به‌عنوان مثال شهردار لندن یا پاریس ایده فروش تراکم در اطراف فضاهای شهر خود مثل برج ایفل را ندارند؛ مسلما چنین ایده‌ای دارند اما به نتیجه آن فکر می‌کنند که با اجرای چنین ایده‌ای، شهر از دست می‌رود؛ یعنی تمام جذابیت لندن و پاریس به فضاهای شهری آن است. اما در شهر تهران به نظر می‌رسد هنوز همه برنامه‌های شهری در قالب پروژه و کسب درآمد از آن دیده می‌شود که نتیجه آن جز از دست رفتن میدان‌های شهری، محلات شهری، کیفیت زندگی شهری، زمین‌های ذخیره شهری و فرصت‌های توسعه آینده نیست. به همین دلیل است که عضو جدید شورای شهر باید به موضوع رقابت شهر تهران با سایر شهرهای مهم منطقه همچون باکو، استانبول، دبی و... فکر کند.

نکته مهم دیگری که در عرصه انتخابات شورای شهر تهران از آن غفلت شده است موضوع شورایاری‌ها است. یکی از اشکالات اصلی حکومت‌های محلی در ایران، نبود سلسله مراتب کاری است. به‌عنوان مثال در فرانسه یک فرد نمی‌تواند بدون آنکه عضو شورای محله باشد به عضویت شورای شهر درآید. یا آنکه یک نفر بدون آنکه عضو شورای شهر باشد نمی‌‌تواند عضو شورای استان باشد. یعنی یکی از پیش‌شرط‌های ثبت‌نام در انتخابات این است که قبلش در مقیاس کوچک‌تری تجربه کسب کرده باشد. بنابراین کسی که نماینده شورای شهر می‌شود یک پیشینه از حضور در چنین عرصه‌ای را در مقیاسی کوچک‌تر دارد. خود به خود فردی که معروف شده و در المپیک مدال گرفته است یکدفعه نمی‌تواند در انتخابات شورای شهر شرکت کند بلکه تا چند سال باید در عرصه محلی فعالیت کند و آموزش ببیند، تا بتواند به صورت مشارکتی در عرصه شهر فعالیت کند و درک درستی از مقررات داشته باشد. در ادامه مسیر حرکت بر مدار برنامه برای بهتر شدن وضعیت شهر تهران است. تجربه نشان داده است اگر حتی افراد قوی و صاحب تجربه بدون برنامه‌ریزی بر کرسی‌های شورای شهر تکیه بزنند، به جای حل مشکلات شهری به آنها دامن می‌زنند. به‌ویژه آنکه با توجه به پایان رسیدن منابع شهری، دیگر شورای شهر نمی‌تواند محل آزمون و خطا باشد و شورای شهر پنجم بی‌تردید به حضور افراد حرفه‌ای سیاستمدار با برنامه و تیم نیاز دارد.