میتسویی ژاپن شریک ایران شد

باقر مستوفی نخستین مدیرعامل پتروشیمی در ایران در ادامه خاطرات خود به این جا می‌رسد که چگونه توانسته است شرکت میتسوبی ژاپن که ۸۰میلیارد دلار از صنعت پتروشیمی درآمد داشت را متقاعد کند که در ایران سرمایه‌گذاری کرده و شریک اول ایران شود. از نظر مستوفی شرایط به گونه‌ای بود که شرکت بزرگ آمریکایی آلاید کمیکال نیزتشویق شد در صنعت پتروشیمی ایران سرمایه‌گذاری کند. این اقدام‌ها در نیمه دوم دهه ۱۳۴۰ انجام شده است. چرا از ابتدا پتروشیمی از شرکت نفت جدا نشد؟ شما چرا از ابتدا از شرکت ملی نفت جدا نشدید؟

دلیلش روشن است. همان طور که گفتم، صنعت پتروشیمی را در مقیاس کوچک نمی‌شود با کارآیی شروع کرد. بنابراین ما احتیاج به سرمایه نسبتا بالا داشتیم و می‌بایستی با کمپانی‌های بزرگ شریک شویم؛ اما، این کمپانی‌ها شرکت ملی پتروشیمی ایران را که تازه در شرف تشکیل بود، نمی‌شناختند. اما شرکت ملی نفت ایران را خوب می‌شناختند. در نتیجه، به نفع ما بود که در ابتدا در شکم شرکت ملی نفت باشیم. باید چند سال در لوای شرکت ملی نفت کار می‌کردیم تا همه ما را بشناسند. البته، پتروشیمی به سرعت بزرگ شد. شرکت ملی نفت سرمایه نقدی‌اش پنج هزار‌میلیون دلار بود. ما ناگهان دیدیم که در شکم شرکت ملی نفت ده هزار‌میلیون دلار سرمایه داریم. سریع جلو رفتیم. من رفتم پشت سر هم با شرکت آلاید کمیکال، بی‌اف گودریج، میتسویی، میتسوبی شی مشارکت درست کردم. هر کدام از اینها، یکی هزار‌میلیون، یکی دو هزار‌میلیون، یکی سه هزار‌میلیون دلار، یا چیزی نزدیک آن سرمایه گذاشتند. هر کدام یک مقدار قرض کردیم و شروع کردیم به ساختن کارخانه. وقتی این پول‌ها و تعهدات را جمع می‌زدید می‌شد مبلغی در حدود ده هزار‌میلیون دلار در داخل شرکت ملی نفت که خودش پنج هزار‌میلیون دلار داشت.

تنها، پروژه ما با ژاپنی‌ها اگر مانده بود الان اقلا سی میلیارد دلار می‌ارزید. اگر تمام شده بود. ما فقط ۳‌میلیارد دلار بودجه داشتیم. شاید بیشتر. خوب، حساب کنید، در طی زمان شرایط ما به کلی تغییر کرد. اما روز اول که من می‌خواستم به میتسویی بگویم که آیا مرا به عنوان شریک قبول می‌کنی باید می‌گفتم که من از شرکت ملی نفت ایران هستم. یک دلیل دوم هم برای ماندن در شرکت نفت داشتم. ژاپنی‌ها علاقه داشتند که بیایند خودشان در ایران نفت استخراج کنند. به آنها گفتم شما باید یک چیزی از خودتان نشان بدهید، به اصطلاح انگلیسی یک (carrot) به ایران بدهید که ایران خوشش بیاید. پس بیا این جا سرمایه‌گذاری کن و بعد در شرایطی قرار می‌گیری که در استخراج و فروش نفت هم شرکت کنی. این یک امتیازی است که آن وقت می‌توانی بگیری. متاسفانه هیچ کدام از اینها عملی نشد.

منظورتان این است که نمی‌شود ژاپنی یا کس دیگری نفت یا گاز را ببرد و تنها خودش از ارزش اضافی که ایجاد می‌کند سود ببرد؟

دقیقا. این کسی که می‌آمد از ما نفت یا گاز بخرد، خودش هیچ چیز نداشت. می‌خواست بیاید یا نفت یا فرآورده وسطی را از ما بخرد و بعد برود باقی کار، یعنی فعالیت‌های پایین‌دست (downstrean) را در کشور خودش انجام بدهد. ما به او می‌گفتیم تو نمی‌توانی بیایی، این کالاها را بگیری و بروی. تو باید ما را هم در بخشی از آن مازاد ارزش سهیم بکنی. پس باید بیایی از اول برای تولید آن ارزش اضافی با ما شریک بشوی. ما این حرف را می‌توانستیم بزنیم برای اینکه بازار بزرگی داشتیم، مواد اولیه زیاد و امنی داشتیم و در نتیجه (bargaining power) داشتیم. شاهد هم اینکه شرکت میتسویی یک شرکت خیلی بزرگ دنیا بود که با ما شریک شد. این شرکت هشتاد میلیارد دلار در سال تنها فروش داشت. شرکت‌های ژاپنی که با ما کار می‌کردند روی هم رفته متجاوز از ۱۵۰میلیارد دلار فروش داشتند که همه آن هم در ژاپن نبود. مقدار قابل‌ملاحظه‌ای از این فروش خارج از ژاپن بود. مقدار تولید و فروش ما آن قدر نسبت به کل فروش آنها جزئی بود که همه‌اش را به آسانی می‌توانستند جذب کنند. ولی آنها چون آینده ایران را می‌دانستند که بالقوه چیست، می‌گفتند تولیدی که ما در ایران می‌کنیم، تازه برای خود کشور شما کم می‌آید. بنابراین ما برای صادرات به ژاپن، یا جاهای دیگر، باید مرتبا به ظرفیت تولید اضافه کنیم. پتروشیمی‌ای که ما شروع می‌کنیم همین‌طور snowball خواهد کرد.

ایده شما ایده جالبی است. اگر درست فهمیده باشم، شما می‌خواستید که به جای اینکه سعی کنید خودتان مستقلا تولید کنید و بعد بروید در رقابت با دیگران بازار پیدا کنید، امکانات دیگران را به نفع خودتان به کار بگیرید؟

تمام شد. احمقانه است که کار دیگری بکنیم. به همین دلیل من در قانون پتروشیمی آوردم که به ما اجازه دهند شریک بگیریم و درست شریک بگیریم.

شما وقتی که این لایحه را تهیه کردید دو عامل در نظر داشتید: یکی اینکه شرکت پتروشیمی به صورت شرکت مستقلی که صاحب سهمش شرکت ملی نفت بود در‌آمد و دوم اینکه به این شرکت اجازه داده شد که با شرکت‌های خارجی تا میزان پنجاه درصد مشارکت کند؟ با کدام شرکت‌ها مشارکت تشکیل دادید؟

این قانون به ما فرصت داد که عقب شرکای واجد شرایط باشیم و با این شرایط ما توانستیم که پیش برویم. طرح‌های موردنظرمان را با آنها به میان گذاشتیم و بین آنها انتخاب کردیم. اولین قراردادی که بستیم قراردادی بود با شرکتی به اسم آلاید کمیکال (Allied Chemical). این شرکت یک شرکت آمریکایی بود و شاید با سابقه‌ترین شرکت آمریکایی بود که در کارهای شیمیایی تخصص داشت. شرکت معروفی هم بود. چون Dow Jones را اگر بگیریم، اسامی را بر اساس الفبا می‌نویسند و اول همه می‌نوشتند آلاید کمیکال و بنابراین شرکتی بود که همه آن را می‌شناختند. شرکت آلاید کمیکال خوشبختانه در آن موقع یک مدیر بسیار آینده نگر و حسابی داشت که مطلب را خوب می‌فهمید و علاقه داشت که بیاید و با ما مشارکت کند. یعنی علاقه داشت در کارهای پتروشیمی به یک جایی دسترسی داشته باشد که گاز و نفت ارزان در اختیارش باشد. به این‌ترتیب آمد جلو و با ما مذاکره کرد و یک قرارداد مشارکت (Joint Venture) بستیم، یک شرکت پنجاه پنجاه، نصف مال شرکت صنایع پتروشیمی و نصف هم مال شرکت آلاید کمیکال. این شرکت برای ایجاد یک پروژه به نام طرح شرکت شیمیایی شاپور برای تهیه کود شیمیایی با گازهایی که آن وقت به صورت عادی می‌سوخت در بندر شاپور تشکیل شد.

مذاکرات را خودتان انجام می‌دادید؟ یا مدیرعامل شرکت آلاید کمیکال؟

بله، خود بنده شخصا. البته، می‌دانید، این مذاکرات این جوری شروع می‌شود که اول یک نفر را ما می‌فرستادیم در سطح پایین‌تر طرح‌ها را مطرح کند. آنها مطلع می‌شدند که ما چی می‌خواهیم و ما مطلع می‌شدیم که نظر آنها چیست. بعد من وارد مذاکره می‌شدم. در این مرحله مذاکرات طولانی نبود، ولی به قدر کافی در اصول گفت‌وگو می‌شد. در این مورد خاص، پس از مراحل اولیه میسیون‌های مختلف آمدند، رفتند، برگشتند، بالاخره ما قرارداد را بستیم. قراردادی بود که در آن موقع به نظر خیلی زیاد می‌آمد. در حدود سال ۱۹۶۵، ۱۲۰‌میلیون دلار خیلی پول بود. یک طرح ۱۲۰‌میلیون دلاری ما بستیم و بعد هم سریع رسیدیم به اینکه یک چیزهای دیگر هم به آن اضافه کنیم.

رییس شرکت آلاید کمیکال در آن زمان کی بود؟

من اسم‌های همه را یادم رفته. متاسفانه. ولی هوارد مارشال Howard Marshall، مدیراجرایی آن شرکت، یکی از کسانی بود که من با او صحبت می‌کردم. او بعدا رییس کل آن شرکت شد.

شرکت شیمیایی شاپور چه موادی تولید می‌کرد؟

شرکت شیمیایی شاپور در نزدیکی بندر بوشهر ساخته شد برای تولید آمونیاک و اوره و کودهای دیگر و طبق قانونی که عرض کردم، به ما فرصت داد در دنیا رقابت کنیم و با استفاده از گاز ارزان کودهای ساخت خود را با قیمت قابل‌رقابت عرضه کنیم به مردم در داخل مملکت و همچنین به خارج از مملکت.