بازگشت داعش به دامن القاعده

محمدحسین باقی: حملات هوایی آمریکا در داخل سوریه علیه داعش و گروه وابسته به القاعده یعنی جبهه النصره اگرچه مزیت‌های آشکاری برای ایالات متحده داشته (تقابل با تهدید واقعی بر منافع و امنیت آمریکا) اما پیامدهای ناخواسته‌ای هم به این کشور تحمیل کرده است؛ خطراتی که تا سال‌ها با این کشور خواهد ماند. برخی از این خطرات آشکار و برخی چندان آشکار نیست. در ماه جولای، بیش از ۱۲ هزار تروریست خارجی به سوریه سرازیر شدند، صدها نفر از آنان گذرنامه‌هایی داشتند که به آنها اجازه می‌دهد در کشورهای غربی به راحتی ورود کرده و به راحتی خارج شوند. اعضای داعش در منطقه یا حامیانش در سطح جهان، ممکن است به زودی دست به حملات تلافی‌جویانه علیه تاسیسات یا پرسنل ایالات متحده در خارج بزنند و حملاتی خطرناک در اروپا یا داخل خاک ایالات متحده را سامان دهند. سناریو هر چه باشد اما ایالات متحده شهروندانش را در سیبل قرار داده است. استراتژی غیرمستقیم‌تر آمریکا برای مقابله با داعش و عوامل و متحدان حامی این گروه می‌تواند تا برهه‌ای خاص، توجه اعضای داعش را از وارد آوردن ضربه به داخل آمریکا منحرف سازد. اما آیا این همیشگی است؟ در حال حاضر، ایالات متحده از «یکی از هدف‌های» داعش به «صدر» فهرست داعش رفته و به «هدف اصلی» این گروه تبدیل شده است. «ابومحمد العدنانی»، سخنگوی رسمی داعش، در بیانیه‌ای که هفته گذشته منتشر کرد، گفت: «‌ای آمریکایی‌ها و ‌ای اروپایی‌ها، دولت اسلامی جنگ علیه شما را آغاز نکرد، هرچند دولت و رسانه‌های شما می‌خواهند شما را وادار به قبول آن کنند و ما را مقصر جلوه دهند. این شمایید که حمله علیه ما را شروع کردید و شما لایق سرزنش ما هستید و هزینه سنگینی بابت آن خواهید پرداخت.» «کلینت وات» عضو ارشد در «موسسه پژوهشی سیاست خارجی در فیلادلفیا» و «موسسه سیاست امنیت داخلی در دانشگاه جورج واشنگتن» می‌گوید: خطری که از همه مهم‌تر است این است که ایالات متحده به جای ایجاد شکاف میان دشمنان تروریست خود، آنها را متحدتر کرده است. نادیده گرفتن رهبری ارشد القاعده از سوی داعش کنترل القاعده بر جریان مبارزان خارجی و پول‌های نقد را تضعیف کرد. اگر تا پیش از حمله ایالات متحده، گروه‌هایی مانند القاعده (و شاخه سوری این گروه، النصره) و داعش راه خود را از یکدیگر جدا کرده و می‌رفتند تا علیه یکدیگر سلاح از نیام برکشند اما حمله ایالات متحده زمینه اتحاد و ادغام این گروه‌ها را فراهم کرد. با حمله ایالات متحده به داعش و بازوی القاعده در سوریه («جبهه النصره»)، ایالات متحده، داعش و القاعده را تشویق کرد تا به جای رقابت با هم، دست همکاری به یکدیگر دهند. نشانه‌هایی هست که این اتفاق در جاهای دیگر هم در حال وقوع است. هفته گذشته القاعده در شبه جزیره عربستان و القاعده در مغرب اسلامی، خواستار اتحاد گروه‌های مختلف در مبارزه با آمریکا شدند. اگر النصره و داعش - به جای رقابت با هم و رقابت برای منابع بیشتر- نیروهایشان را با هم متحد سازند تا مهارت‌ها و منابع شان را در کنار تجربه بین‌المللی القاعده با هم ادغام کنند، تهدید علیه آمریکا در سطح جهان چند برابر خواهد شد. به عبارت دیگر، ایالات‌متحده ممکن است با هدف قرار دادن این دو گروه در عراق و سوریه پیروزی‌هایی به دست آورد اما ممکن است مرتکب یک اشتباه بزرگ استراتژیک شود. آن اشتباه این است که این نیروهای افراطی که در دهه گذشته در هم شکسته شده بودند ممکن است دست اتحاد به هم دهند. «کلینت وات» می‌گوید: دولت اوباما هم از سوی نیروهایی در واشنگتن و هم از سوی متحدان عرب خود تحت فشار فوق‌العاده‌ای بود تا در سوریه دست به اقدام بزند. بمباران النصره و داعش احتمالا عواقبی فراتر از کنترل ایالات متحده خواهد داشت. اگر نیروهای تروریست با باد به این سو و آن سو پراکنده شوند، آمریکا چه خواهد کرد؟ وظیفه مقابله با اسد و نیروهای تروریست در عین بازسازی دو جامعه ویران شده از جنگ - یعنی عراق و سوریه- بسیار سخت است.

***

باراک اوباما متعهد شده که داعش را از میان ببرد و هیچ بهشت امنی برای آنها باقی نگذارد. اما روشن است که حملات هوایی به تنهایی کارگر نخواهد بود چرا که داعش پناهگاه امنی دارد که به درون آن می‌خزد و آن پناهگاه چیزی نیست جز «شبکه جهانی اینترنت.» در ژوئن ۲۰۱۴، وقتی این گروه ظرف ۴ روز بخش‌هایی از عراق را تصرف کرد توجه جهان به آنها جلب شد. داعش این کار را با ایجاد یک شبکه مجازی بزرگ و پیچیده از تروریست‌ها انجام داد که در کنار نیروهایی که سلاح در دست و چکمه بر زمین داشتند عمل می‌کردند. در واقع، گسترش آنلاین آنها به اندازه دستاوردهای سرزمینی آنها سریع بود. این قدرت مجازی است که مبارزه را دشوار می‌سازد.

از ۱۱ سپتامبر به بعد بود که اینترنت مورد استفاده افراطی‌ها قرار گرفت. آنها با استفاده از این ابزار قدرتمند، اقدامات خود را هماهنگ، اطلاعات را به اشتراک گذاشته، اعضای جدید را جذب و ایدئولوژی خود را تبلیغ می‌کنند. تا قبل از ظهور داعش، فعالیت افراط‌گرایان و تعاملات آنلاینی در چارچوب‌های محدود و به شدت محافظت شده انجام می‌شد. اما ظهور داعش باعث شد که اقدامات افراط‌گرایانه از پس پرده برون آید و آشکارتر و بنیادگرایانه‌تر از همیشه فعالیت کند. اینجا بود که رسانه‌های اجتماعی مانند توییتر آزادانه به جولانگاه داعشیان تبدیل شد. اگر نیروهای آمریکایی بتوانند روی زمین و در میدان جنگ پیروزی‌هایی بر داعش و گروه‌هایی از این دست به دست آورند در میدان اینترنت و فضای مجازی چه خواهند کرد؟ «ریتا کاتز» مدیر موسسه SITE که فعالیت‌های افراطی آنلاین را رصد و تحلیل می‌کند، می‌گوید: همان‌طور که تصرف زمین‌ها از سوی داعش غافلگیر‌کننده بود، تسخیر فضای مجازی از سوی این گروه هم عمیقا نگران‌کننده است. به نظر می‌رسد این گروه توانسته در فضای مجازی حلقه‌ای ارتباطی و زنجیره‌ای قوی میان همکیشان خود برقرار کند و نوعی «اتحاد مجازی» به وجود آورد و بر همین اساس نه تنها به جذب نیرو بپردازد بلکه به جذب منابع مالی و گسترش ایدئولوژی خود هم بپردازد. در واقع، فضای مجازی به عاملی اتحادبخش تبدیل شده که گروه‌های افراطی را همچون براده‌های آهن به یکدیگر جذب می‌کند. برای مثال، «مرکز رسانه‌ای الحیات» -که مجله هفتگی IS Report را منتشر می‌کند و بازوی اصلی انتشاراتی داعش است- از وبلاگ‌های کوچک برای توییت مطالب تکفیری استفاده می‌کند و ابزارهایش هم مجلات، شعارهای افراطی، کتاب‌های الکترونیکی، پیام‌های رهبری و درخواست عضویت در این گروه است. همچنین این مرکز رسانه‌ای فیلم‌هایی با کیفیت بالا به زبان عربی، انگلیسی، بوسنیایی، آلمانی، فرانسوی، روسی، اندونزیایی و زبان‌های دیگر نشر می‌دهد. با این حال، توییتر همچون ابزاری برای بقای داعش است. وقتی شرکت توییتر درصدد برآمد تا حساب‌های توییتری داعشیان را مسدود کند آنها به کمپین عظیم ضد توییتر پیوستند و کارمندان این شرکت را به مرگ تهدید کردند. پیام این گروه روشن بود: «شما نمی‌توانید ما را متوقف سازید.» ایالات متحده در حال حاضر در عراق و سوریه «بازی‌احمقانه‌ای» را برای نابودی داعش به راه انداخته است. وقت آن رسیده که به همان اندازه که روی زمین از قدرت آتش علیه آنها استفاده می‌کنیم در فضای آنلاین هم همین رویکرد را به‌کار بگیریم.

***

اگر اسامه بن لادن زنده بود و وضعیت فعلی خاورمیانه را می‌دید بی‌تردید خوشحال می‌شد. تحقق جاه طلبی نهایی او همانا آوردن «شام» زیر لوای خلافت بود که شامل بخش‌هایی از عراق و سوریه می‌شد. ابوبکر البغدادی رهبر داعش با کنترل قطعه زمینی تقریبا به اندازه اردن و بزرگ‌تر از اسرائیل یا لبنان، توجهات بین‌المللی را بیش از هر یک اسلاف پیشینِ خود به خویش جلب کرده است. شیراز ماهر، محقق ارشد در مرکز بین‌المللی مطالعات رادیکالیسم در کینگز کالج لندن و دانشگاه جان‌هاپکینز می‌نویسد: «داعش شاید مهاجم ترین نیرو در خاورمیانه از زمان حمله مغولان به این سو باشد. تز اصلی او این بود که دخالت غرب در خاورمیانه، مانع از ظهور دولت‌های اسلامی شده است. استدلال او این بود که با تضعیف حوزه نفوذ غرب، خلافت شکل خواهد گرفت. تحولات به تبلور این دیدگاه کمک کرد.» شیراز ماهر می‌گوید: آنچه مهم است، این است که چگونه داعش توانسته خود را به جامعه گسترده‌تر حامیان بقبولاند. این القاعده و ایدئولوگ‌هایش است - نه داعش- که به روح واقعی آنچه که اسامه بن لادن همیشه رویای آن را داشت خیانت کرد و داعش وارث بر حقِ میراث او است که از خلأ قدرت پدید آمده در شام برای تاسیس دولت اسلامی سوءاستفاده کرد. اگرچه ماهر مداخله نظامی غرب را در نهایت باعث فروپاشی داعش می‌داند اما دیگرانی هم هستند که فروپاشی «تمدن عرب» را عامل ریشه دواندن گروه‌هایی مانند القاعده، داعش، احرار الشام، القاعده در مغرب اسلامی و غیره می‌پندارند. هشام ملحم، رئیس دفتر واشنگتنِ العربیه و نویسنده روزنامه النهار لبنان می‌نویسد: بیشتر این گروه‌ها به یک شجره خانوادگی تعلق دارند؛ همه شان ریشه در بیماری‌های مربوط به تمدن عرب دارند. داعش، مانند القاعده، ایجادکننده غده‌های بیماری زا در بدن بیمارِ کشورهای عربی است. ریشه‌های آن در عمق زمین لم یزرع دنیای عذاب‌آور عرب فرو رفته؛ دهه‌ها و بلکه نسل‌ها طول کشیده تا عرب به این حضیض دچار شود. آنگاه که الشرق الاوسط از محبوبیت داعش در اردن می‌نویسد، موسسه واشنگتن از محبوبیت داعش در میان مسلمانان اروپایی می‌نویسد، آنگاه که جوانان عرب کرور کرور به داعش می‌پیوندند باید بیم آینده‌ای را داشت که دوقلوهای القاعده- داعش که روزگاری از هم گسسته بودند دست یاری به یکدیگر دهند. آن زمان است که بن لادن‌ها و البغدادی‌ها در کناری می‌نشینند و سرود شادی سر می‌دهند که منطقه‌ای را به آتش کشیده اند.

بازگشت داعش به دامن القاعده