جای خالی مهارت‌های خلاقیت در آموزش

مهندس حبیب بیرامی

‌کارشناسی ارشد مهندسی صنایع سیستم‌ها وبهره‌وری

beiramy.moshavereh@gmail.com

کیم وو چونگ، یکی از چهره‌های خلاق معاصر و بنیان‌گذار شرکت عظیم دوو کره و نویسنده کتاب مشهور «سنگفرش هر خیابان از طلاست» می‌نویسد: «نوآوری یک امر و نیاز زیربنایی زندگی انسان است. نوآوری، ابداعات و اختراعات نقش بزرگی در تاریخ بشر بازی کرده است، مبنای خیلی از آنها را واقعا ایده‌های بسیار ساده تشکیل می‌دهند، اغلب هم نتایج بسیار ارزشمندی به همراه می‌آورند. افراد خلاق، مبتکر و سازنده به تاریخ شکل و به جهان جهت می‌دهند.»

توین‌‌بی، مورخ انگلیسی معروف، کسانی را که به پیشرفت تمدن و فرهنگ جامعه‌شان کمک می‌کنند «اقلیت خلاق» می‌نامد که بسیار هم معدودند. اما تاثیر این اقلیت‌ها به نسبت تعدادشان نیست، بلکه قدرت ابداع و خلاقیت آنها تعیین‌کننده میزان نفوذشان در جامعه است. الهامات و تراوشات ذهنی این اقلیت است که به اکثریت غیرخلاق امکان می‌دهد در پیشرفت جامعه‌شان سهیم شوند. این وظیفه اقلیت‌ها نسبت به جامعه‌شان است و بدون همکاری و کمک آنها فرهنگ‌ها و جوامع پیشرفتی نخواهند داشت. حتما می‌پرسید چگونه می‌توان عضو اقلیت خلاق شد؟ اول‌ از همه باید بگویم چه چیزی نباید باشید: تماشاچی و شکست‌گرا نباشید.

نقش خانواده به‌عنوان مهم‌ترین رکن جامعه که شالوده اساسی شخصیت کودکان را می‌سازد بسیار مهم است و عدم اطلاع از شیوه‌های درست تربیتی، مهم‌ترین مشکل خانواده‌ها است. والدین معمولا از نتایج برخوردهای خود با فرزندانشان بازخوردی دریافت نمی‌کنند یا نمی‌دانند در هر سنی چه انتظاری باید از آنان داشته باشند. والدین معمولا روش‌های سنتی تربیتی گذشته را ادامه می‌دهند. نوع برخورد و توجه والدین با مقوله خلاقیت که آن‌ را در کودکان تقویت یا تضعیف کنند بسیار مهم خواهد بود. از طرف دیگر، غیر ازخانواده سازمان‌های موثر دیگری نیز وجود دارند و از آنجایی‌که فرآیندهای مدیریتی، فرآیندی مستمر، پیوسته و پایدار است باید به خلاقیت نیز به‌عنوان یک فرآیند مدیریتی نگاه کرد که به‌طور مداوم جزء لاینفک عملکرد سازمانی را تشکیل داده و به یک دوره زمانی خاص نیز محدود نمی‌شود و برای ماندگاری و بقای آن باید به‌عنوان یک اندیشه و فرهنگ به خلاقیت نگاه کرد.

توجه به موضوع خلاقیت تا اواسط قرن ۲۰ چندان مورد توجه دانشمندان و دولت‌ها نبود و همه‌ چیز در این عرصه به‌طور عادی پیش می‌رفت تا اینکه در اواخر دهه ۱۹۵۰ پدیده اختراع نسل فضاپیما و ماهواره‌ها که از آن به‌عنوان «شوک اسپوتنیک» (Sputnik shock) یاد می‌شود موجب حرکت جدی و فراگیر در مراکز علمی-تحقیقاتی آمریکا و اروپا شد که از آن به جنبشی برای جبران عقب‌ماندگی یاد می‌شود (اولین فضاپیما به نام اسپوتنیک را روس‌ها در سال ۱۹۵۷ به فضا فرستادند و در سال ۱۹۶۱ نیز یوری گاگارین به‌عنوان اولین انسان به فضا رفت)؛ یعنی می‌توان گفت از حدود ۶۰ سال پیش به این‌طرف، جریان توجه به استعدادهای ویژه و خلاقیت در جهان تبدیل به یک جنبش اجتماعی-فرهنگی شده است. ویژگی مهم این جنبش برجسته شدن اهمیت تجربه، نوآوری‌های تکنولوژیک و ساخت ابزارهای علمی بود. پژوهش مربوط به خلاقیت از آن زمان تاکنون به‌ویژه در کشورهای اروپایی،آمریکا، ژاپن و... به‌طور خستگی‌ناپذیری ادامه یافته و روزبه‌روز بر وسعت و غنای موضوعات موردمطالعه افزوده می‌شود. کشورهای غربی عمدتا از اواخر قرن ۲۰ متوجه خلأ مهمی در نظام آموزشی شده‌اند که ناشی از کم‌توجهی به خلاقیت بود و به همین خاطر در فوریه ۱۹۸۸ «کمیته مشاوره‌ ملی در آموزش‌وپرورش، خلاقیت و فرهنگ» را به‌طور رسمی بنا نهادند. هدف اصلی کمیته این بود که موانع و محدودیت‌هایی را که در رشد و شکوفایی خلاقیت در آموزش‌وپرورش دیده می‌شود شناسایی کنند و تشخیص دهند و راه‌حل مناسب را برای اصلاح به دولت پیشنهاد کنند. سابقه مطالعه علمی، شناسایی و پرورش استعدادهای کودکان به‌ویژه خلاقیت در شوروی سابق شروع‌شده و برخی از کشورهای منطقه نیز اخیرا این نهضت را شروع کرده‌اند. مثلا امارات متحده عربی از چند سال قبل در این راه قدم برداشته است. متاسفانه در کشورمان هنوز این حرکت شکل و جریان مناسب خود را نیافته است.

شاخص‌های موثر در خلاقیت

هدف آموزش خلاقیت، شناسایی افراد مستعد در حوزه‌های مختلف است که بر سنجش شایستگی‌هایی تاکید می‌شود که قابل‌آموزش و یادگیری است تا بسترهای توسعه افراد با تلاش و پیگیری‌های معقول خود فرد، فراهم شود. در ادامه ۱۰ محور مهم تاثیرگذار بر دوره خلاقیت مورد ارزیابی قرارگرفته است:

1- چالش نگرش

یکی از چالش‌های اساسی دید عامه مردم به این دوره است. متاسفانه این دید عموما بدون تعمق است. این گروه معتقدند که فرهنگیان شاغل در دوران پایه مدارس از سطح اطلاعات علمی کمتری نسبت به سایر ادوار آموزشی بهره‌مند هستند. به‌زعم این عده، فعالیت‌های آموزگار در سطح ساده‌ای است، به‌گونه‌ای که والدین و سایر افراد نیز می‌توانند فعالیت‌های مربوطه را انجام دهند. با این طرز تفکر آموزگار جایگاه واقعی خود را متزلزل می‌بیند و انگیزه کافی و لازم برای تدریس در او ایجاد نمی‌شود. لذا لازم است برنامه‌ریزان آموزشی با طرح راهکارهای مناسب به سالم‌سازی این فضای نگرشی نامناسب پرداخته و جایگاه واقعی معلم را به جامعه معرفی کنند. همچنین زمانی که آموزگار شخصیت خود را متزلزل می‌بیند، قادر نخواهد بود جوی خلاق و یادگیرنده در کلاس ایجاد کند‌ و علاوه‌بر آن انرژی دانش‌آموزان در این راستا در مسیر درستی قرار نخواهد گرفت.

2- آزادی

فرهنگ و تفکر پژوهشی به مجموعه الگو‌های رفتاری یک فرد پژوهشگر گفته می‌شود که شامل دانش، عقاید، هنر، اخلاق، آداب و هرگونه عادت و توانایی ناشی از انگیزه علمی است و او آنها را به‌عنوان عضوی از جامعه علمی از روح جست‌وجوگری و عقل نقاد و عقل جمعی کسب می‌کند. از شاخصه‌های این فرهنگ غنی عبارتند از: تفکر نقاد، تفکر خلاق، ارزیابی، استنتاج، کاوشگری، تحلیل، روشمندی، طرح مساله، حل مساله، استدلال، تجربه کردن و... در سطوح گوناگونی از آموزش دانش‌آموزان.

3- حمایت از ایده

حمایت از ایده رابطه تنگاتنگی با آزادی دارد، زیرا زمانی که دانش‌آموز برای بیان نظرات و افکار خود از سوی آموزگار خود حمایت ببیند، ترغیب می‌شود تا ایده‌ها و افکار خود را بیان کند و همچنین قادر به تعامل با دیگر همسالان خود در این راستا است.

4- اعتماد و اطمینان

اعتماد به ‌نفس یک احساس عاطفی و عشق و محبتی است که شخص بر اساس اهمیتی که برای خود قائل است نسبت به خود احساس می‌کند. این احساس ظریف و دقیق معمولا از دوران کودکی آغاز می‌شود و تحت تاثیر تربیت، فرهنگ و جامعه تقویت می‌شود. پس از گذشت مهروموم‌ها به یک احساس قوی و محکم مبدل می‌شود که تغییر آن بسیار دشوار خواهد بود. اعتماد به ‌نفس یا احساس عشق و محبت و دادن ارزش و اعتبار به خود را نباید با خودستایی و لاف زدن اشتباه گرفت. درحقیقت خودستایی و لاف‌زدن نشانه‌ای از ضعف اعتماد به ‌نفس است. به‌طورکلی می‌توان گفت، اعتماد به نفس به معنی ادراک نسبی فرد از مجموعه قابلیت‌های عاطفی، ذهنی، جسمی و اجتماعی است که به فرد امکان می‌دهد با شرایط محیط و مشکلات آن روبه‌رو شود و با آنها مقابله کند.

5- مباحثه

پرورش رفتار خلاق در کلاس هرگز به معنی به وجود آوردن شرایط پر از هرج‌ومرج، یا به معنای دادن آزادی عمل کامل دانش‌آموزان و نادیده گرفتن نقش معلم به‌عنوان فردی مسوول نیست. یادگیری زمانی رخ می‌دهد که فرد با محرکی جاندار یا بی‌جان، ذهنی یا عینی و تصادفی یا عمدی ارتباط برقرار کند؛ به‌عبارت‌دیگر هر چیزی که بتواند مفهومی در فراگیری برانگیزد، موجب یادگیری می‌شود. معلم باید انگیزه‌های متفاوتی را به وجود آورد تا بتواند از طریق آن یا پاسخگوی نیازهای گوناگون (مباحثه با دانش‌آموز) هر دانش‌آموز به‌طور انفرادی باشد یا در آغاز انگیزه‌هایی به دانش‌آموزان داده شود که به موفقیت بینجامد. دانش‌آموزان در تشخیص اشتباهات خود از بسیاری از بزرگ‌ترها باهوش‌ترند و نحوه ارائه انتقاد نیز اهمیتی حیاتی دارد. انتقادهایی که به فرد بفهماند که کار او بی‌ارزش است کاملا اشتباه است. برعکس انتقادهایی که محصول کار دانش‌آموز را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و کار او را با خودش مقایسه می‌کند زیانی به بار نخواهد آورد. برای پرورش رفتار خلاق باید شرایطی فراهم آورد که دانش‌آموزان ضمن آن بتوانند احساس ارزش، احساس تعلق و احساس قدرت کنند.

6-تضاد

کودکان و نوجوانانی که دارای هوشی بالا، خلاقیت، توانایی در یک موضوع علمی خاص و توانایی مدیریت و رهبری هستند به‌ خدمات آموزشی خاص نیاز دارند. به‌هرحال، ضریب هوشی یکی از ملاک‌های بسیار مناسب برای شناسایی کودکان تیزهوش به‌حساب می‌آید. خصوصیات و ویژگی‌های این‌گونه کودکان را می‌توان‌ در دو بعد شخصیتی و علمی مورد بررسی قرار داد. ویژگی‌های شخصیتی کودکان تیزهوش را می‌توان در ابعاد انگیزشی، اجتماعی روانی و... بررسی‌ کرد. زمانی که تضادی بین روش تربیتی و آموزشی در محیط مدرسه و خانواده باشد، منجر به تضاد در شخصیت فرد می‌شود.

7- خطرپذیری

گاهی اوقات دانش‌آموز ایده‌های بسیار زیادی در ذهن دارد و چه‌بسا این ایده‌ها بسیار با ارزش هستند. در این مواقع نقش آموزگار در سازمان‌دهی این ایده‌ها بسیار بااهمیت است، لذا باید آموزگار به همراهی خانواده، فرد یا حمایت مدرسه سعی در تقدیر و ارج نهادن به دانش‌‌آموز داشته باشند. البته این تشویقات باعث ایجاد خطراتی از جانب دانش‌آموزان دیگر می‌شود که باید با مدیریت صحیح سعی در کاهش این خطرات داشته باشیم.

8- زمان دادن به ایده‌ها

بررسى و مطالعه زندگى انسان‌های خلاق حاکى از آن است هنگامى خلاقیت به شکوفایى می‌رسد که شخص بتواند بین آنچه در درون دارد و آنچه از محیط می‌آموزد ارتباط برقرار کند، به این معنا که طبیعت یا فطرت باتربیت هماهنگ باشد. بنابراین، براى رشد و گسترش خلاقیت، باید آموزگاران به نکات زیر توجه کافى مبذول دارند: سوالات بحث‌انگیز مطرح کنند؛ از وسایل کمک‌آموزشی بهره بگیرند؛ ارتباط مسائل درسى را با واقعیت‌های زندگى بیان کنند؛ از محرکات مختلف مثل تصاویر و نمودار استفاده کنند؛ به تخیلات دانش‌آموزان اهمیت دهند؛ اعتماد به نفس دانش‌آموزان را تقویت کنند؛ در دانش‌آموزان احساس آرامش ایجاد کنند؛ مطالب درسى را با مطلب قبلى و تجارب دانش‌آموزان تنظیم کنند؛ فعال بودن دانش‌آموزان در جریان درس را مورد توجه قرار دهند؛ فرصت فکر کردن به دانش‌آموزان بدهند؛ تحقیق و جست‌وجو را تقویت کنند؛ به درک و فهمیدن بیش از حفظ کردن توجه داشته باشند؛ به افکار و عقاید دانش‌آموزان احترام بگذارند؛ از پاسخ‌ها و سوالات عجیب‌وغریب و بی‌ربط دانش‌آموزان ناراحت نشوند و از آن استقبال کنند؛ به کیفیت یادگیرى اهمیت بدهند؛ روش بحث و گفت‌وگو را انتخاب کنند؛ برخى مواقع از خود دانش‌آموزان بخواهند مسائلى را مطرح کنند؛ به راه‌ها و جواب‌های مختلف توجه کنند، نه اینکه فقط یک راه‌حل مشخص و معین را مدنظر داشته باشند و قدرت تجزیه‌ و تحلیل و انتقادى بودن را در دانش‌آموزان رشد دهند.

9- سرزندگی و پویایی

همانند آنچه در تضاد بیان شد، می‌توان با تغییر ذهنیت دانش‌آموز برای تغییر سبک زندگی مانند ورزش مداوم (در مدرسه و خانه) و همچنین تفریحات مدون به شکوفایی دانش‌آموز با همراهی آموزگار و خانواده اقدام کرد.

10- شادمانی و شوخ‌طبعی

همان‌طور که در مورد ششم گفته شد ایجاد جو متعادل برای دانش‌آموز در محیط خانه و مدرسه باعث شکوفا شدن استعدادهای او خواهد شد.با توجه به توضیحاتی که در مورد هریک از شاخص‌های تاثیرگذار مورد بررسی بر موضوع تحقیق مدل پیشنهادی گفته شد، نمودار مربوط به این مدل پیشنهادی در شکل زیر نشان داده ‌شده است. فرآیند رشد خلاقیت فرآیند کوتاه‌مدت نیست بلکه برای دستیابی به‌تمامی اهداف و جوانب آن، نیازمند زمان میان‌مدت و در اکثر مواقع برنامه‌های بلندمدت است. بر این اساس پیشنهاد می‌شود در دوره خلاقیت دوره‌های سنی پایین در نظر گرفته شود؛ زیرا زمانی که از سن پایین سعی در شناسایی خلاقیت‌های کودکان داشته باشیم و بر اساس آن برنامه‌ای برای شکوفایی و پرورش آنان داشته باشیم در سنین بالاتر نتایج آن را به‌طور ملموسی خواهیم دید.

با توجه به نتایج تحقیق، به‌کارگیری و اهمیت دادن به آزادی، حمایت از ایده و مباحثه می‌تواند در بسترهای خلاقیت ازجمله انعطاف‌پذیری و تنوع موضوعات یادگیری به میزان ۸۵ درصد تاثیر مستقیم داشته باشد. همچنین شاخص‌های اعتماد و اطمینان و حمایت از ایده بیشتر قابلیت ایجاد خلاقیت در یک دوره میان‌مدت را دارد.جامعه نیازمند آینده‌سازانی ا‌ست که دارای بینش و بصیرت باشند، شیوه‌های فکر کردن را بدانند، بتوانند به‌طور صحیح مشکلات را حل کنند، بدانند چه می‌خواهند انجام دهند، فردی مسوول باشند و از عزت ‌نفس و اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشند. در حال حاضر به دلیل پیچیدگی‌های جامعه امروز، دانش‌آموزان ما نمی‌توانند با دروس و فعالیت‌های آموزشی که در دوره‌های آموزش عمومی کسب می‌کنند به اهداف رشد اخلاقی، معنوی، فرهنگی، روانی، فنی، اقتصادی و اجتماعی لازم به‌طور کامل برسند. به همین منظور لازم است در کنار درس ریاضی، علوم و فارسی و...، دروس مربوط به مهارت‌های خلاقیت را نیز فراگیرند.

جای خالی مهارت‌های خلاقیت در آموزش