مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail.com نیروهای زیادی شکل‌دهنده مقاصد هستند اما شاید بتوان یکی از مهمترین این نیروها را تقاضا و نیاز گردشگران دانست. به دلیل تاثیر تقاضا بر رقابت‌پذیری مقاصد است که برای درک بهتر وضعیت آنها ابتدا باید تقاضا و بازارهای هدف را تحلیل کرد. هر مقصد بازار هدف خاص خود را دارد ولی نکته مشترک بین تمامی آنها اهمیت گردشگری محلی است. در حقیقت در تمامی مقاصد می‌توان مشاهده کرد که نزدیک به 80 درصد گردشگران را ساکنان آن ناحیه و نواحی اطراف تشکیل می‌دهند. به همین دلیل ادعا می‌شود، گردشگری محلی یک مقصد، تعیین‌کننده و شکل‌دهنده رقابت‌پذیری صنعت گردشگری و مقاصد کشورها هستند.

مقاصد با داشتن سطحی با ثبات از تقاضا در بازارهای داخلی می‌توانند راحت‌تر به اهداف تعیین شده خود دست یابند. هرچند ممکن است بازارهای خارجی بسیار جذاب به نظر برسند، اما باید توجه کرد که نوسانات این بازارها نسبت به بازار داخلی بسیار بیشتر است. بازارهای خارجی نسبت به تغییرات واکنش بیشتری نشان می‌دهند و بسیاری از این تغییرات تحت کنترل مقاصد نیستند. سایر عوامل داخلی که بر تقاضای گردشگران خارجی تاثیرگذار است، عبارتند از؛ امنیت، قوانین و مقررات، نوسانات اقتصادی، اجتماعی و... . مقصدی که برای کسب بازارهای خارجی تلاش می‌کند، باید به این موضوع توجه داشته باشد که نیاز دارد برنامه‌ریزی منعطف‌تری داشته باشد. از طرف دیگر به دلیل اینکه بسیاری از این نیروها نیز با وجود داخلی بودن تحت کنترل مقاصد نیستند، نیاز است برای موفقیت صنعت گردشگری، تمامی بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و دولت تلاش کنند. بسیاری از این عوامل تعیین‌کننده موفقیت و شکست صنعت گردشگری مانند قوانین و مقررات یا امنیت مستقیما وابسته به تصمیمات دولتی است.

منافع داخلی، منافع خارجی

تقاضای بالای محلی باعث می‌شود امکان توسعه طیف غنی و گسترده‌ای از تسهیلات، جاذبه‌ها و خدمات گردشگری فراهم شود. این تقاضا همچنین باعث می‌شود فعالان خصوصی تصمیم به فعالیت گرفته یا دولت، تسهیلات بیشتری را ارائه کند. هر چند نمی‌توان یک جانبه به موضوع نگاه کرد و باید ادعا کرد که فراهم کردن تسهیلات و زیرساخت‌ها نیز منجر به ایجاد تقاضا می‌شود. بازدید گردشگران خارجی از مقاصد معمولا یک بار اتفاق می‌افتد، در صورتی که معمولا گردشگران محلی همیشه حضور داشته و به‌عنوان سنگ بنای تقاضای مقاصد به شمار می‌روند. از طرف دیگر گردشگران محلی نسبت به مقاصد آشنایی داشته و اطلاعات بیشتر آنها باعث می‌شود که از گزینه‌ها و خدمات مختلف استفاده کنند. به این دلیل است که تقاضای محلی، تحریک‌کننده رقابت در داخل مرزها است.

فرهنگ و خواسته‌های بازار محلی همچنین شکل‌دهنده بازار و پویایی مقاصد فعال در صنعت گردشگری هستند. به عنوان مثال سطح بالای تقاضا و خواسته‌های آمریکایی‌ها نسبت به سایر ملل باعث شده است که رقابت در بین مقاصد و شرکت‌های مختلف فعال در بخش گردشگری این کشور نیز از شدت بیشتری نسبت به سایر کشورها برخوردار باشد، هرچند برخی از کارشناسان معتقدند این رقابت‌ها باعث می‌شود که منابع داخلی به جای صرف شدن در جهت رقابت با مقاصد خارجی، در داخل هدر ‌رود، اما اکثر صاحب‌نظران معتقدند که رقابت داخلی بیشتر، باعث بهبود توان رقابت بین‌المللی می‌شود. در هر صورت نمی‌توان مقاصد را محدود به خدمت‌رسانی و تمرکز بر بازارهای داخلی کرد. منافع حاصله از جذب بازارهای خارجی کم نیستند و امروزه مقاصد تمایل زیادی به آنها نشان می‌دهند. یکی از دلایل این است که این بازارها باعث تزریق پول جدید به چرخه اقتصاد کشورها می‌شود. با توجه به اینکه بازارهای محلی تا حدی محدود در مرزها هستند، بازارهای خارجی آزادی بیشتری در انتخاب مقاصد جایگزین دارند. به این دلیل، امروزه مقاصد برای جذب مشتریان خارجی باید بتوانند در سطح بین‌المللی رقابت‌پذیر باشند. مقصدی که پذیرا و تجربه‌کننده فرهنگ‌های دیگر باشد نیز احتمال بیشتری دارد که بتواند توانایی رقابتی خود را توسعه داده و مشتریان خارجی را راضی کند. یک مقصد چند فرهنگی یا مقصدی که تجربه پذیرش و ارائه خدمات به گردشگران به‌عنوان مثال تجاری و آموزشی را دارد، احتمال بیشتری دارد که بتواند دانش سایر فرهنگ‌ها را در بخش گردشگری و هتلداری خود جذب کرده و انتشار دهد. اثر نهایی مشتریان بر محیط (خرد) رقابتی، مربوط به میزان تناسب بین بخش‌های مشتری بازار هدف است. با توجه به اینکه مشتریان مقاصد برای تجربه محصولات گردشگری باید مستقیما در مقاصد حضور داشته باشند، تعاملات بین بخش‌های مختلف بازار اجتناب‌ناپذیر است. انتخاب و ترکیب بخش‌های هدف بازار تعیین کننده این است که چگونه مشتریان بر رفتار ساکنان محلی و سایر گردشگران تاثیر می‌گذارند. مقصدی که تعیین کرده باشد کدام بخش از بازار با اهداف توسعه گردشگری آن، منابع گردشگری، عقاید و نگرش‌های ساکنان و سایر گردشگران همخوانی دارد، موقعیت رقابتی خود را تثبیت می‌کند. همچنین مقاصد اگر پذیرای افکار و فرهنگ‌های مختلف نباشند، ممکن است که اثرات ناگواری حاصل شود. یکی از مزایای بازارهای محلی نیز این است که با توجه به شباهت فرهنگی و آشنایی با آداب و رسوم، مشکلات یاد شده به‌ندرت رخ می‌دهند، البته نمی‌توان تفاوت فرهنگی را از بین برده یا با ایجاد محدودیت‌ها تلاش بر حذف آن کنیم. بحث در اینجا است که تفاوت فرهنگی معتدل و نامتعارض به همراه احترام و درک متقابل نه‌تنها قابل قبول است، بلکه سبب شناخت بیشتر ملت‌ها از هم و آثار مثبت حاصله از آن دارد، اما در هر صورت انتخاب ناسازگار بازارها باعث تضعیف موقعیت رقابتی مقصد می‌شود.