جواد اسکندری شهرکی کارشناس معاونت امور معادن و صنایع معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت آب، هوا، انرژی و... محیط‌زیست انسان را شکل می‌دهند. انسان اما در تکاپوی بودن، دل مادر زمین را می‌شکافد تا اسبابی برای بهتر «زیستن» فراهم آورد. این حرکت نه در تضاد با جهان طبیعت که در جهت شکوفا کردن عناصر آن است تا با درهم‌آمیزی این عناصر با دانش و خرد انسانی، آفرینش گونه‌های جدیدی از پدیده‌ها ممکن شود. سفال، مفرغ(برنز)، آهن، فولاد و... همه گونه‌هایی از آفریده‌های انسانند که از ترکیب خرد آدمی با عناصر نهفته در دل زمین یا همان عناصر معدنی خلق شده‌اند. اما این سوال در دوره‌هایی از مراحل توسعه در جهان و اینک در کشورمان مطرح است که آیا «محیط‌زیست، منابع طبیعی» و «معدن» در تضاد با یکدیگرند یا همراه هم در جهت توسعه‌ای پایدار؟ این دوگانگی و ثنویتی که ظاهرا بودن یکی (محیط زیست و منابع طبیعی در یک سو) در گرو نفی دیگری (معدن در سوی دیگر) است سوال امروز جامعه در حال توسعه ماست. در جهان امروز و در کشورهای توسعه‌یافته چنین تضادی معنا ندارد و اکتشاف، استخراج و فرآوری مواد معدنی نه فقط دشمنی با طبیعت نیست بلکه در جهت توسعه پایدار تعریف می‌شوند. در این کشورها با وضع قوانین و مقررات منطقی و مبتنی بر همکاری و تعامل بین بخش معدن با محیط‌زیست و منابع طبیعی، تضاد این دو ارگان با بخش معدن به همکاری و افزایش ثروت ملی، ایجاد اشتغال، رفع محرومیت‌ها و ارزآوری و ارتقای تکنولوژیکی و... تبدیل شده است. اما در کشور ما وضع به گونه دیگری است. متاسفانه فعالیت‌های معدنی در تضاد با محیط‌زیست معنا شده و جدالی هر روزه بین این دو ارگان با فعالان عرصه معدن در جریان است. به نحوی که اکنون یکی از مهم‌ترین معضلات فعالیت‌های معدنی قوانین محیط‌زیستی و منابع طبیعی است. چرا که محیط زیست و منابع طبیعی بزرگ‌ترین دشمن خود را فعالیت‌های معدنی معنا کرده‌اند. اما آیا واقعیت چنین است؟ نخست باید ببینیم عملیات معدنکاری چه حجمی و چه سطحی از عرصه کشور ما را در بر گرفته است؟ بر اساس آمار رسمی منتشر شده توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت میزان کل استخراج مواد معدنی کشور در سال گذشته، ۴۲۳ میلیون تن بوده است. چنانچه وزن مخصوص متوسط مواد معدنی استخراج شده را ۵/۲ تن بر متر مکعب و میانگین نسبت باطله‌برداری کل معادن کشور را ۳ بر یک منظور کنیم (که با درنظر گرفتن معادن زیرزمینی و معادن بزرگ مصالح ساختمانی و سیمان کمتر از آن باید باشد) کل حجم برداشت شده مترمکعب ۰۰۰/۲۰۰/۱۶۹ = ۵/۲ ÷۰۰۰/۰۰۰/۴۲۳ و حجم کل معدنکاری مترمکعب ۰۰۰/۸۰۰/۶۷۶ = ۴ ×۰۰۰/۲۰۰/۱۶۹ و چنانچه ارتفاع یا عمق متوسط استخراج سالانه هر معدن را ۱۰ متر فرض کنیم (که در اکثر موارد بسیار بیشتر از این مقدار است) به متر ۰۰۰/۶۸۰/۶۷ = ۱۰ ÷ ۰۰۰/۸۰۰/۶۷۶ می‌رسیم. به دیگر معنا کل سطح عملیات معدنکاری در کشور، ۷۶۸/۶=۰۰۰/۱۰÷۰۰۰/۸۰۰/۶۷۶ هکتار بوده است یعنی کمتر از ۷۰۰۰ هکتار. اگر فرض کنیم مجموع این اقدامات معدنکاری در تضاد با محیط‌زیست و منابع طبیعی بوده است- که نبوده است و در ادامه به آن اشاره خواهد شد - این خسارت بسیار کمتر از خسارتی است که فقط آتش‌سوزی‌های جنگل گلستان طی سه سال اخیر به محیط زیست و منابع طبیعی وارد کرده است. یعنی در گستره ۲۰۰۰ هکتاری فقط در استان گلستان و نه در کل کشور که در آن صورت اعداد مربوط به یک قلم آسیب‌های ناشی از آتش‌سوزی‌ها به محیط‌زیست بسیار فراتر از این رقم است. لذا حتی در بدبینانه‌ترین حالت خسارت‌های محیط‌زیستی معدنکاری بسیار کمتر از آسیب‌های ناشی از حوادث مختلف است (عمدی و غیرعمدی) که به ذخایر محیط‌زیستی و منابع طبیعی آسیب‌ زده و مسوولان سازمان محیط‌زیست و منابع طبیعی را باید بسیار بیشتر از فعالیت معدنکاری نگران سازد. در مورد معادن اما واقعیت آن است که طبق گزارش‌های مرکز آمار ایران بسیاری از معادن کشور اکنون دارای سیستم پسماند، محل دفن پسماند معادن بوده و سرمایه‌گذاری قابل توجهی نیز در خصوص حفظ محیط‌زیست در این معادن که با تنگناهای مالی بسیار نیز روبه‌رو هستند صورت گرفته است (مرکز آمار ایران- نتایج آمارگیری از اطلاعات محیط‌زیستی معادن در حال بهره‌برداری کشور، ۱۳۸۹). اکنون در بسیاری از معادن کشور هنگام شروع فعالیت‌های معدنکاری اقدام به تهیه یک برنامه فنی و اقتصادی جهت مطالعات امکان‌سنجی اولیه و مکان‌یابی جایگاه پروژه می‌شود.

ادامه در صفحه ۵