گذار از جامعه سنتی به تولید صنعتی

شیرین مهدوی ۱ ترجمه: افسانه منفرد عضو هیات علمی بنیاد دائره‌المعارف اسلامی حاج محمدحسن امین‌الضرب در خانواده‏ای صراف در اصفهان به دنیا آمد. در نبود بانک‌ها، صرافان نقش مهمی در اقتصاد ایران بازی می‏کردند به‌طوری‏ که بیشترین نقدینگی توسط آنها به گردش درمی‏آمد. اهمیت صرافان بر حسب شهری که در آن فعالیت می‏کردند و حجم معاملاتی که در آن شرکت داشتند، متفاوت بود. ۲

براساس شرح حال ناتمامی از امین‌الضرب، پدر محمدحسن اصفهان را ترک‏ گفت تا کسب‌وکار خود را به کرمان منتقل کند. ۳ خانواده‏اش تا مدت‌ها از او خبری نداشتند. سرانجام شنیدند که در کرمان سخت بیمار شده است. در این‏ هنگام خانواده در شرایط مالی دشواری به سر می‏برد که مادر ناگزیر برخی اسباب خانه را فروخت تا خرج سفر پسر جوانش، محمد حسن را به کرمان‏ فراهم سازد. محمد حسن پس از یک سفر دشوار و پرزحمت با چهارپا، ارزان‌ترین‏ وسیله ممکن، به کرمان رسید و در آنجا دانست که پدر درگذشته است و سرمایه خود را بر باد داده و دیون بسیاری از او به‌جا مانده است که پسرش‏ مسوول پرداخت آنها شناخته می‏شود. برخی بازرگانان اصفهانی که با او روابط دوستانه‏ای پیدا کرده بودند، ترتیبی دادند تا سفته‏های طلبکاران پرداخت شود و با پرداخت وام، هزینه بازگشت وی را تامین کردند. ۴

پس از بازگشت به اصفهان، خانواده محمدحسن با کار همه افراد خانواده به‏ زندگی ادامه می‏داد. محمدحسن خود در حجره ۵ یکی از بازرگانان اصفهانی‏ که در کرمان با او دوست شده بود، کار می‏کرد. دو برادرش قرآن را رونویسی‏ می‏کردند و می‏فروختند. مادرشان نیز در خانه سوزن‌دوزی می‏کرد و در بازار می‏فروخت. محمد حسن با چند سرمایه‏گذاری کوچک و سودآور شخصی در حجره‏ای که کار می‏کرد، توانست پول کافی برای پرداخت قروضش گرد آورد و برای خانواده‏اش اسباب سفر تدارک ببیند تا رهسپار تهران شوند.

دوره استواری و انسجام

از آنجا که امین‌الضرب و موفقیت برق‌آسا و ثروت بی‏حساب او در دوره زندگی‌اش به افسانه‏ای تبدیل شد، تشخیص افسانه و واقعیت در سرگذشت او تا آنجا که به سال‌های جوانی‌اش مربوط می‏شود، دشوار است. در واقع اطلاعات‏ بسیار کمی در آرشیوهای خانواده مهدوی مربوط به این سال‌های نخست وجود دارد. ۶ حقایق معلوم آن است که زمانی تقریبا در حدود سال ۱۸۵۳ که‏ محمد‌حسن جوان به تهران وارد شد، دارایی او عبارت بود از یک عبا، یک ترازو و یکصد ریال وجه نقد. ۷ در سرگذشت نامه او آمده است که به محض رسیدن به‏ تهران، مغازه‏ای اجاره و شروع به تجارت کرد. به نظر نمی‏رسد که او با سرمایه اندک خود توانسته باشد بلافاصله مغازه‏ای اجاره کند. احتمالا به سرمایه‏ای‏ احتیاج داشته تا در زمینه خرید اجناس برای فروش سرمایه‏گذاری کند. از طرف‏ دیگر، چون به‌طور سنتی کاروانسراهای تجاری را صرافان و بازرگانان، بر حسب‏ محل تولدشان اشغال می‏کردند، بسیار محتمل است و برخی شواهد در آرشیوهای خانواده مهدوی نیز وجود دارد که نشان می‏دهد او در کاروانسرای‏ حاج حسن کارش را شروع کرده که محل تجمع بازرگانان اصفهانی بوده و بعضی از آنان با وی خویشاوندی داشتند. ۸ به گفته منابع زیاد دیگری، او به‏عنوان دستفروش کار خود را شروع کرده است. به‏هرحال، اینکه او چه‏ اجناسی را خرید و فروش می‏کرده، موضوعی مورد بحث است. منابع معاصر چه آنها که او را ستوده‏اند و چه کسانی که سرزنشش کرده‏اند، محمد حسن را صرافی دوره‌گرد یا فروشنده بافته‏های پنبه‏ای ارزان و بندتنبان‏۹ معرفی‏ کرده‏اند. طبق منابع کمی موثق‏تر، در نخستین ماه‌ها، محمد حسن در کسب‌وکاری وارد شد که آن‌را خوب می‏شناخت و پیشه اجدادی‌اش بود، یعنی‏ صرافی. در بازار می‏گشت و از بازرگانان خارجی و سایرین برای طلا و سکه‏های خارجی سفارش می‏گرفت. سپس در مغازه‏ها (حجره‏ها)ی دیگران‏ دنبال این پول‌ها می‏گشت تا آن را بخرد و با سود بیشتر به مشتریان بفروشد. ۱۰ از طرف دیگر، شاید در تجارت کالاهای دیگر نیز دست داشته است. چنان‌که‏ در شرح حالش آمده است: «از خرید و فروش هر رقم اجناس خودداری‏ نداشتم.»۱۱ اما سرنوشت او هنگامی که کار را برای شخصی به نام پانایوتی‏ Panayotti که نماینده شرکت «رالی» Ralli در تهران بود، آغاز کرد، دگرگون‏ شد. رالی و«انگلستو» Angelasto شرکت‌های یونانی عمده‏ای در ایران بودند که مرکزشان در تبریز قرار داشت. ۱۲ آنها با کالاهای انگلیسی، عمدتا پنبه و ماهوت دولا عرض منچستری، سروکار داشتند. ایشان از هنرمندان ایرانی‏ طرح‌هایی سفارش می‏گرفتند و به انگلیس می‏فرستادند تا طبق سفارش روی‏ پارچه چاپ شود. در عوض، ابریشم و ابریشم خام صادر می‏کردند. ۱۳ محمدحسن چم‌وخم کسب‌وکار در داخل و خارج را از پانایوتی آموخت. اما چگونه به‌کار برای او روی آورد، معلوم نیست. در خلال دوره کوتاهی پس از ورود به تهران، محمد حسن سرمایه کافی گرد آورد و نه تنها برای مادر و برادرانش پول فرستاد تا به تهران بیایند، بلکه ۴۰۰ مثقال ‏۱۴ طلا خرید و از طریق‏ پانایوتی در کار صدور پشم به اروپا سرمایه‏گذاری کرد. این ریسکی بسیار موفقیت آمیز بود که در نتیجه آن در ۱۸۵۷ محمد حسن خود تجارتخانه‏ای با شراکت سه نفر دیگر، یعنی بازرگانی آذربایجانی، صرافی اصفهانی که بعدها پدر زن او شد و برادرش حاج ابوالقاسم تشکیل داد. هدف شرکت، تجارت میان‏ تهران، تبریز و استانبول بود. در آن هنگام تبریز در ایران و استانبول در خاورمیانه مهمترین مراکز تجاری بودند. او تا ۱۸۶۲ با توجه به حواله‏ای که به‏ برادرش داده بود در کاروانسرای امیر مقیم بود. ۱۵ سال ۱۸۶۳ برای‏ امین‌الضرب سالی به یاد ماندنی به شمار می‏رفت، در این سال موفقیت تجاری‏ او تحقق یافت، به حج رفت و ازدواج کرد. در این سال سرانجام محمد حسن خان‏ سر و سامان گرفت.

براساس شرایط شراکت در تجارتخانه امین‌الضرب و شرکا، یک شریک‏ ناگزیر بود مقیم استانبول شود. از این رو در ۱۸۷۰ حاج ابوالقاسم را در استانبول‏ می‏بینیم که با برادرش مکاتبه می‏کند. سوابق این نامه نگاری در دفتر ثبت‏ نامه‏ها در آرشیو خانواده مهدوی، مربوط به سال‌های ۱۸۷۰-۱۸۷۱، نگهداری‏ می‏شود. ۱۶ این مکاتبات تصویری شاخص از فعالیت تجاری حاج محمد حسن و گستردگی و تنوع آن به دست می‏دهد، براساس تاریخ این دفتر حاج محمدحسن‏ یک بنگاه تجاری با حجم بالای مبادلات و نمایندگی‏های دائمی و دفاتری در شهرهای مهم و بنادر ایران برکناره خزر، باکو و هشتر خان، مسکو، استانبول، طرابو زان، مارسی و منچستر و دیگر جاها تاسیس کرده بود.

اطلاعات خصوصی اندکی، جز تاریخ‏های تولد و مرگ در این نامه‏ها وجود دارد. برای مثال، نام همسر حاج ابوالقاسم که در تهران مقیم بوده، ذکر نشده است. این نامه‏ها، مکاتبات تاجری با بصیرت و خواهان سود بیشتر است‏ که مصمم است فریب نخورد؛ کسی که از هر فرصتی، از سفر شاه به عتبات تا ماه‌های عزاداری و جشن‌های نوروزی برای کسب سود استفاده می‏کند، این‏ نامه‏ها تصویر تاجری هوشیار را ارائه می‏کند که کار خود را با آگاهی کامل از این نکته پیش می‏برد که هر تجارتی ناپایدار و وابسته به وقایعی است که ورای‏ اراده او است.

به‏هرحال، او به این نکته پی برد که سودآورترین بازار در تهران، بازار کالاهای تجملی است و بهترین مشتری‌ها، اشراف و درباریانند که خواهان‏ چیزهای تازه هستند و توانایی پرداخت بهای آن را دارند. بنابراین، تا آنجا که به‏ واردات مربوط می‏شد، فعالیت خود را عمدتا بر این بازار متمرکز کرده بود. او از اتریش بلور، از انگلستان چینی، از چکسلواکی شیشه، از فرانسه سنگ‌های‏ قیمتی، جواهر و پارچه‏های ظریف و از آلمان و انگلستان هر نوع قابل تصور منسوجات پشمی و پنبه‏ای به تهران وارد می‏کرد و همزمان با این نوع کالاها چای، شکر، صابون و انواع مختلف داروهای مورد نیاز را به بازار ایران‏ می‏آورد. به این ترتیب، او خود را به یک نوع محصول یا بازار محدود نمی‏ساخت. در مقابل، پشم و ابریشم به مارسی، ابریشم به مصر و شال از کرمان به اروپا و نیز پشم، تنباکو، تریاک غلات و فرش به روسیه و ترکیه صادر می‏کرد که از آنجا به نواحی دورتر فرستاده و پخش می‏شد. او به محض اینکه‏ می‏شنید در بعضی بازارها برخی محصولات بیش از دیگر کالاها مورد نیاز است، بی‏درنگ به برادرش سفارش می‏کرد که با تمام محموله کشتی رهسپار مصر یا فرانسه شود. آن‌گونه که او به سادگی و سهولت از تدارکات این‏ سفرهای دشوار سخن می‏گوید، به خواننده این احساس را می‏دهد که درباره مسافرتی در قرن بیستم سخن می‏گوید.

کار آفرین موفق

حاج محمدحسن هرچند پیش از سال ۱۸۷۱ به‌عنوان بازرگانی برجسته‏ تثبیت شده بود، در دهه آخر قرن نه تنها بنگاه تجاری خود را توسعه داد بلکه از سوی شاه صاحب القاب و عناوین گوناگونی شد. او با ضرابخانه مربوط شد و سرانجام به مدیریت ضرابخانه گمارده و صاحب منصبی حکومتی شد. بدین‏ ترتیب او به‌طور رسمی صراف حکومت شناخته شد.

یکی از وظایف صراف‌ها و بازرگانان صدور و نقد کردن سفته بود و حاج‏ محمدحسن از ابتدای کارش در این عرصه فعالیت داشت. اما به‌تدریج فعالیت‏ بازرگانی و بانکداری او با یکدیگر در آمیخت و او مسوول گردآوری دیون‏ حکومتی از اجاره دار گمرکات و نیز گاه از حاکمان ولایتی شد. ۱۷ برای رسیدن‏ به این هدف، او تاسیس نمایندگی در تمام شهرهای بزرگ ایران را آغاز کرد. این فعالیت‌های بانکی در ولایات به آن معنی بود که می‏توانست روی‏ ذخیره مالی خارج از تهران هرگاه برای فعالیت بازرگانی بدان نیاز می‏افتاد، دست بگذارد. در همین زمان بسیاری از دولتمردان و وکلای آنان در تهران به‏ او نمایندگی دادند که مسائل مالی آنها را اداره کند. دفتر ثبت نامه‏ها در ۱۸۷۲-۱۸۷۳ نشان‌دهنده نامه‏های زیادی از حاج محمد حسن به رکن‌الدوله‏ حاکم زنجان و میرزا محمد حسین دستیار حاکم اصفهان است. این نامه‏ها به‌ویژه به آن سبب جالب توجه است که نشان می‏دهد در مورد این افراد، حاج‏ محمد حسن خود را تنها به موضوعات مالی منحصر نمی‏کند بلکه مسائل‏ سیاسی را نیز مورد بحث قرار می‏دهد و با جسارت نظر مشورتی خود را در امور سیاسی همانند کارهای مالی اظهار می‏دارد. ۱۸ پانایوتی نه تنها به حاج‏ محمد حسن فوت و فن تجارت را آموخته بود، بلکه ارتباط او با شرکتی اروپایی و موفقیت فعالیت‏های تجاری‏اش سبب اعتبار و شهرت وی در میان اشراف‏ شد. نامه‏ها نشان می‏دهد که او تقریبا هر روز با چهره‏های مهمی چون میرزا عبدالوهاب نصرالدوله وزیر تجارت، میرزا یوسف خان مستشارالدوله وزیر عدلیه و میرزا یوسف خان مستوفی الممالک وزیر داخله و خزانه‌داری، حاکم‏ تهران و رئیس دارالشورای کبری در تماس بوده است. او توانست میرزا حسین‏ خان مشیر الدوله صدر اعظم اصلاح‏طلب، امین‌السلطان پدر و پسر و معیر الممالک خزانه دار را در شمار مشتریان خود درآورد. ۱۹ بیشتر متنفذین او را واسطه معاملات خود می‏کردند. در این زمان در ایران بازرگان دیگری که‏ نمایندگی‌هایی را در اروپا اداره کند نبود و نیز بانکی در کشور وجود نداشت. او تنها کسی بود که کالا به فرانسه، آلمان و انگلستان می‏فرستاد. در نتیجه، هرگاه‏ دولت نیازمند تسلیحات و کالاهای لوکس از اروپا بود، به‌وسیله او معامله‏ می‏کرد و سفیران خارجی تنها از طریق او پول از اروپا می‏آوردند.

منابع:

۱). استاد تاریخ و پژوهشگر

۲) .ادوارد آبراهامیان، ایران بین دو جنگ

(۳). زندگینامه‏ای که پسرش حاج محمد حسین، امین‌الضرب دوم، نوشته است. نگاه‏ کنید به حسین آقا امین‌الضرب، «یادگار زندگانی»، در سواد و بیاض، ویراسته ایرج افشار، ۲ ج (تهران، کتابفروشی دهخدا، ۱۹۷۰) ج ۲، صص ۲۳۲-۱۸۷.

(۴). به قولی در ۱۸۵۳ به کرمان رفت و در ۱۸۶۵ راهی تهران شد. نگاه کنید به: حسین محبوبی اردکانی، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، دانشگاه تهران، ۱۹۷۸ ص ۴۹.

(۵). دفتر تجاری که غالبا در بازار قرار دارد.

(۶). برای تاریخ، محتوا و طبقه‏بندی آرشیوهای مهدوی نگاه کنید: اصغر مهدوی، «اهمیت آرشیوهای خصوصی برای مطالعه تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران در اواخر دوره قاجار»، Iranian Studies ۱۹۸۳: ۲۷۸-۲۴۳

(۷). حاج حسین آقا، «یادگار زندگانی»، ص ۱۹۷: عبا، ردای سنتی ایرانی، ریال واحد پول رایج در دوره قاجار معادل قرآن‏که ۱۰ ریال یک تومان می‏شد و در ۱۸۲۹ حدود ۱۰ شیلینگ و در ۱۸۹۱ پنج شیلینگ بود. نگاه کنید به:

Charles Issawi, "The Economic History of Iran, ۱۸۰۰-۱۹۱۴"

(۸). دکتراصغر مهدوی نوه حاج محمد حسن امین‌الضرب که بیشتر آرشیوهای خانواده‏ را مطالعه و طبقه‏بندی کرده، این اطلاعات را در اختیار مولف قرار داده است. مولف‏ عمیقا از مساعدت وی در انجام این تحقق سپاسگزار است.

(۹). نگاه کنید به مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران (تهران، زوار، ۱۹۶۸)، ج سوم، ص‏ ۳۴۸. نیز میرزا مهدی خان ممتحن‌الدوله، خاطرات، ویراسته حسینقلی خان شقاقی‏ (تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۸۸۳)، ص ۱۲۸، شرح حال دوستانه و تحسین‌آمیزی از امین‌الضرب و دستاوردهای او براساس آرشیوهای خانواده مهدوی یافت می‏شود در: حسین محبوبی اردکانی، تاریخ موسسات تمدنی، صص ۶۷-۴۸.

(۱۰). براساس اطلاعاتی از دکتر اصغر مهدوی.

(۱۱). حاج حسین آقا، «یادگار زندگانی»، ص ۱۹۷.

(۱۲). رالی وانگلستو شعبه شرکت بین‌المللی رالی بود. شعبه ایران تحت حمایت روسیه‏ قرار داشت.

(۱۳). عیسوی، تاریخ اقتصادی، صص ۱۰۸-۱۰۵.

(۱۴). مثقال، واحد وزن، معادل ۶/۴ گرم. نگاه کنید: عیسوی تاریخ اقتصادی‏ ص ۳۸۹.

(۱۵). کاروانسرای امیر پس از صدر اعظم بصیر ناصرالدین شاه، میرزا تقی‌خان‏ امیرکبیر، در ۱۸۵۳ چنین نام‌گذاری شد و شامل ۳۳۶ حجره در طبقه بالا و پایین است.

(۱۶). این دفتر، سایر مدارک چاپ نشده را دکتر اصغر مهدوی لطف کرده و در اختیار من قرار دادند.

(۱۷). گمرک در ایران دوره قاجار مانند بسیاری موسسات دیگر، توسط دولت برای کسب‏ درآمد سالانه به اجاره داده می‏شد. نگاه کنید به:

WM Floor, "The Customs in Qajar Iran"

(۱۸). در این هنگام، حاکم زنجان محمدتقی میرزا رکن‌الدوله چهارمین پسر محمد شاه و کوچک‌ترین برادر ناصرالدین شاه بود. او حاکم ولایات مختلف ازجمله دو بار حاکم زنجان در ۱۸۷۲ و اوایل ۱۸۷۶ و چهار بار حاکم خراسان بود. او احتمالا حاکمی بود که حاج ابوالقاسم برادر حاج محمد حسن را ملک‌التجار مشهد کرد. برای اطلاعات‏ بیشتر در مورد وی نگاه کنید به: بامداد، تاریخ رجال، ج ۳، صص ۳۱۹-۳۱۲. وزیر اصفهان میرزا محمد حسین مستوفی نظام‌الملک یکی از معروف‌ترین مستوفیان این دوره‏ بود و قبلا به عنوان وزیر و نماینده حاکم، ابوالفتح میرزا موید الدوله، در یزد خدمت‏ می‏کرد. برای اطلاعات بیشتر در مورد او نگاه کنید به: بامداد، تاریخ رجال، ج ۵، صص‏ ۲۴۰-۲۳۹.

(۱۹). برای اطلاعات بیشتر در مورد میرزا حسین خان نگاه کنید به: گیتی نشات، The Origins Of Modern In Iran ۱۸۷۰ ۱۸۸۰ (Chicago: University Of Chicago Press,۱۹۸۲) در مورد پدر امین‌السلطان نگاه کنید به تاریخ رجال، ج ۱، صص ۷-۲، برای اطلاعات بیشتر درباره معیر الممالک نگاه کنید به: بامداد، تاریخ رجال، ج ۱، صص ۵-۴۹. نیز دوستعلی خان معیر الممالک، رجال‏ عصر ناصری (تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۹۸۳)، صص ۴۲-۳۳.