زندگی سه خواهر در خواب زمستانی

هلیا کیانی

قاب عکس پیرمرد در وسط قرار دارد و دو شمع سیاه در کنارش، روی کرسی دو دختر جوان خوابیده‌اند، کمی‌آن طرف‌تر زنی در آستانه میانه‌سالی قرآن می‌خواند. کمی‌بعدتر بلند می‌شود و با عصا به سمت آشپزخانه می‌رود تا تدارک سحری ببیند. دختران جوان بیدار می‌شوند و این صحنه‌های آغازین فیلم «خواب زمستانی» دهمین ساخته «سیامک شایقی» است، فیلمسازی که به طور قطع به سینمای بدنه تعلق دارد اما نمی‌توان او را جزو ژانر خاصی دانست. او در تمام حوزه‌ها فیلم ساخته است. چه آن زمان که سینمای بومی‌مطرح بود که «جهیزیه برای رباب» را ساخت، چه بعدتر که در سینمای اجتماعی «مادرم گیسو» را درباره ازدواج دوم یک مرد ساخت. او البته هر بار با بازیگران مشهور و شناخته شده آن زمان کار کرده است؛ بازیگرانی همچون «ابوالفضل پورعرب»، «فاطمه معتمدآریا»، «یاسمین ملک نصر»، «آزیتا حاجیان»، «رضا کیانیان»، «لادن مستوفی». برای این فیلم هم قرار بود «لیلا حاتمی» بازی کند که او حضور در سریال تلویزیونی را ترجیح داد. اینک دو بازیگری که تجربه کارکردن با او را در فیلم‌های قبلی را داشتند یعنی «مستوفی» و « معتمدآریا» در کنار «پگاه آهنگرانی» نقش‌های اصلی این فیلم را بازی می‌کنند.نقش سه خواهر ساجدی که پس از مرگ پدر و مادر به سختی زندگی خود را دنبال می‌کنند. فیلمی‌که داستانش را سرراست تعریف می‌کند. تماشاگر را زیاد درگیر نمی‌کند و از آن طرف هم زیاد اذیت نمی‌کند. او را غمگین می‌کند و بعد تر راه حل را جلویش قرار می‌دهد. فیلم درباره سه خواهر است که پس از درگذشت پدر و مادرشان با مسائل و مشکلات بسیار می‌توانند خانه قدیمی ‌خود را نگه دارند. خانه‌ای که سیم‌های برقش مشکل دارد و گاه و بیگاه و وقت و بی‌وقت قطع می‌شود و باعث ماجراهای مختلف از جمله آتش گرفتن پرده می‌شود. البته این مساله کوچکی است که زیاد در فیلم مسبب ماجراهای اساسی نیست اما نشان دهنده ناپایدار بودن شرایط و قدیمی ‌بودن خانه است. آنان در آستانه یک تغییر دیگر قرار گرفته‌اند، دختر میانی خانواده «لادن مستوفی» که در کارخانه کار می‌کند با پیشنهاد ازدواج مدیر کارخانه، کوروش تهامی روبه‌رو می‌شود؛ پیشنهادی که به وسیله نامه مطرح می‌شود. «فرزانه» دودل است و جوابش را نمی‌داند از یک طرف نگران دو خواهرش است، خواهر بزرگ‌تر که قبلا معلم ریاضی بوده است و با پای لنگ و عصا زندگی می‌کند - بر اثر یک عمل اشتباه پیش آمده است - و خواهر کوچکتر - فرشته- که پگاه آهنگرانی نقش آن را بازی می‌کند که در حال خواندن حسابداری است، اما در رویا سیر می‌کند، شعر می‌خواند و عاشق بازیگری است، نام فیلم براساس شعری از نیما انتخاب شده است که پگاه آن را در طول فیلم می‌خواند که «از پس آن بهاران است و روزگاران شاد». ما هم این را در فیلم می‌بینم البته نه کاملا شاد شاد. به خصوص با انتخابی که خواهر کوچک‌تر انجام می‌دهد.