نمایش مسیرهای جدید تکنولوژی

مترجم: ملالی حبیبی منبع: McKinsey اریک برینجولفسون، استاد موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) می‌گوید: «ما به لحظه اصلی در تاریخ بشر رسیدیم؛ لحظه‌ای که قادر خواهیم بود با دستگاه‌ها و ماشین‌های خود به زبان عادی و طبیعی صحبت کنیم و آنها منظور ما را بفهمند.» او در این مقاله نقش داده‌های کلان در عملکرد کسب‌وکار، ظهور علم روباتیک و تجزیه رابطه تاریخی بین دستاوردهای بهره‌وری، درآمد و مشاغل را بررسی می‌کند. وی همراه با آندرو مک‌آفی، محقق MIT، کتابی با عنوان «سرعت در برابر ماشین» را تالیف کرده است. موسسه مک‌کینزی مصاحبه‌ای را با برینجولفسون انجام داده که شرح آن را می‌خوانیم: تکنولوژی‌هایی برای تماشا ما شاهد نوآوری‌های فوق‌العاده زیادی‌ هستیم که هم‌اکنون در دست اقدام هستند و این فرصت را داشته‌ایم که برخی از آنها را زیر نظر بگیریم. برخی از این نوآوری‌ها اثرگذاری خود را آغاز کرده‌اند و بنده معتقدم که بیشتر آنها در پنج یا ده سال آتی تاثیرات عمیقی خواهند داشت. واضح است که داده‌های کلان باید در راس این لیست باشند. اندرو و من برای فهمیدن اینکه داده‌های کلان چگونه باعث تغییر شرکت‌ها می‌شوند کارهای زیادی انجام دادیم. برای ما خیلی جالب بود بدانیم شرکت‌هایی که عملکرد خود را با دقت بیشتری می‌سنجند و این حجم از داده را به کار می‌برند و کارهای مدیریتی تحلیلی بیشتری انجام می‌‌دهند، چگونه از رقبای خود پیشی می‌گیرند. ما زمانی را صرف مشاهده تکنولوژی‌های مختلف ساخت و استفاده از روبات‌ها کردیم. برای مثال، یکی از دوستانمان شرکتی به نام Rethink Robotics دارد که در آنجا کارهای پژوهشی روی روبات‌ها انجام می‌دهند. یکی از روبات‌های آنها با صرف هزینه‌ای کمتر از ۴ دلار در ساعت کار می‌کند و قادر است کارهای اولیه و کارهای دستی روزانه و عادی را انجام دهد. بزرگ‌ترین پیشرفتی که این شرکت به دست آورده، بهبود عملکرد روبات‌ها و سیستم‌های حسگر، لامسه و به ویژه کنترل موتور است و اینکه این روبات می‌تواند به صورت مستقل‌تری در مقایسه با دیگر روبات‌ها کار کند. مثال خوب دیگر ماشین‌های بدون راننده گوگل است. من سوار شدن در این نوع خودرو را در یکی از بزرگراه‌های آمریکا تجربه کردم. ابتدا ترس زیادی داشتم، چون فقط شما نشسته‌اید و هیچ راننده ای وجود ندارد. پس از گذشت زمان اندکی، حس خوبی داشتم اما هنگامی که این سواری شگفت‌انگیز به پایان رسید احساس کسلی می‌کردم. دوست داشتم بگویم نشستن در این ماشین بیش از حد یکنواخت و مطمئن است. در واقع من در این ماشین بیشتر از نشستن در تاکسی با یک راننده معمولی شهر بوستون احساس امنیت می‌کردم. بخش بزرگ دیگر، استفاده از انواع متفاوت هوش مصنوعی برای پاسخ دادن به سوالات و ابهامات است. ما از ابرکامپیوتر هوشمند IBM به نام واتسون استفاده کردیم تا با تیم دانشجویان MIT بازی کند؛ واتسون در مسابقه پرسش و پاسخ، آنها را با اقتدار کامل شکست داد! اما، مطمئنا، متخصصین این کامپیوتر را فقط برای بردن ۷۵ هزار دلار در چنین مسابقاتی نساخته‌اند! آنها از این کامپیوتر برای پاسخ دادن به انواع سوال‌های پیش‌بینی نشده در مراکز مخابراتی استفاده می‌کنند. همچنین برای تشخیص‌‌های پزشکی، توصیه‌های حقوقی و توصیه‌های مرتبط با خدمات مالی. به علاوه، من شاهد آن هستم که این کامپیوترها در شرایط و موقعیت‌های متنوع، با استفاده از سیستم گسترده داده به همه نوع پرسشی پاسخ می‌دهند‌، به نحوی که نه فقط با توانایی‌های انسان برابری می‌کند، بلکه از آن هم فراتر می‌رود. مشاغل فراوانی هم هستند که تحت تاثیر این تکنولوژی‌ها، ثروت زیادی را برای خود ایجاد می‌کنند. انسان و ماشین من فکر می‌کنم ما نهایتا به آن لحظه‌ خاص در تاریخ بشر رسیده‌ایم که بتوانیم با ماشین‌هایمان به زبان عادی و معمولی صحبت کنیم و آنها منظور ما را بفهمند. استفاده از اپلیکیشن Siri (دستیار هوشمند برای سیستم عامل iOS اپل) یا دیگر سیستم‌های پاسخگویی صوتی اتوماتیک هنوز کمی سخت خواهد بود. در ابتدا، هنگامی که با استفاده از این تکنولوژی امکان انجام چند کار جدید فراهم می‌شود هیجان زده و متحیر می‌شوید‌، اما به زودی با محدودیت‌هایی رو‌به‌رو می‌شوید و این موضوع کمی ناراحت‌کننده خواهد بود. اما این تکنولوژی با سرعت خیلی زیادی در حال توسعه است. و اگر بخواهیم آن را به تکنولوژی‌هایی که قبلا اشاره کردم ارتباط بدهیم، بیشترین پیشرفت در حوزه داده‌های بزرگ رخ می‌دهد. هم‌اکنون صدها میلیون نفر از داده‌های بزرگ استفاده می‌کنند و ضمن صحبت و استفاده، نواقص آن را هم برطرف می‌کنند. این تکنولوژی، سیستم حلقه بسته آموزشی a closed-loop learning system را ایجاد می‌کند که سیستم‌های صوتی(نه فقط Siri بلکه گوگل و...) با سرعت بیشتری نسبت به گذشته نکات جدید را یاد می‌گیرند و با استفاده از میزان زیاد داده، قادر خواهند بود که فهم زبانی خود را به نحو خیلی سریع‌تری نسبت به انسان‌ها بهبود بخشند. با اینکه می‌توانم نمونه‌های موجود را ادامه دهم، اما همین مواردی که ذکر کردم برای ایجاد تغییرات عمده در زندگی من و دیگران کافی خواهد بود. اگر بخواهیم به برخی از عمده‌ترین تاثیرات اقتصادی که این تکنولوژی‌ها به همراه دارند اشاره کنیم‌، استفاده از ماشین‌ها و دستگاه‌ها برای انجام کارهایی که انسان قادر به انجام آنها نیست یا کارهای بسیار خاص و متفاوت را می‌توانیم نام ببریم. بر اساس مثالی قدیمی، ما ماشین‌هایی نمی‌سازیم که با تکان دادن بال‌هایشان پرواز کنند یا اتومبیل‌هایی که روی چرخ‌هایشان راه بروند. تکنولوژی‌ها از روش‌های خیلی متفاوتی استفاده می‌کنند و در نتیجه به شکل‌های مختلف از توانایی ما فراتر می‌روند. و مسلما در مواردی هم ضعیف‌تر از ما عمل می‌کنند. وجود این نقطه ضعف‌های جالب به این معنا است که انسان و ماشین مکمل یکدیگر هستند. در برخی عرصه‌ها ماشین‌ها جانشین کامل یا حتی خوبی برای انسان نیستند. اما با همکاری این دو و با رقابت با ماشین، ما قادر خواهیم بود کاری بیش از آنچه که ماشین به تنهایی یا انسان به تنهایی انجام می‌دهد، انجام دهیم. مثلا در بازی ساده‌ای مثل شطرنج، امروزه هر کسی می‌داند که بهترین بازیکن شطرنج انسان نیست. اما چیزی که شاید ندانند این است که بهترین بازیکن شطرنج یک کامپیوتر هم نیست. در واقع تیمی از انسان‌ها و کامپیوترها هستند که با هم همکاری می‌کنند تا بتوانند بهترین کامپیوتر را که شطرنج بازی می‌کند یا بهترین انسان را که شطرنج بازی می‌کند شکست دهند. و این نمونه کوچک و خوبی از ایده رقابت با ماشین است. شرکت‌های زیادی هستند که در تلاشند تا مدل‌های جدید کسب‌وکار را که بتوان از تکنولوژی برای جمع‌آوری افراد و یافتن راه حل برای مشکلاتی که قبلا قابل حل نبودند، ایجاد کنند. تناقض در قدرت تولید نوآوری هیچ وقت به این سرعت رخ نداده است و در واقع، اگر به آمارها نگاهی بیندازید، خواهید دید که رشد بهره‌وری نسبتا خوب است. سطح بهره‌وری همیشه بالا بوده و رشد آن در دهه ۲۰۰۰ در مقایسه با دهه ۹۰ که به خودی خود از نظر رشد بهره‌وری سرآمد بود، سریع‌تر بوده است. از طرف دیگر، کارگران سطح متوسطی هم وجود دارند که خوب کار نمی‌کنند. مثلا در این سال‌های اخیر خانوارهای متوسط و کارگران متوسط در آمریکا سطح درآمد کمتری نسبت به ۱۹۹۷ داشته‌اند. در کنار آن، نرخ استخدام بر حسب جمعیت کاهش بسیار زیادی داشته و طبق آمارهای سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه‌، این تغییرات برای همه کشورهای دنیا صادق است و این دقیقا همان تناقض بزرگ عصر ما است. راهی که ما برای این مشکل پیش گرفتیم پذیرش این است که هیچ قانون اقتصادی وجود ندارد که بگوید توسعه تکنولوژی الزاما باید به نفع همه باشد یا حتی اینکه باید به نفع اکثریت باشد. پیشرفت برای تکنولوژی امری کاملا طبیعی و شدنی است و این به این معنا است که کیک بزرگ‌تری بپزیم، حتی اگر برخی افراد سهم کمتری از این کیک نصیب‌شان شود. در واقع این همان چیزی است که به ویژه در ۱۰ یا ۱۵ سال اخیر رخ داده است. از لحاظ تاریخی، میزان بهره‌وری و استخدام و درآمد متوسط افراد همه با هم رشد کرده‌اند. من اخیرا مقاله‌ای نوشتم تحت عنوان «جداسازی بزرگ». در این مقاله مشاهده می‌کنید که این مسیرها چگونه در تمام قرن بیستم بر یکدیگر تاثیر می‌گذاشتند و سپس به طور خاص در اواخر دهه ۱۹۹۰ از یکدیگر جدا شدند؛ بنابراین با استفاده از این داده‌ها مشخص می‌شود که ما در عصری جدید که تکنولوژی‌های موجود به طرزی متفاوت عمل می‌کنند، زندگی می‌کنیم. اگر بخواهیم عادلانه صحبت کنیم، تکنولوژی همیشه باعث اشتغالزایی شده است و در آن واحد همیشه باعث از بین رفتن مشاغل هم شده است. برای روشن‌تر شدن این موضوع می‌توانیم به سال ۱۸۰۰ میلادی، هنگامی که ۹۰ درصد آمریکایی‌ها در مزارع کار می‌کردند، برگردیم. در حال حاضر کمتر از ۲ درصد مردم آمریکا در مزارع کار می‌کنند. اما مطمئنا همه آنها بیکار نشده‌اند. همانطور که تکنولوژی، خرمن چینی را ماشینی کرده است، مشاغل مرتبط با مشاغل جدید جایگزین شده‌اند. هنری فورد به پیدایش صنعت خودرو کمک کرد. استیو جابز، بیل گیتس و دیگران هم به پیدایش صنعت کامپیوتر کمک کردند و متخصصان متعددی ظهور کردند که هرگز قبلا به آنها فکر نکرده بودیم. در نتیجه مردم از یک زمینه به زمینه‌ای دیگر روی آوردند. شما تمایل دارید که مجددا شاهد چنین اتفاقی باشید. اما داده‌ها نشان می‌دهند که این موضوع آنقدرها هم سریع اتفاق نخواهد افتاد. ما شاهد ماشینی شدن و از بین رفتن مشاغل متفاوت هستیم؛ ولی همزمان شاهد ایجاد مشاغل جدید به همان سرعت نیستیم. هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانیم مشاغل جدیدی پیدا کنیم. این شاید به این دلیل باشد که ماشین‌ها بهتر از آن چیزی هستند که ما فکر می‌کردیم. البته من فکر نمی‌کنم که این موضوع بدی باشد، زیرا نهایتا هدف از توسعه اقتصادی و توسعه تکنولوژی این است که ثروت بیشتر با کار کمتر ایجاد شود. منظور من این است که آیا این همان چیزی نیست که ما به دنبالش هستیم؟ ثروت بیشتر با کار کمتر؟ پس اگر ما در حال تجربه یک اقتصاد علمی-تخیلی هستیم و اگر می‌توانیم سیستمی اقتصادی داشته باشیم که با این موضوع سازگار باشد و راهی را پیدا کند که مردم هم در این فواید سهیم بوده و همچنان به دنبال معنی و ارزش‌ها در زندگی باشند، به نظر چیز بدی نمی‌رسد. ممکن است در دهه پیش رو، ما با این سوال که چگونه سیستمی اقتصادی بسازیم که همزمان با سرعت سیستم تکنولوژی ما، تغییر کرده و خود را وفق دهد، مواجه شویم.