زمستان فعالیت‌های دانشجویی
محمدرضا اسدی دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت شهری دانشگاه علامه طباطبایی پاسخ به این پرسش که چرا دانشگاه علامه طباطبایی، به‌رغم چنین قدمتی و با وجود داشتن استادان شاخص، رتبه‌ای بسیار پایین‌تر از استحقاق خود کسب کرده است، از نظر نگارنده به دو بخش علل ساختاری و سیاسی تقسیم می‌شود:
علل ساختاری
اول: پراکندگی جغرافیایی دانشکده‌ها
دانشگاه علامه طباطبایی مطابق آنچه در صفحه معرفی وب سایت آن گفته شده است، با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۳ و از ادغام ۲۷ مدرسه عالی تشکیل شد. یعنی تفرق دانشکده‌ها در ذات این دانشگاه وجود داشته و دانشگاه علامه هرگز یک کل یکپارچه نبوده است. همین تفرق و پراکندگی جغرافیایی باعث از بین رفتن تعامل بین استادان و دانشجویان دانشکده‌های مختلف شده است. به واقع در تمام ۲۹ سال گذشته، دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر شبیه به مجمع المدارس بود تا دانشگاه به معنای University. در سایر دانشگاه‌ها وجود فضاهای عمومی نظیر سالن اجتماعات مرکزی، مسجد، سالن ورزش، کتابخانه مرکزی و سایر اماکن عمومی موجب کنش متقابل دانشجویان و استادان رشته‌های مختلف خواهد شد و اتصال دانشکده‌های گوناگون را به مثابه اندام‌های دانشگاه برقرار خواهد کرد. این تعامل قطعا موجب تضارب آرا و انعکاس نقاط ضعف، قوت و ارتقای سطح علمی، موضوعات و دغدغه‌های صنفی و خدمات ارائه شده در دانشگاه خواهد شد.
دوم: فقدان نظم ارگانیک
این نقیصه زمانی تشدید می‌شود که دانشگاه علامه طباطبایی در ذات خود، فقط شامل رشته‌های علوم انسانی است و از حضور استادان و دانشجویان سایر رشته‌ها نظیر فنی-مهندسی، پزشکی و هنر بی‌بهره است. از آنجا که در ایران به جهت غلبه گفتمان فن‌سالاری، هنوز برترین‌های کنکور سراسری به سمت رشته‌های مهندسی و پزشکی سوق داده می‌شوند و اهمیت علوم انسانی آن چنان که باید درک نشده است، فقدان رشته‌های یاد شده موجب تشدید بر هم خوردگی نظم ارگانیک اندام‌های یک دانشگاه جامع خواهد شد و نتیجه این می‌شود که دانشگاه در بسیاری از حوزه‌ها دچار عقب‌ماندگی می‌شود.
سوم: عقب‌افتادگی از فناوری‌های نوین
دانشکده‌های دانشگاه علامه، هنوز از وجود یک نرم‌افزار اتوماسیون اداری به منظور ارسال و دریافت سیستماتیک مکاتبات محروم هستند. به جز نرم‌افزار آموزش دانشگاه که فرآیند ثبت‌نام، انتخاب واحد و اعلام نتایج را مدیریت می‌کند، هیچ نرم‌افزار دیگری در اختیار دانشجویان یا کارکنان دانشگاه نیست. دقیقا خاطرم هست که سال ۱۳۹۰ زمانی که مرکز فناوری اطلاعات دانشگاه اقدام به راه‌اندازی میل سرور کرده بود، ارائه این خدمات اولیه به دانشجویان تحصیلات تکمیلی، چنان برای مسوولان دانشگاه بدیع و جالب بود که برای تمامی دانشجویان ارشد و دکترا، نام کاربری و کلمه عبور در قالب نامه‌ای به امضای دکتر شریعتی، رییس وقت دانشگاه صادر شده بود. یعنی عالی‌ترین مقام دانشگاه برای حدود ۵۰۰۰ دانشجوی تحصیلات تکمیلی نامه اعلام مشخصات ایمیل را یکی یکی امضا کرده بود. اینها فقط یک نمونه از عقب‌ماندگی دانشگاه در حوزه فناوری است. حال آنکه در دانشگاه‌های دیگر به جهت حضور استادان فنی و حرکت روی لبه تکنولوژی، سطح دانشگاه بالا نگه داشته شده است.
علل سیاسی
اول: محدود شدن استادان مولد اندیشه
زمانی که صدرالدین شریعتی به ریاست دانشگاه علامه رسید، چند ماموریت نانوشته در دستور کار داشت. از آنجا که این دانشگاه یکی از کانون‌های اصلی روشنفکری و اصلاحات در ایران بوده و هست، ایجاد محدودیت‌های مختلف برای موتور تولید فکر جریان اصلاحات که دیدگاه‌های ایشان با گفتمان دوران احمدی‌نژاد، تفاوت داشت، یکی از ماموریت‌های اصلی دکتر شریعتی بود. در همین راستا بسیاری از استادان شاخص که پیش از این یا در دولت اصلاحات مسوولیت‌های اجرایی داشتند، نظیر آقایان ستاری‌فر و برادران شرکاء، یا از مبتکران تولید اندیشه نوین سیاسی بودند، مانند غلامرضا کاشی و مردی‌ها، یا از وزنه‌های علمی بودند که روش مدیریت این دوره را برنمی‌تافند، نظیر میرجلال‌الدین کزازی و سیروس شمیسا، یا از استادان مستقل بودند که مباحث کلاس‌شان به طور غیرمستقیم نقد دولت احمدی‌نژاد بود، مثل دکتر نعمت‌الله فاضلی و پرویز پیران، به انحای مختلف بازنشسته، یا اخراج شدند. به واقع ناخشنودی دولت احمدی‌نژاد و مدیریت دانشگاه از استادان دانشگاه علامه طباطبایی از آن رو بود که از صبح تا شام در کلاس‌های درس اساتیدی که حرف جدی برای گفتن داشتند، تمام مبانی نظری و عملی دولت احمدی‌نژاد به چالش کشیده می‌شد. دانشگاه علامه محل تقابل علوم انسانی عقلگرا با عملکرد دولتی بود که مطابق هیچ یک از اصول علمی عمل نمی‌کرد. یعنی دانشجویان با خودشان می‌گفتند که اگر مدیریت، اقتصاد یا سیاست این چیزی است که اینجا تدریس می‌شود، پس آنچه در عرصه عمل با آن روبه‌رو هستیم چیست؟ به عبارت دیگر، چالش مدیریت دانشگاه با استادان علامه، تقابل نگاه غیر علمی با خردگرایی و اعمال تحکم یک مدیر انتصابی بر استادانی بود که مشروعیت خود را به واسطه سال‌ها تدریس و پژوهش کسب کرده بودند، نه از قِبَل حکم وزیر علوم.
دوم: زمستان فعالیت‌های دانشجویی
در حوزه فعالیت‌های دانشجویی، طیف علامه دفتر تحکیم وحدت، خط مقدم تحرکات دانشجویان اصلاح‌طلب بود که پس از جدایی از طیف شیراز، یکی از فعال‌ترین تشکل‌های دانشجویی اصلاح‌طلب به شمار می‌رفت. پس از روی کار آمدن دکتر شریعتی، انجمن اسلامی طیف علامه عملا تعطیل شد و انجمن اسلامی مستقلی هماهنگ با گفتمان دولت جایگزین آن شد. بسیاری از فعالان دانشجویی اخراج یا محروم از تحصیل شدند و دانشگاه شاهد زمستان سرد فعالیت‌های دانشجویی و یخبندان تشکل‌های علمی، سیاسی و صنفی در این حوزه بود. اعمال محدودیت بر مطبوعات دانشجویی تا آنجا پیش رفت که «نظارت قبل از انتشار» برای نشریات دانشجویی اعمال شد. اولین ترمی که من وارد دانشگاه شدم (پاییز ۸۹) با همت و همکاری سایر دوستان هم‌رشته‌ای، برای راه‌اندازی نشریه انجمن علمی مدیریت دولتی اقدام کردیم. نام نشریه ما «کمن» مخفف کنکاش مدیران نواندیش بود که به دلیل موانع مختلف و به‌رغم آن که مطالب اولین شماره آن آماده شده بود، هرگز توفیق انتشار نیافت. علاوه بر این مورد، من حتی یک نشریه دانشجویی فعال در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه ندیدم.
سوم: تفکیک جنسیتی دانشجویان
حرکت سومی که در این دوره در دستور کار داشت، تفکیک جنسیتی دانشجویان به‌‌رغم تصریح ظاهری احمدی‌نژاد در ممانعت از این کار بود. در یک اقدام برنامه‌ریزی شده، ترم پاییز سال ۱۳۹۰ در حالی آغاز شد که ۹۵ درصد کلاس‌های درس در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تفکیک شده بود. طبیعی بود که در شروع کار امکان ادغام بسیاری از کلاس‌ها وجود نداشت و دانشگاه مجبور شد بسیاری از اتاق‌ها را تبدیل به کلاس کند و برای تامین استاد از استادان بیرون و حق‌التدریس استفاده کند. اما ریاست دانشگاه در این راه بسیار مصمم بود و همه این هزینه‌ها را پرداخت تا برای سال ۱۳۹۱ دانشجویان به صورت کاملا تفکیک شده و در دو گروه پسران و دختران جذب شوند تا مشکل عدم توازن تعداد دختران و پسران مرتفع شود. تفکیک جنسیتی دانشجویان به دو مشکل یاد شده در بخش معضلات ساختاری دامن زد تا نه تنها ارتباط عناصر مختلف دانشگاه به صورت جغرافیایی و رشته‌ای متفرق و جدا از هم باشد، بلکه دو جنس مخالف نیز در کلاس‌های درس از شنیدن دیدگاه‌ها و نظرات یکدیگر در خصوص مسائل مختلف علوم انسانی و اجتماعی، محروم باشند تا بی‌نظمی و آنتروپی سیستم به اوج خود برسد. در رشته‌های علوم انسانی که محور گفت‌وگو حول موضوع «انسان» است، بیان دیدگاه‌های مختلف از سوی پسران و دختران به رسیدن دانشجویان به یک نگاه کل‌نگر و جامع کمک خواهد کرد. چه بسا در بسیاری از کلاس‌های درس موضوعاتی از قِبَل تفوق مردسالاری در جامعه ایرانی و زمینه‌های بروز و ظهور زنان در مشاغل مختلف سخن به میان می‌آمد که هر یک از دانشجویان دختر و پسر در تایید یا رد دیدگاه دیگری سخن می‌گفتند و به غنای مباحث مطروحه در کلاس‌های درس کمک می‌کردند. ولی با تفکیک جنسیتی دانشگاه، گسست بیشتری بین جامعه دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی ایجاد شد.