آغوش باز بناهای تاریخی برای  سرمایه‌گذاران گردشگری

گروه گردشگری: صندوق احیا و بهره‌برداری از اماکن تاریخی و فرهنگی، موسسه‌ای زیر مجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است که به گفته مدیرعامل آن، در برنامه چهارم توسعه طرح شد و پتانسیل‌های چشمگیری برای توسعه میراث فرهنگی و گردشگری کشور را در خود نهفته دارد. احسان ایروانی، مدیرعامل جوان صندوق احیا بناهای تاریخی در گفت‌وگوی اختصاصی با «دنیای‌اقتصاد» از امکان واگذاری بناهای تاریخی تحت تملک دولت به سرمایه‌گذاران برای تغییر کاربری به هتل‌ها و سایر کاربری‌های مرتبط با گردشگری خبر داد و گفت که در این خصوص مذاکراتی با معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی نیز صورت گرفته است. به اعتقاد ایروانی نمی‌توان گفت که واگذاری بنا برای تغییر کاربری موجب تخریب آن می‌شود یا عدم واگذاری آن. همه اینها بستگی به نوع بهره‌برداری دارد.

***

آقای ایروانی، صندوق احیا در قانون با چه سازوکاری تعریف می‌شود و چه وظایفی دارد؟

برحسب یک نیازمندی که در سازمان میراث فرهنگی احساس می‌شد و آن ارتباط بیشتر با بدنه جامعه و نقش‌آفرینی و مشارکت مردم و در حفظ و احیای اماکن تاریخی بود، این صندوق شکل گرفت. به این ترتیب در قانون برنامه چهارم در ماده ۱۰۴ بند «ز» امکان تعیین و تغییر کاربری و اعطای مجوز بهره‌برداری از اماکن تاریخی و فرهنگی قابل احیا متبلور شده است. بنابراین موسسه‌ای تعریف شد که با جذب سرمایه‌گذاری و مشارکت، به شکل‌های مختلف بتواند به احیا و بهره‌برداری و تداوم زندگی در اماکن تاریخی اقدام کند. سال ۸۴ اساس‌نامه این موسسه به شکل پیش‌نویس تهیه شد و اواخر سال ۸۴ در هیات دولت و شورای نگهبان به تصویب رسید. شاکله اساسنامه برحمایت از این مشارکت‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها و کمک به ارتقای بناهای تاریخی ریخته شده و تقویت سطح خدمات فنی مهندسی مرتبط به خدمات احیا و تعیین و تغییر کاربری هم از قانون در اساسنامه وارد شد. در مجموع این اساسنامه حدود ۴۵ بند شرح وظیفه اصلی دارد و با چشم‌اندازی که می‌دهد می‌توان افق ۱۰ ساله برای آن تعریف کرد.

صندوق درسال ۸۵ رسما تشکیل شد و با توجه به اینکه تجربه‌ای نو بود و پیش از این تجربه جدی در مشارکت دولت با بخش خصوصی درباره موضوع به این مهمی در حوزه میراث فرهنگی وجود نداشت، سیاست‌ها بر این منوال قرار گرفت که درگام اول جلب این مشارکت در حوزه اماکن دولتی متمرکز شود؛ اماکن دولتی که در غالب اعتبارات سنواتی مختلف به مالکیت سازمان میراث فرهنگی درآمد و ابنیه‌ای که ثبت آثار ملی بودند، تملک شدند.

پتانسیل‌های اقتصادی نیز در صندوق نهفته است؟

همانطور که گفته شد در این مشارکت، تجربه‌ای نبوده است و صندوق سعی کرده به سمت کاربری‌هایی برود که بار اقتصادی هم دارند؛ به طوری که برای سرمایه‌گذاران، سودآوری پروژه ملموس باشد. یکی از اینها کاربری‌های مربوط به گردشگری است، مانند واحدهای اقامتی و پذیرایی و اقسام رسته‎های گردشگری. البته تجربه‌ای از قبل در قالب اعتبارات سنواتی و به عنوان طرح پردیسان وجود داشته است که آن هم در حال حاضر برای تکمیل این تلقی که «با تغییر کاربری تاریخی به گردشگری، فضای اقتصادی برای احیا و بهره‌برداری ایجاد کنیم» به کمک صندوق می‌آید تا میل سرمایه‌گذاران برای ورود به این بخش بیشتر شود. البته لازم به ذکر است که تجربه سیستم پردیسان کاملا دولتی بود.

تاکنون چه پروژه‌هایی و در چه شهرهایی به بهره‌برداری رسیده‌اند؟

در حوزه پروژه‌های فیزیکی، ما در واقع هشتمین مجموعه را ۲۵ مردادماه گذشته، افتتاح کردیم. حمام قلعه همدان که تبدیل به کافه رستوران سنتی شد؛ موزه رستوران مستوفی شوشتر در استان خوزستان؛ خانه شاپوری شیراز در استان فارس که تبدیل به رستوران شده؛ خانه عامری‌ها تبدیل به هتل و در واقع مجموعه اقامتی، پذیرایی با گالری و سالن اجتماعات و... شد؛ کاروانسرای عباسی که داخل شهر کرج قرار دارد و کاربری پذیرایی و گالری یافته است؛ باغ نمیر تفت؛ هتل لاله یزد که تداوم بهره‌برداری از آن را داشتیم؛ حمام نوبر تبریز هم به صورت قهوه‌خانه درآمده و البته بهره‌بردار به صندوق احیا مقروض است و در حال حاضر به لحاظ حقوقی روی آن کار می‌کنیم.

پروژه‌هایی که در حال حاضر در دست دارید، در چه مراحلی قرار دارند و نحوه سرمایه‌گذاری در آنها به چه شکل بوده است؟

پروژه عظیمی که در دست کار است بهره‌برداری از مجموعه سعدالسلطنه قزوین است که شامل بازار و رستوران می‌شود که هم به لحاظ مرمتی الگو خواهد بود و هم به لحاظ شیوه مدیریت بهره‌برداری. ما معتقدیم در بحث احیا لزوما فقط این مهم نیست که پروژه زود به اجرا و بهره‌برداری برسد بلکه باید به ارتقای سطح استحکام بنا هم کمک کند و نتیجه این شود که اتفاق خوبی در بنا افتاده باشد و ما را راضی کند که بنا خیلی بهتر از قبل شده است. علاوه‌بر این به لحاظ نگهداری و شأن و حضور بنا در شهر نسبت به قبل وضعیت بهتری داشته باشد و در واقع منجی چیزهایی شود که پیش از این در شهر در حال از بین رفتن بود و تاثیر آن در نجات میراث فرهنگی و معنوی به چشم بیاید.

بعد از این برنامه فاز تکمیلی خانه شاپوری را خواهیم داشت. در تهران هم بناهایی مانند عمارت مسعودیه وجود دارد که در حال طی مراحل انعقاد قرارداد هستیم.

با توجه به رشد ورود گردشگران خارجی ممکن است برخی از سرمایه‌گذاران ایرانی برای سرمایه‌گذاری روی این بناها تمایل داشته باشند. شرایط واگذاری بناها به چه صورت است؟ جدا از این بر چه اساسی بناها واگذار می‌شوند؟

همان‌طور که گفته شد، این بناها تحت تملک سازمان میراث بودند که به‌عنوان گام اولیه مشارکت دولتی در قالب مصوبه هیات دولت به سازمان احیا واگذار شد. درباره غربالگری اینکه کدام بنا امکان احیا و کاربری پذیری را داشته است، به لحاظ شان، تحمل و مناطق پیرامونی سنجیده می‌شود و غربال‌گری اتفاق می‌افتد. علاوه‌بر این باید به لحاظ اقتصادی هم سنجیده شوند و متناسب با نوع کاربری به لحاظ اقتصادی سنجیده و بعد به مزایده گذاشته می‌شود. البته مزایده در این زمینه خیلی با تکیه بر بالاترین قیمت که هر کس بیشترین قیمت را بدهند نیست و سرمایه‌گذار باید امتیازات لازم را کسب کند تا بنا برای احیا به وی واگذار شود؛ چرا که کسی که اهلیت این موضوع را نداشته باشد، مطمئنا به‌کار نمی‌آید. به اعتقاد ما اهلیت لزوما به تعهد و شرایط اخلاقی و مالی نیست، اهلیت یعنی امکان درک بنای تاریخی، درک حفاظت از بنا یا دست کم جمع کردن تیم مناسب و متخصص که اعتقاد به پایداری در احیا داشته باشند. همچنین فرد مورد‌نظر باید در مدیریت بهره‌برداری از بنا حرف تازه‌ای داشته باشد؛ به این معنا که تداوم گذشته بنا را در قالب کاربری جدید آن ببینیم و ریشه تاریخی و فرهنگی آن را هم نمایان کند؛ اگر چه شرایط مالی قطعا باید مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر سرمایه‌گذارانی که ورود کرده باشند کم هستند و باید سعی کنیم از به هم پیوستن بخش‌های فنی و مالی کارگروهی موثر شکل بگیرد تا اهلیتی را که در شرایط مزایده ذکر شده تضمین کند.

در حال حاضر ما دچار کمبود هتل هستیم؛ بالاخص در شهرهای پرگردشگر. آیا سیاست‌های صندوق احیا برای رفع این کمبود با معاونت گردشگری همکاری و هماهنگی می‌کند تا مثلا به بناهای در حال احیا به‌عنوان هتل و اقامتگاه مجوز داده شود؟

بله، ما در جلسه‌ای که با معاون گردشگری، آقای رحمانی موحد داشتیم، دقیقا بر همین محور یعنی انطباق سیاست‌گذاری توسعه گردشگری درحوزه کاربری‌های مورد نیاز بر سیاست‌های احیا و بهره‌برداری اماکن تاریخی، تاکید شد؛ به این معنا که مثلا یک منطقه نمونه گردشگری داریم و در کنار آن کاروانسرا و بنایی هست که امکان، شأن و شرایط تغییر کاربری را دارد. تصمیم بر این شد که در آن منطقه متناسب با نیازمندی‌های مجموعه کار کنیم یا اگر در حوزه شهری نیازمندی‌هایی در حوزه مراکز اطلاع‌رسانی و آژانس و هتل هست، فعالیت خود را با اولویت قرار دادن این نیاز منطبق کنیم. بی‌شک این هم‌افزایی بسیار کارآ و کارگشاست و منابع مالی ما را نیز تامین می‌کند و اگر چنین نباشد باید مارکتینگ پیچیده‌ای برای تامین منابع مالی انجام دهیم. از آن‌سو در حوزه گردشگری نیز این کار فقط به معنی دیدن بنای تاریخی نخواهد بود، بلکه به تجربه بناها توسط گردشگر می‌انجامد؛ تجربه اقامت، خرید و بازسازی رویدادهای اتفاق افتاده دراین بناها، برای گردشگران هم جذاب‌تر خواهد بود.

نگرانی که کارشناسان میراث فرهنگی دارند مبنی بر اینکه با این واگذاری ممکن است بنا تخریب شود، چگونه برطرف می‌کنید؟ آیا این دیدگاه درست است یا اینکه واگذاری بناها برای تبدیل شدن مثلا به هتل می‌تواند حتی از تخریب بناهای تاریخی ما جلوگیری کند؟

این نقد وارد است و این کار طیفی از بهترین و تا بدترین شکل اجرای عملیات مرمت را دارد که ما باید در بحث پایش و نظارت خطا را به حداقل برسانیم. شاید حدود ۱۰ سال پیش آرمانی‌ترین دوره میراث فرهنگی بود و کارشناسان در جایی که باید، بودند و به تربیت شاگردان و کار کارشناسی خود می‌پرداختند. اما امروزه متاسفانه در آستانه یک خطر بزرگ هستیم؛ تصور کنید ما در خوش‌بینانه‌ترین حالت صدها بنای تاریخی برای طرح احیا با کاربری‎های هم شأن داشته باشیم و ده‌ها سرمایه‌گذار اهل هم داشته باشیم، مساله این است که این بخش کارتئوری است چه کسی باید کار حفاظت و احیا را انجام دهد؟ استاد کار قدیمی. بحث این است از این استادکاران نداریم و چیزی که در عمل اتفاقی می‌افتد این است که وقتی مجادلات تمام شد، پشتوانه عملی وجود نخواهد داشت.

داشته‌های ما در حال حاضر خبرگی کارشناسان، بناهای تاریخی غنی و مصالح و سبک‌های معماری است و نیاز به مدیریتی داریم که بتواند ارتباط خوبی بین این داشته‌ها برقرار کند و نظارت و تدبیری که ضامن پایش تشکیلات باشد.

به این نکته هم باید توجه کرد که بنا‌های دولتی کم و بیشتر بناها در اختیار مالک خصوصی است و باید مشوق‌هایی ایجاد شود تا بخش خصوصی خودخواسته این بناها را احیا کند. فرض کنید که دیگر هیچ بنای دولتی واگذار نشود، این آغاز کار صندوق احیا خواهد بود و باید از بخش غیردولتی در فعالیت‌های خود حمایت کند. اگر فرض را بر این بگذاریم که بناهای دولتی همه تبدیل به موزه شود که بیانگر میراث ما باشد، کار احیا و بهره‌برداری تمام نمی‌شود وما در آغاز راه خواهیم بود. ما بخش خصوصی و مشکلات آن را درک نکرده و نشناخته‌ایم، باید این ارتباط برقرار شود.

ابتدا به ساکن میراث فرهنگی این توان و وظیفه را ندارد که این احیا را انجام دهد، باید دست به دست هم بدهیم که همه دستگاه‌های ذی‌نفع و مرتبط به کمک سازمان بیایند. باید به احیای ارتباطات قانونی از دست‌رفته بپردازیم و این هنر را به خرج دهیم که همه دستگاه‌های مرتبط را برای دریافت کمک وارد جریان کنیم؛ کمکی که نه از روی لطف و سلیقه شخصی، بلکه کاملا قانونی است. در حال حاضر قانون‌های معطل مانده زیادی در این مورد وجود دارد، قانون‌های متعددی در وزارت کشور و راه و شهرسازی و... که هیچ‌کدام اجرا نشده است. این قوانین در برنامه سوم و چهارم بوده است و با نگاهی به عملکرد این سازمان‌ها می‌بینیم که اجرای آن در رابطه با میراث فرهنگی ۲ درصد هم نبوده است؛ به طوری که حتی در برنامه پنجم تنفیذ هم نشده است. ما در حال حاضر امیدواریم در برنامه ششم حداقل آنچه در برنامه سوم و چهارم بود عین به عین تکرار شود.