آتشی که قلب قـاره سـیاه را می‌ســوزاند

فرهاد فرجاد

عکس :موزه یادواره نسل‌کشی رواندا، شهر گیسوزی، رواندا

مناقشات ۳ ماه گذشته کنگو که با حمله ۲ هفته پیش شورشیان به شهر گوما شدت گرفت و به بی‌خانمانی ۲۲۰ هزار نفر منجر شد، بار دیگر نام دو قبیله آفریقایی توتسی و هوتو را بر سر زبان‌ها انداخته است. کنگو، در این میان بهای همسایگی با رواندا، خاستگاه این دو قبیله متخاصم را می‌پردازد، چرا که شبه‌نظامیان هوتو پس از قتل عام بیش از نیم‌میلیون نفر از قبیله توتسی در سال ۹۴ از رواندا گریخته و در کنگو به سر می‌برند. پیش از آنها، اما آوارگان توتسی راه به خاک کشور همسایه برده بودند. در نتیجه، متجاوزان و قربانیان بار دیگر همجوار شدند. ۱۴ سال پس از کشتار رواندا، این بار شبه‌نظامیان توتسی به رهبری ژنرال انکوندا علیه دولت کنگو شوریده‌اند که چرا از قبایل توتسی مقابل هوتوها محافظت نمی‌کند. ادعای آنها بدان معناست که هوتوها در ۱۴ سال گذشته نیز از آزار و اذیت توتسی‌ها غافل نمانده‌اند.این یادداشت، وقایع اخیر کنگو را مناسبتی برای تورق و مرور مختصر تاریخ معاصر دو قبیله توتسی و هوتو و نسل‌کشی رواندا در سال ۹۴ یافته و سعی دارد ریشه‌های خصومت و تقابل این دو قبیله را واکاوی کند.

پس از نسل‌کشی رواندا در سال ۱۹۹۴، شبکه سی‌.ان‌.ان در یکی از گزارش‌های تحقیقی خود تاریخ قبایل توتسی و هوتو را به چند قسمت تقسیم کرد و در توضیح آن چنین آورد: زمانی، توتسی‌ها و هوتوها در آفریقای مرکزی با نظم و هارمونی زندگی می‌کردند. حدود ۶۰۰ سال پیش، توتسی‌ها که مردمانی بلندقامت و جنگاور بودند، از اتیوپی به سمت جنوب، سرازیر شدند و به سرزمین مادری هوتوها حمله بردند. توتسی‌ها اگرچه در تعداد کمتر از هوتوها بودند، اما بر آنها غلبه کردند. هوتوها نیز با متجاوزان توافق کردند که در مقابل حفظ جانشان، برای آنها غله بکارند.این همنشینی، باعث شد تا دو قبیله به مرور همزبان شوند و تا دوره استعماری، زمانی که بلژیک مستعمره آفریقایی را از آلمان گرفت و بر آن حکمفرمانی کرد (سال ۱۹۱۴)، این همزیستی ادامه داشت و هر دو قبیله تحت فرمان شاه توتسی بودند.اما استقلال همه چیز را تغییر داد. نظام پادشاهی منحل شد و نیروهای بلژیکی منطقه را ترک کردند. بنابراین یک خلاء قدرت ایجاد شد که هر دو قبیله به پر کردن آن تمایل داشتند. این کشاکش قدرت باعث شد که در سال ۱۹۶۲ دو کشور مجزا پدیدار شود. رواندا در دست هوتوها افتاد و بروندی در اختیار توتسی‌ها قرار گرفت، اما آتش نزاع قومی بین دو طرف هرگز خاموش نشد.

خصومت، در جریان جنگ داخلی رواندا در سال ۹۴ و کشته شدن هزاران نفر از توتسی‌ها و هوتوهای میانه‌رو به دست شبه‌نظامیان هوتو به اوج خود رسید.جرقه نسل‌کشی ۱۰۰ روزه را ترور سومین رییس‌جمهور رواندا روشن کرد. جوونال هابیاریمانا (۸ مارس ۱۹۳۷- ۶ آوریل ۱۹۹۴) سیاستمداری از قبیله هوتو بود که از سال ۱۹۷۳ قدرت را در رواندا در دست داشت. در ششم آوریل ۹۴، جت فالکون شخصی رییس‌جمهور در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی کیگالی مورد اصابت راکت قرار گرفت. در این حمله تروریستی، علاوه بر هابیاریمانا، رییس‌جمهور بروندی، رییس ستاد فرماندهی ارتش رواندا و شماری دیگر از مقامات رواندایی نیز کشته شدند. جزئیات سانحه هنوز روشن نیست، اما در آن زمان رسانه‌های رواندایی که تحت کنترل هوتوها بودند، شورشیان توتسی را مقصر اعلام کردند و همین آغازی شد بر جنگ داخلی بین رژیم هوتو (که از سوی دولت فرانسه حمایت می‌شد) و گروه‌های شورشی توتسی (که از حمایت دولت اوگاندا برخوردار بودند). شکست مذاکرات صلح و ضعف سازمان ملل در پادرمیانی بین طرفین، دامنه درگیری را به شبه‌نظامیان و گروه‌های غیردولتی و حتی مردم غیرنظامی نیز تعمیم داد و به این ترتیب، جنگ داخلی تبدیل به نسل‌کشی شد. این نسل‌کشی البته چندین آمر دولتی داشت که سازماندهی تهاجم و قتل و غارت را برعهده داشتند. فرماندهان گروه‌های نظامی دولتی و شبه‌نظامی به صورت سیستماتیک، قتل عام کلیه توتسی‌های ساکن رواندا را در دستور کار خود قرار دادند. وخامت اوضاع تا بدانجا پیش رفت که کشورهای غربی اتباع خود را از شهر کیگالی- نقطه آغاز نسل‌کشی- خارج و سفارتخانه‌ها را تعطیل کردند. رادیو RTLM (تحت کنترل هوتوها) تبلیغات رسانه‌ای وسیعی را علیه توتسی‌‌ها به راه انداخت و در این میان، هوتوهای میانه‌رو را که به مصالحه عقیده داشتند، خائن قلمداد کرد. کلیه راه‌های اصلی و فرعی در سراسر کشور توسط ارتش رواندا و شبه‌نظامیان هوتو مسدود شد و کشتار، رواندا را فرا گرفت. شهردار شهر گیسنیی (در شمال غرب رواندا) جزو نخستین افرادی بود که به کشتار، نظم سازمان یافته داد. وی در همان روز ششم آوریل (روز ترور رییس‌جمهور) پس از اعلام فراخوان، بین شبه‌نظامیان و مردم شهر سلاح توزیع کرد و دستور داد هر کس، هر توتسی را که سر راه خود می‌بیند، از میان بردارد. چند روز بعد، دیگر شهرهای رواندا از سازمان و نظم حاکم بر شهر گیسنیی الگوبرداری کردند، مگر در استان بوتار که پایگاه اصلی توتسی‌های حزب اپوزیسیون بود. علاوه بر این، استاندار ژان باپتیست هابیاریمانا، از هوتوهای میانه‌رو بود و به شدت با نسل‌کشی و خشونت علیه توتسی‌ها مخالفت می‌ورزید. وی البته در ۱۹ آوریل دستگیر و اعدام شد. از آنجا که اغلب ساکنان استان بوتار پیرو اندیشه‌های مصالحه‌جویانه استاندار هابیاریمانا بودند، دولت شبه‌نظامیان را از شهرهایی مثل کیگالی به این استان اعزام کرد و به این ترتیب استان بوتار نیز به خون آغشته شد.

اغلب قربانیان در منازل و روستاهای خود به قتل رسیدند. شمار زیادی از مردم غیرنظامی در این کشتار سهیم بودند. گزارش‌های آسوشیتدپرس و رویترز حاکی است حتی زنان هوتویی را باید شریک جرم دانست. آنان کودکان توتسی را در گروه‌های چندنفره جمع می‌کردند و آنقدر با چوبدستی کتک می‌زدند تا جان بدهند.در گزارش مشهور خبرنگار آسوشیتدپرس که جایزه پولیتزر را نیز دریافت کرد آمده است این کودکان بیش از آن که بترسند، متعجب بودند چرا که مورد حمله زنانی قرار گرفته بودند که سال‌ها در همسایگی آنها زیسته بودند و حتی شماری از این کودکان را بزرگ کرده بودند. از شمار دقیق قربانیان این قتل‌عام که از ۶ آوریل تا اواسط جولای ادامه داشت، آماری در دست نیست. برخلاف نسل‌کشی‌های مشابه توسط نازی‌ها یا خمرهای سرخ در کامبوج، هیچ سازمان رسمی برای ثبت آمار قربانیان رواندا گامی برنداشت. شاخه سیاسی حزب اپوزیسیون رواندا تعداد کشته‌شدگان را یک میلیون و ۷۱ هزار نفر اعلام کرده و گفته است که ۱۰ درصد قربانیان، هوتویی بوده‌اند. اما سازمان ملل تنها نام ۸۰۰ هزار قربانی را در اختیار دارد و دیده‌بان حقوق بشر نیز می‌گوید تعداد قربانیان دست‌کم ۵۰۰ هزار نفر بوده است، اما این، همه ماجرا نیست. در سال ۹۶، «رنه دگنی سگوی» در گزارش ویژه سازمان ملل درباره رواندا نوشت که آمارها را نباید تنها معطوف به تعداد مقتولان کرد. به گفته او، در نسل‌کشی ۱۰۰ روزه رواندا، بین ۲۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار زن و دختر رواندایی مورد تعرض مهاجمان قرار گرفتند که نام آنها هیچ گاه در هیچ فهرستی ثبت نشده است. در سال ۲۰۰۰ از مصاحبه با بازماندگان و آوارگان نسل‌کشی نیز چنین برآمد که تجاوز به زنان و دختران، در جریان نسل‌کشی یک دستور نظامی بوده و سرپیچی از آن، مستوجب مجازات بوده است. همچنین مشخص شد که صدها دختر و زن رواندایی در جریان این قتل‌عام ۱۰۰ روزه به اسارت و بردگی متجاوزان درآمده‌اند و حتی امروز پس از گذشت ۱۴ سال هیچ رد و نشانی از آنها برجای نیست.ناآرامی‌های اخیر کنگو نشان می‌‌دهد که زیر خاکستر منازعه بین هوتوها و توتسی‌ها هنوز آتشی روشن است. آتشی که در هزاره سوم میلادی، در عصر جدید، قلب قاره سیاه را می‌سوزاند.