پویا جبل عاملی یکی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم علم اقتصاد بحث انتظارات است که به خصوص از دهه ۱۹۷۰ به این سو، هسته اصلی مدل‌ها را به خود اختصاص داده است. در این بین «نقد لوکاس» بر مدل‌‌های اقتصاد‌سنجی ساده نیز بر پررنگ شدن انتظارات، تاثیری کلیدی داشت. لوکاس بر این بود که نمی‌توان با تمرکز بر داده‌های تاریخی و به دست آوردن پارامترها در یک مدل، برآورد کرد که مثلا تاثیر فلان سیاست اقتصادی بر رشد اقتصادی یا تورم چه خواهد بود، زیرا اعلام سیاست‌ها خود باعث تغییر انتظارات عاملان اقتصادی شده و پارامترها خود به خود تغییر می‌کنند. اگر انتظار در بازار ارز باشد که بهای آن کاهش می‌یابد، سیاست‌های اتخاذی بانک مرکزی در آن جهت بسی کارآتر خواهد بود، تا زمانی که انتظارات برعکس آن شکل گیرد. اگر انتظارات کاهش تورم باشد، سیاست‌های انقباض پولی بسیار آسان به این هدف می‌رسد تا زمانی که اجماع بر رشد قیمت‌ها باشد. اگر عاملان اقتصادی انتظار رکود اقتصادی را داشته باشند، دولت به سختی می‌تواند با سیاست‌های مالی خود، اقتصاد را از رکود نجات دهد. انتظارات، پیش‌بینی آن چیزی است که به زودی در صحنه عمل روی می‌دهد. از این روی تحولی که بتواند انتظارات را مثبت کند و خوش‌بینی را به عاملان اقتصادی که همان شهروندان یک کشور هستند، برگرداند، ای بسا در صحنه عمل نیز روندها را بهتر کند. خوش‌بینی به آینده کلید اصلی تحقق تحولات بزرگ است. اقتصاد ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند چنین انتظار و خوش‌بینی است. اما انتظارات بدون وجود نشانه‌ها خلق نمی‌شوند. اگر خواهان انتظارات مثبت از سوی شهروندان هستیم باید از خود بپرسیم که آیا نشانه‌ها برای شکل گرفتن این انتظارات وجود دارد؟ یکی از سیاست‌های بهینه نیز همین است که تصمیم‌گیرندگان در جهت ایجاد این نشانه‌ها بکوشند و بتوانند به خوش‌بینی و انتظارات مثبت دامن زنند. فراتر از این، گاه در تاریخ یک ملت تحولی روی می‌دهد که می‌تواند منشأ اصلی تغییرات شگرف در انتظارات شهروندان شود. منبعی برای خوش‌بینی فراگیر نسبت به آینده. سرچشمه‌ای که می‌تواند سرنوشت و تقدیر اقتصادی یک ملت را تغییر دهد؛ چه با نشانه‌ها و چه با تحول، مدیریت کردن انتظارات نیز مهم است. اینکه سیاست‌گذار و اویی که بیشترین تاثیر را بر آن تحول و شکل‌گیری انتظارات و خوش‌بینی داشته است، بتواند تا مدتی که در صحنه عمل آن خوش‌بینی‌ها محقق شود، نگذارد انتظارات معکوس شود، از جایگاه پر اهمیتی برخوردار است. خلق انتظارات مثبت یک مساله است و حفظ آن مساله‌ای دیگر. حفظ انتظارات سخت‌تر از خلق آن است. ضمانت حفظ آن، این است که روندها مثبت شود و شهروندان در زندگی خود ببینند که به اشتباه خوش‌بین نبوده‌اند. بپذیرند که درست پیش‌بینی کرده بودند و چه بسا در آینده روندهایی که مثبت شده، سرعت بیشتری گیرد. اگر چنین نشود، به همان سرعتی که انتظارات مثبت خلق شده، از بین می‌رود و نتیجه این عقب‌نشینی از انتظارات مثبت بسی بیشتر از آنی است که از همان ابتدا انتظاری شکل نمی‌گرفت. سیاست‌گذاران برای آینده‌ای بهتر در اقتصاد ایران باید هم برای خلق خوش‌بینی‌ها بکوشند و هم با عمل خود از آن حفاظت کنند.