سیدعلی ابطحی موضوع اقتصاد دانش‌بنیان موضوعی است که در دهه‌های اخیر به عنوان یکی از ارکان توسعه درون‌زا مورد توجه زیادی قرار گرفته است. از لحاظ اقتصادی بشر عصرهای گوناگونی را پشت سر گذاشته است. از عصر کشاورزی که در آن منبع تولید ثروت کشاورزی و عامل استراتژیک نیروی انسانی محسوب می‌شد به عصر صنعتی رسیده که در آن منبع ثروت تولید انبوه کالا و عامل استراتژیک در آن سرمایه بوده است. بعد از آن وارد عصر فراصنعتی شده که در آن اطلاعات به خصوص از بازار و رقبا، منبع تولید ثروت قلمداد می‌شود و نهایتا عصر حکمت که در آن منبع تولید ثروت دانش محسوب می‌شود. از همین مقدمه تفاوت اقتصاد صنعتی با اقتصاد دانش‌بنیان روشن است. به عبارت دیگر در هر دو اقتصاد صنعتی و اقتصاد دانش‌بنیان کالا تولید می‌شود ولی در اقتصاد صنعتی کالاهایی تولید می‌شود که قسمت اعظم قیمت آنها را بهای تمام شده مواد اولیه تشکیل می‌دهد. در اقتصاد دانش‌بنیان نیز کالاهایی تولید می‌شود که قیمت مواد اولیه آنها کسر کوچکی از قیمت را تشکیل داده و بخش بزرگی از قیمت مربوط به تکنولوژی به کار رفته در آنها با تکنولوژی به کار رفته برای تولید آنها است.

در واقع در اقتصاد دانش‌بنیان بیشتر بابت دانش و تکنولوژی به کار رفته در کالای تولیدی پول دریافت می‌شود. از این رو هر چه از کشورهای کمتر توسعه‌یافته به سمت کشورهای توسعه‌یافته حرکت کنیم میزان سهمی که تکنولوژی از قیمت کالاها به خود اختصاص می‌دهد، افزایش می‌یابد و سهم بهای تمام شده مواد اولیه کاهش می‌یابد؛ بنابراین برای ایجاد چنین اقتصادی قدم اصلی تولید دانش است؛ به خصوص تولید دانشی که دیگران کمتر به آن دسترسی داشته یا اصلا دسترسی نداشته باشند؛ چرا که هر چه دانش و تکنولوژی کمیاب‌تر باشد، ارزش اقتصادی آن بیشتر خواهد بود.

در عصر صنعتی برای صنعتی شدن مفاهیمی نظیر انتقال تکنولوژی با روش‌هایی نظیر مونتاژ توصیه می‌شد که البته برای شروع حرکت علمی از اهمیت زیادی برخوردار است، حتی در برخی موارد از ظرفیت مناطق آزاد نیز در راستای انتقال تکنولوژی از طریق مونتاژ استفاده شده است. به‌عنوان مثال چین از این مدل برای توسعه اقتصادی استفاده زیادی کرده است. در واقع این روش‌ها می‌تواند مبانی اولیه یک تکنولوژی را وارد یک کشور کند. البته واضح است که این سطح برای رسیدن به دانش برتر و اقتصاد دانش‌بنیان کافی نیست؛ به همین جهت در عصر حکمت که اقتصادهای دانش‌بنیان را می‌طلبد، به تولید تکنولوژی و دانش اهمیت بیشتری داده می‌شود. برای تولید تکنولوژی و دانش روش‌های گوناگونی توصیه می‌شود؛ مرسوم‌ترین روش توسعه تحقیقات در دانشگاه‌ها است که از دیرباز مورد توجه قرار گرفته است. روش دیگری که برای تسریع در تولید دانش مورد توجه قرار می‌گیرد، استفاده از موسسات تحقیقاتی وابسته به دانشگاه‌ها یا وابسته به صنایع و بنگاه‌های بزرگ اقتصادی است که می‌تواند نقش سریع‌تری در تولید دانش نسبت به دانشگاه‌ها ایفا کند.

روش دیگر توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان ایجاد تسهیلات برای آنها است که خود می‌تواند به سرعت تولید دانش کاربردی کمک کند. به غیر از روش‌های فوق رویکردهایی نیز وجود دارد که توصیه می‌کند در کنار پرداختن به تولید دانش و تولیدکنندگان دانش باید به بازار دانش در اقتصاد نیز پرداخته شده و روش‌هایی برای توسعه و تقویت آن اندیشیده شود. یکی از روش‌هایی که در این مورد در برخی کشورها مورد استفاده قرار گرفته، ارائه تسهیلات و ایجاد معافیت‌هایی برای شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی است که از تکنولوژی جدید استفاده می‌کنند. در این حالت این معافیت‌ها یا تسهیلات با نسبتی مشخص، تابع میزان هزینه‌ای است که بنگاه اقتصادی مربوطه برای جذب تکنولوژی و دانش جدید متحمل شده است. پرواضح است که این روش و روش‌هایی از این دست می‌تواند بنگاه‌های اقتصادی را به خرید دانش و تکنولوژی تشویق کند. روش‌های تشویقی و هر روشی که به رونق بازار دانش و تکنولوژی منجر شود متعاقبا تولیدکنندگان دانش را تقویت و از این طریق توسعه اقتصاد دانش‌بنیان را تسریع می‌کند. اهمیت اقتصاد دانش‌بنیان تا حدی است که در بند دوم از سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی نیز مورد تاکید قرار گرفته است؛ به طوری که بر اساس این بند پیشتازی اقتصاد دانش‌بنیان، پیاده‌سازی و اجرای نقشه جامع علمی کشور و ساماندهی نظام ملی نوآوری به‌منظور ارتقای جایگاه جهانی کشور و افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانش‌بنیان و دستیابی به رتبه اول اقتصاد دانش‌بنیان در منطقه مورد تاکید قرار گرفته است.