مترجمان: ساسان قاسمی*، راضیه برومندجزی* منبع: ehow.com به بیان ساده توانمندسازی کارکنان به این معنا است که اختیاراتی به کارکنان داده شود تا بتوانند در حیطه مسائل مربوط به شغل خود و موقعیت‌هایی که در آن قرار می‌گیرند، مجاز به تصمیم‌گیری باشند. این تصمیم‌ها می‌توانند بزرگ یا کوچک باشند که البته اهمیت یک تصمیم و میزان اثرگذاری آن به مافوق سازمانی فرد بستگی دارد. اساس توانمندسازی کارکنان، افزایش مسوولیت‌های آنان به منظور ایجاد اخلاق حرفه‌ای در سازمان و ارتقای سطح کیفیت زندگی کارکنان در سازمان است.
القا شدن این احساس به کارکنان که به عنوان عنصری مهم برای سازمان در نظر گرفته می‌شوند و اختیاراتی به آنان واگذار شده است، باعث می‌شود تا میزان اخلاق، بهره‌وری و اعتماد به نفس در آنان ارتقا یابد. توانمندساز شدن کارکنان منجر به تغییر در رابطه میان مافوق و زیردست می‌شود. بر این اساس در حالی‌که کارمند برای مدیر کار می‌کند، مدیر نیز باید پاسخگوی نیازهای کارمند باشد. مدیر باید اطمینان داشته باشد که منابع مناسب و کافی برای اتخاذ تصمیم‌های مرتبط با شغل در اختیار کارمند قرار گرفته است. البته لازمه موفقیت در توانمندسازی کارکنان این است که کارکنان آموزش‌های لازم را در این زمینه دریافت کنند و برای تصمیم‌گیری، به اطلاعات متناسب با آن دسترسی داشته باشند. توانمندسازی کارکنان مزایایی را به همراه خواهد داشت که عبارتند از: رضایت شغلی، انگیزش، ایجاد مزیت رقابتی در سازمان، افزایش بهره‌وری و کارآیی در سازمان و ...
به منظور بهره بردن سازمان از مزایای ناشی از توانمندسازی کارکنان، ابزارهایی قابل‌استفاده است که به صورت زیر بیان می‌شوند:
* قدرشناسی از کارکنان. کارکنانی که مورد قدرشناسی قرار نمی‌گیرند، به‌خوبی کارکنانی که احساس می‌کنند برای سازمان ارزش دارند، کار نمی‌کنند. مدیران می‌توانند قدرشناسی خود را با بیان کلمات و جملات محبت‌آمیز بیان کنند. قدردانی از ارزش‌های منحصربه‌فردی که هریک از کارکنان برای سازمان ایجاد می‌کنند، منجر به تشویق و توانمندسازی آنان می‌شود. از سوی دیگر سازمان‌ها به منظور نشان دادن ارزش‌های کارکنان می‌توانند اطلاعات ضروری و مهم شغلی را در اختیار آنان قرار دهند و از ایشان بخواهند تصمیم‌های مرتبط با شغل خود را اتخاذ کنند.
* سهیم کردن کارکنان در اهداف و چشم‌انداز سازمان. زمانی که سازمان چشم‌اندازها و اهداف واقعی رهبرانش را با کارکنان سهیم کند، باعث می‌شود تا آنان احساس کنند که نقش ایشان در سازمان فرای آن چیزی است که در جایگاه شغلی خود ایفا می‌کنند. مشارکت دادن کارکنان در برنامه‌های استراتژیک و ماموریت سازمان منجر به توانمندسازی کارکنان خواهد شد و در آنان غرور سازمانی و احساس مالکیت نسبت به سازمان ایجاد می‌کند. پیشرفت اهداف سازمان باید قابل‌مشاهده و قابل‌اندازه‌گیری باشد تا این احساس را در کارکنان ایجاد کند که بدون وجود سرپرست مستقیم قادر خواهند بود در تحقق اهداف سازمان مشارکت داشته باشند و این امر فقط از طریق توانمندساز شدن آنان پدید می‌آید.
* اعتماد. اعتماد ابزاری است که از طریق آن مدیران ایمان خواهند داشت که کارکنان وظایف خود را به خوبی انجام می‌دهند و قادر هستند تصمیم‌های مرتبط با شغلشان را به‌تنهایی اتخاذ کنند. این اطمینان از طریق راهنمایی‌هایی که مدیران به کارکنان ارائه می‌کنند و همچنین رشد دانش و مهارت‌های آنان حاصل می‌شود. یکی از کارکردهای دیگر این ابزار این است که کارکنان تشخیص می‌دهند که مدیران چه انتظاراتی از آنان دارند و از این طریق تمام انرژی خود را روی تکمیل وظایف خود می‌گذارند و بهره‌وری خود را ارتقا می‌دهند. در نتیجه اعتماد به کارکنان به عنوان ابزاری برای توانمندسازی کارکنان، آنان را تشویق می‌کند که هرچه بیشتر در فعالیت‌های سازمانی مشارکت داشته باشند و همین امر منجر به شکل‌گیری ارتباطات باز در سازمان می‌شود.

چگونه برنامه توانمندسازی کارکنان در سازمان اجرا شود؟
همان‌طور که بیان شد، توانمندساز کردن کارکنان باعث می‌شود کارکنان روزانه تصمیم‌هایی اتخاذ کنند که روی مسیر سازمان تاثیر می‌گذارد. در ضمن توجه به این نکته ضروری است که توانمندسازی کارکنان زمانی اثربخش است که قابلیت‌های تصمیم‌گیری در افراد پرورش پیدا کند و اگر فقط اتخاذ تصمیم‌های بی‌اهمیت به کارکنان واگذار شود، مدل توانمندسازی به‌درستی کار نخواهد کرد. در هر صورت به منظور عملیاتی شدن برنامه توانمندسازی بهتر است نکات زیر مورد توجه قرار گیرد:
۱- مدیران باید مشخص کنند که چه تصمیماتی را کارکنان می‌توانند اتخاذ کنند. بر این اساس باید کلیه جنبه‌های تصمیم‌گیری که در سازمان مدنظر قرار دارد شناسایی شوند. تصمیم‌گیری‌ها می‌تواند در حیطه هزینه‌ها، تدارکات، مدیریت منابع انسانی و حتی روابط عمومی اتخاذ شود. بعد از آن کلیه قابلیت‌های مرتبط با اتخاذ تصمیم مشخص می‌شوند.
۲- همواره از کارکنان بازخورد دریافت کنید که آیا از اکتساب قابلیت‌های بالاتر برای تصمیم‌گیری لذت می‌برند یا خیر! این کار به‌آسانی این است که بخواهید جعبه‌ای از پیشنهادها را بررسی کنید. نکته اصلی این است که مدیران باید براساس اطلاعات، اقدام کنند.
۳- برنامه‌های قابل‌اجرا را به منظور محول کردن قابلیت‌های تصمیم‌گیری به کارکنان، توسعه دهید. در مرحله اول مدیریت باید زمینه‌هایی را که کارمندان می‌توانند در آنها به صورت آزادانه بیندیشند، مشخص کند. بسیار اهمیت دارد که مشخص شود چه تصمیم‌هایی به عنوان بخشی از توانمندسازی در نظر گرفته می‌شوند، چه کسی می‌تواند این تصمیم‌ها را اتخاذ کند و خروجی این تصمیم‌ها باید چگونه باشد که مورد قبول واقع شود. از سوی دیگر آموزش‌های لازم در رابطه با اینکه تصمیم خوب به چه چیزی شبیه است، به کارکنان داده شود، ابزارهایی برای ارزیابی کیفیت تصمیم‌‌ها در نظر گرفته شود و مشخص شود که تصمیم اتخاذ شده چه سودی برای سازمان دارد.
*info@ala.ir