مهدی افضلیان مدرس کارگزاری آگاه و تحلیلگر همفکران مهدیه سلیمانی مدیر واحد آموزش کارگزاری آگاه بخش پایانی یکی از چالش‌هایی که در امر فرهنگ‌سازی در بازار سرمایه وجود دارد عدم آموزش کافی فرد است. متاسفانه بسیاری از افرادی که وارد بازار سرمایه می‌شوند دانش کافی برای خرید و فروش سهام ندارند و چه بسا ممکن است به دلیل شنیدن خبرهایی از گوشه و کنار اقدام به خرید سهم کنند و ممکن است ضرر بسیار سنگینی را متحمل ‌شوند. این آموزش‌ها باید به صورت موثر باشد به گونه‌ای که باعث تفهیم مسائل مالی به فرد شده و کارکردهای بازار سرمایه را برای او روشن کند و از طرفی مهارت‌های لازم را برای انتخاب آگاهانه در فرد به وجود بیاورد. دانشگاه‌ها به‌عنوان نقطه عطفی برای ورود

دانشگاه‌ها هم می‌توانند به‌عنوان یکی از مراکزی باشند که در امر آموزش بورس فعال باشند.اگر بتوان این‌گونه متصور بود که یک دانشجوی تازه وارد در ابتدای ورود به دانشگاه با مفهوم بورس آشنا شود و واحدی را به‌عنوان پیش نیاز در آن بگذر‌اند، رفته رفته در فرد علاقه ایجاد شده و به ناگاه قدم در این راه می‌گذارد که اگر این امر ادامه پیدا کند رفته رفته به تعداد فعالان بازار سرمایه افزوده شده که این خود موجب گسترش تعداد سهامداران و از طرفی توسعه بازار سرمایه می‌شود. یکی از کارهایی که سازمان بورس در قالب فعالیت دانشجویی می‌تواند انجام دهد واریز هزینه‌ای هر چند اندک به حساب دانشجویان در قالب وام‌های کمک آموزشی در این زمینه یا دادن تعدادی سهام به‌عنوان جایزه به دانشجو باشد تا فرد بتواند با این تعداد سهام روند حرکتی خود را به‌عنوان یک سرمایه‌گذار در بورس آغاز کند و رفته‌رفته با افزودن دانش و اطلاعات خود بتواند در آینده، خود را به‌عنوان سرمایه‌گذار در بورس بداند. اما تاکنون اتفاقات این چنینی روی نداده است که آن را هم می‌توان با گذشت زمان و ایجاد فرآیندی برای اجرایی کردن، حل کرد.

اطلاع‌رسانی و تبلیغ، بستر فرهنگ‌سازی مناسب است

تبلیغ و اطلاع رسانی درست یکی از مصادیق فرهنگ‌سازی در حوزه بازار سرمایه است که این به نوبه خود می‌تواند اثرات خوبی در گسترش و توسعه آن داشته باشد.شناخت پتانسیل‌های مناسب برای تبلیغ و ارائه راهکارهای درست می‌تواند کمک قابل توجهی برای پویایی بازار سرمایه داشته باشد. حال این سوال ایجاد می‌شود که آیا رسانه ملی می‌تواند نقش متولی را در این موضوع ایفا کند؟ می‌توان گفت که با توجه به ضریب نفوذ بالای رسانه در بین مردم پاسخ مثبت است، اما به گونه‌ای که هیجان کاذب در بین مردم عادی ایجاد نکند و بازار سرمایه را صرفا به‌عنوان محلی برای کسب سود معرفی نکند، بلکه هدف خود را بیشتر آموزش و یادگیری قرار دهد حال می‌تواند در قالب داستان‌های کوتاه و آموزنده باشد یا در قالب انیمیشن. اگر یک موضوع یا مفهوم در قالب انیمیشن که جذابیت لازم را داشته باشد بیان شود هدف یادگیری محقق می‌شود، چون قالب کلی این گونه آموزش‌ها تاکید بر ساده و روان بودن آن است و این سادگی و روانی می‌تواند به‌عنوان نقطه ورود برای مشارکت مخاطب باشد.

عدم سرمایه‌گذاری مناسب آموزشی در شهرستان‌ها

همانطور که همه می‌دانیم طیف گسترده افرادی که در بازار سرمایه فعالیت می‌کنند، مربوط به تهران و چند کلان‌شهر است و عملا شهرستان‌هایی که پتانسیل بالایی هم در سرمایه‌گذاری دارند حتی با مفهوم بورس و سرمایه‌گذاری آشنا نیستند پس تکلیف چیست؟ سازمان بورس می‌تواند همایش‌های سازماندهی شده‌ای را در قالب آموزش همگانی در تالار شهرستان‌ها برگزار کند و به صورت جامع مخاطبان را با مفهوم سرمایه‌گذاری و به‌خصوص بازار سرمایه آشنا کند. معمولا قاعده کار در این همایش‌ها به این صورت است که عملا به آن به دید تکلیف نگاه می‌شود و برگزاری همایش‌ها به صورت کوتاه و چند ساعته بوده و چیزی در ظاهر امر حاصل نمی‌شود و فقط مخاطب یک علامت سوال بزرگ روبه روی خود می‌بیند و پس از چندی هم کلا آن جلسه و انتخاب نوع سرمایه‌گذاری به فراموشی سپرده می‌شود. برگزاری کلاس‌های رایگان آموزشی در چند جلسه و آشنا کردن نسبی افراد مختلف با خرید و فروش سهام می‌تواند یکی از مشوق‌های اصلی افراد تازه وارد به بورس باشد تا با دانشی هر چند مختصر و شناخت ریسک‌های موجود در بازار، آگاهانه‌تر قدم در این راه بگذارند و بتوانند بهتر تصمیم بگیرند.

آیا با فرهنگ‌سازی تمامی مشکلات حل می‌شود؟

برای پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه کرد که آیا نقش متولی بازار سرمایه فقط مربوط به فرهنگ‌سازی است و یا باید زمینه‌های لازم را پس از ورود فرد به بازار سرمایه نیز فراهم کند؟ متولیان بازار سرمایه باید شرایطی را فراهم کنند که اطلاعات محرمانه کمتر قابلیت انتشار پیدا کنند که این می‌تواند با نظارت بیشتر بر سیستم‌های کنترل داخلی شرکت میسر شود تا از این طریق رویه‌ای برابر بین افرادی که از شرکت اطلاع دارند و بعد نسبت به خرید سهم اقدام می‌کنند تا افرادی که هیچ اطلاعی از سهم ندارند، برقرار شود و این یعنی اینکه وجود رانت اطلاعاتی به حداقل ممکن کاهش یابد و بازار سرمایه ما هم شکل نیمه‌قوی کارآیی را به خود ببیند هر‌چند هنوز در مرحله اول (شکل ضعیف کارآیی) هم درجا می‌زنیم.

شکل‌گیری این امر خود موجب اعتماد بیشتر سرمایه‌گذاران به بورس شده و در بلند‌مدت موجب ایجاد ثبات و شکل‌گیری فرهنگ صحیح سهامداری در بورس می‌شود اما واقعیت این است که هنوز راه طولانی در این مسیر داریم. حال باید فکری به حال فرهنگ‌سازی در بازار سرمایه کرد و این فرهنگ‌سازی به گونه‌ای نباشد که بگوییم کشورهای مختلف برای این موضوع چه کردند و ما هم بر مبنای همان اصول و روش پیش برویم.

بلکه باید اختلافات فرهنگی بین جوامع را سنجید و دید کدام الگو را در چه زمانی پیاده کرد. تحقیقی در بین مردم شانگهای در چین و نیویورک در آمریکا انجام شد و نشان داد که حتی الگوی انتخاب و چینش سهام در بین این دو گروه افراد متفاوت است. مشارکت‌کنندگان آمریکایی تمایل داشتند که ۶۷ درصد سهام خود را در شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که روند ثابت و رو به رشدی دارد ولی مشارکت‌کنندگان چینی تمایل داشتند که ۴۲ درصد سهام خود را در شرکت‌های رو به رشد و ۵۸ درصد سهام خود را در شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که حرکت نوسانی دارند. این خود نشان می‌دهد که الگوی سرمایه‌گذاری در کشورهای مختلف متفاوت است و نمی‌توان صرفا در بحث اقتصادی و مالی کورکورانه تصمیم‌گیری کرد.