مهدی حاجی وند

براساس آمار، تعداد باشگاه‌های ورزشی موجود در بورس‌های مختلف اروپا به ۴۰ باشگاه می‌رسد که توجه به تجربه سایر کشورها و آشنایی با نحوه مالکیت، مدیریت، نظارت، عملکرد مالی باشگاه‌های فوتبال و ارتباط آنها با الزام‌های حضور در بورس و شناخت وضعیت حاکم بر باشگاه‌ها می‌تواند چراغ راهی باشد بر جاده تاریک و پر از سنگلاخ خصوصی‌سازی فوتبال ایرانی. طی دو دهه گذشته در راه تجاری شدن فوتبال حرفه ای در کشورهای مختلف، تغییرات بزرگی اتفاق افتاده است که از جمله این موارد می‌توان به تبدیل بسیاری از باشگاه‌ها به شرکت‌های سهامی عام، ورود برخی از باشگاه‌ها به بورس‌های مختلف، تغییر در منابع کسب درآمد و نحوه و ترکیب مخارج، حرفه ای شدن لیگ‌ها، نحوه اداره و مدیریت، نظارت، حسابداری و ارتباط میان مدیران تیم‌های مختلف و هواداران آنها در باشگاه‌های مختلف اروپا اشاره کرد. به عنوان نمونه از کشور انگلیس به عنوان مبتکر ایده تبدیل باشگاه‌های ورزشی به شرکت سهامی عام و به دنبال آن ورود این باشگاه‌ها به بورس نام برده می‌شود. انگیزه اصلی ورود باشگاه‌های ورزشی به بازار سهام جلب سرمایه‌های کوچک و بزرگ سرمایه‌گذاران و هواداران است که توسعه کیفی و کمی باشگاه‌ها را به همراه دارد. این ایده در حالی توسط برخی از کشورها نظیر ایتالیا، فرانسه، آلمان و اسپانیا طی سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته است که این روند در فوتبال انگلیس به دلیل سودآور نبودن باشگاه‌های ورزشی در حال تغییر جهت به سوی شکل‌های دیگر اداره و مالکیت باشگاه‌ها است. «روش مشارکت مردمی» که براساس آن باشگاه به مالکیت اعضای خود که همان مشتریان یا هواداران باشگاه هستند در می‌آید، به عنوان کلید اصلی حل مشکلات باشگاه‌های انگلیس شناخته شده‌اند و به مرور زمان در عرصه فوتبال مورد آزمون قرار می‌گیرند. استفاده از این روش‌ها و اتخاذ تدابیر ویژه در مورد افزایش درآمد و کاهش هزینه‌های باشگاه‌ها، چشم‌انداز مثبتی از صنعت و باشگاه‌های فوتبال در آینده را نوید می‌دهد.