جنایت جنگی در غزه

مهدی ذاکریان عضو هیات علمی واحد علوم و تحقیقات جنگ در غزه به پایان خواهد رسید ولی این امر نباید پایان ماجرا تلقی شود. رفتارهای اسرائیل در سه هفته گذشته نشان داده است که اسرائیل آشکارا مرتکب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت شده است. نقض کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو، ارتکاب جرائم مصرح در ماده پنج اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی، نقض فاحش حقوق بشر و از همه مهم‌تر نقض مستمر قواعد حقوق بین‌الملل. بنا بر این، اعمال یاد شده شایسته پیگرد از سوی یک محکمه کیفری بین‌المللی است. جدای از موضوع پیگرد اسرائیل در آینده که حتما باید آن را مد نظر داشت، باید به اکنون هم توجه نمود و پرسش‌هایی را طرح کرد. چرا با اینکه کارنامه اسرائیل بسیار سیاه است، اسرائیل به اندازه کافی شماتت نمی‌شود؟ چرا هم اکنون واکنش جهانی متناسب با اقدامات سیاه اسرائیل نیست؟ به راستی چرا دنیا در برابر این همه جنایات این‌قدر آهسته و لنگ شده است؟ پاسخ بسیار شفاف است: اسرائیل به اندازه‌ای دقیق و در برخی مواقع، حقوقی عمل می‌کند که برخی کشورهای شیفته اسرائیل همچون آمریکا تردیدی در بر حق بودن این کشور وارد نمی‌آورند. برخی دیگر هم مانند فرانسه، بریتانیا، آلمان، روسیه، هلند و مانند اینها آنقدر آلوده لابی‌گری و بیزینس با این کشور شده اند که دیگر دلیلی جز تذکر شکلی به اسرائیل برای آنها وجود ندارد.

انتظار می‌رفت کشورهای مستقل‌تر و مدعی حقوق بشر مانند نروژ، سوئد، نیوزیلند، دانمارک، سوئیس، ژاپن و... سفرای خود را فرا بخوانند و تذکری جدی و تندوتیز به اسرائیل بدهند. ولی افسوس که مردم غزه قربانی می‌شوند و اسرائیل یکه‌تازی می‌کند و آنها هم دست روی دست گذاشته‌اند.

کشورهای منطقه خاورمیانه هم کاری از پیش نمی‌برند. برای برخی از آنها وجود اسرائیل و عملیات‌های این‌گونه اسرائیل همانند یک نعمت است. زیرا اسرائیل سبب می‌شود تا توجه افکار عمومی عربی به دشمن اسرائیلی معطوف شود نه به بی‌لیاقتی اقتصادی وسیاسی کشورهای عربی. بسیاری از کشورهای منطقه ما مثل یهودیان اسرائیل که بر مردم غزه می‌تازند بر ملت خویش می‌تازند.

آنها اجازه نمی‌دهند حتی صدایی از داخل کشورشان برآید. حال چنین کشورهایی چگونه می‌توانند مدافع مظلومیت مردم غزه شوند؟ طنز روزگار است اگر سعودی، اردن، مصر، بحرین و مانند اینها بخواهند از حقوق مردم غزه دفاع کنند حال آنکه حکام چنین کشورهایی معترضین کشور خویش را به بند کشیده‌اند. داعش نیز که مساله اصلی خود را نه اسرائیل که کشتار شیعیان عراق می‌داند. بنابراین و به باور نگارنده تنها دو نهاد باقی می‌مانند که بهره‌گیری از ظرفیت آنها می‌تواند اسرائیل را به زنجیر بکشد.

نخست توانایی‌های سازمان ملل متحد در بخش‌های مربوط به ارکانی که در برابر قدرت‌های بزرگ مستقل‌تر هستند مانند مجمع عمومی، دبیرخانه، شورای اقتصادی و اجتماعی و به تبع آنها نهادهای سازمان ملل مانند شورای حقوق بشر، کمیساریای حقوق بشر، یونیسف و... و دوم نهادهای بین‌المللی غیرحکومتی یا نیمه حکومتی مانند کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، عفو بین‌الملل و... که می‌توانند با ارائه گزارش‌های صحیح و تحریک وجدان عمومی جهانی زمینه‌های لازم برای ارجاع پرونده غزه به دیوان کیفری بین‌المللی را فراهم آورند. به همین روی، تاکید بر ارتکاب اسرائیل به جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت می‌تواند تبدیل به کانونی شود برای کیفر اسرائیل و پیگرد آمران و عاملان آن جنایات.

تا کنون کمیساریای عالی حقوق بشر و دبیرکل سازمان ملل اعلام کرده‌اند که عمل اسرائیل در هدف قرار دادن مدارس جنایت جنگی است. به علاوه عدم توجه به اصل تناسب، عدم تفکیک نظامیان و غیرنظامیان در هدف قرار دادن و بی‌توجهی به قواعد حاکم بر جنگ همگی نشان از تخلف گسترده این کشور دارد. در این زمینه لازم است تا ایران هم به چنین نهادهایی فشار بیشتری را وارد آورد؛ اگر چه لازمه این امر همکاری ایران با آنها در همه زمینه‌ها است تا در چنین مواقعی خواسته‌های ایران مورد توجه واقع شود. در هر حال، جنایت جنگی اسرائیل شکل گرفته و لازم است تا با تدبیر و برنامه با آن روبه رو شد. به خاطر دارم در سال‌های ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی، نسبت به اسرائیل و آمریکا مطالعات و کارهای ارزنده‌ای صورت گرفت تا سیاست‌گذاران بدانند در برابر آنها چگونه باید عمل کرد. در واقع آن سال‌ها، سال‌های ارزنده و ماندگاری برای کشور و ایرانیان است. چه آنکه در آن سال‌ها تصمیم‌ها و برنامه‌ریزی‌های دقیقی صورت گرفت که منافع آن همواره برای کشور باقی خواهد ماند. در آن سال‌ها یکی از استادان همکار تماسی با نگارنده داشت و به نقل از مقامات وزارت خارجه از عزم دولت اصلاحات در شناخت دو پدیده آمریکا و اسرائیل سخن می‌گفت. ای‌کاش در هشت سال گذشته هم کمی به این دو پدیده به شکل علمی نگاه می‌شد.

آن‌گاه می‌شد شناخت که اسرائیل چگونه عمل می‌کند، تصمیم‌سازی در اسرائیل بر چه مبانی استوار است و هنگام جنگ تا کجا پیش می‌رود. افسوس می‌خورم که در سه هفته گذشته هم دولت اعتدال تلاشی نکرد تا به این موضوع توجه کند و از نگاه تخصصی به بحران بنگرد. موضوع جنایت جنگی اسرائیل اگر مورد مطالعه دقیق واقع شود، می‌تواند پیامد سنگینی در آینده برای اسرائیل داشته باشد و لازم است که در این زمینه به ابعاد عملیات‌های اسرائیل و تطابق آنها با ماده پنج و دیگر مفاد اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی توجه داشت. چه اینکه یکبار دیگر بتوان گزارش قاضی گلدستون در ضرورت ارجاع پرونده به دیوان کیفری بین‌المللی را زنده کرد.