برو به سلامت  آقای میلیاردر!

گروه ورزش- بهروز رسایلی: به نظر می‌رسد بخش بسیار زیادی از هواداران فوتبال در ایران از آنچه اصطلاحا «بازیکن‌سالاری» خوانده می‌شود به شدت عصبی و کلافه هستند. اگر در دهه‌های شصت و هفتاد علاقه شخصی مردم به ستاره‌ها یکی از ارکان فرهنگ هواداری در کشورمان به حساب می‌آمد، به نظر می‌رسد که این موضوع در دهه‌های هشتاد و به‌ویژه نود به شدت کمرنگ شده است. تزریق بی‌محابای پول به فوتبال و به شکل همزمان افت کیفی محسوس فوتبالیست‌ها باعث شده است «ناز» این جماعت طی سال‌های اخیر خریدار چندانی نداشته باشد. حالا به وضوح می‌توان ناخشنودی هواداران را در واکنش به برخی تحرکات خودپسندانه ستاره‌ها دید و لمس کرد؛ به‌ویژه که در شرایط کنونی فراگیر شدن رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، فضای مطلوبی را برای رصد افکار عمومی فراهم کرده است.

برو، در را هم ببند!

در چند ماه گذشته چندین بازیکن فوتبال ایران به بهانه‌های مختلف باشگاه‌شان را تهدید به جدایی کرده‌اند. جالب اینکه تقریبا در تمام این موارد، رسانه‌ای‌شدن این تهدیدها با عکس‌العمل تند مردم مواجه شده است. همین روز گذشته سایت‌ها و خبرگزاری‌های مختلف چند مصاحبه از رضا حقیقی منتشر کردند که هافبک سرخپوشان در آنها مدعی شده بود در آستانه ترک این باشگاه قرار دارد. واکنش‌ها به این مصاحبه اما عمدتا در یک کلمه خلاصه می‌شد؛ «برو!» بد نیست به عنوان نمونه چند کامنت پرامتیاز از «خبرآنلاین» را بخوانید:

- فردا تعطیله. لطف کن همین امروز برو. یه جوری می‌گه میلیارد انگار کریم باقریه یا سامی خدیرا؛۲۰۰ هزار تومن هم حیفه واست.

- من یه پرسپولیسی متعصب هستم. روی سخنم با آقای حقیقیه. به خاطر کدوم بازی درخشانی که داشتی این همه ادعا داری؟

- مدیونی اگر یک لحظه هم بمونی.

- تو این ۲ سالی که در پرسپولیس بودی چه گلی بر سر تیم زدی؟ همین الان برو. در را هم پشت سرت ببند.

حقیقی اما اولین بازیکنی نیست که به این ترتیب طعم خشم عمومی را می‌چشد؛ چه اینکه پیش از او این بلا بر سر خیلی از دیگر «عزیز کرده»های فوتبال ایران هم نازل شده است. درست همزمان با تلاش‌های حقیقی برای ترک پرسپولیس، هافبک دفاعی استقلال هم سودای جدایی در سر دارد و البته او نیز با همین عکس‌العمل‌ها مواجه است. سرژیک تیموریان در مصاحبه سه روز قبلش با سایت «بانک‌ورزش» از قطعی بودن جدایی آندو سخن گفته بود. بد نیست برخی از محبوب‌ترین کامنت‌های پای این مطلب را با هم مرور کنیم:

- بره به سلامت. استقلال جای ناز کردن بازیکن نیست. کسی که دلش با تیم نباشد، همان بهتر که برود و پشت سرش رو هم نگاه نکنه.

- بدون ذکر دلیل هم می‌توانید تشریف ببرید. به سلامت و شب بخیر.

- هزار بار به هواداران استقلال و پرسپولیس عرض کردم این ماها هستیم که آندوها، حقیقی‌ها، صادقیان‌ها و نکونام‌ها را به این شکل بی‌تعصب بار می‌آوریم.

همچنین می‌توانید برخی از اعتراضات عمومی را هم به خداحافظی اینستاگرامی صادقیان از پرسپولیس بخوانید؛ نظراتی که در خبرگزاری فارس پای این خبر درج شده است:

- ببینید پول بیت‌المال شکم کیا می‌ره! حتی خبرنگاران و سایت‌ها هم مقصرند که مدام اخبارشون رو می‌زنند.

- خدا به داد فوتبال‌مون برسه، آنقدر بازیکن بزرگ تو اروپا هستند که روی نیمکت می‌شینن اما اعتراضی ندارن، از اون‌ها بزرگ‌تر که نیستی.

- برو جون هر کی دوست داری، تو این فوتبال امثال تو زیاد اومدن و رفتن. منت رو سر کی می‌ذاری؟

- جناب آقای صادقیان به سلامت. این پرسپولیس است که به بازیکن اعتبار می‌بخشد، نه بازیکن به پرسپولیس.

خسته، عصبی، کلافه

به نظر می‌رسد آنچه باعث می‌شود ناز و کرشمه‌های بازیکنان فوتبال عمدتا با خشم شدید هواداران مواجه شود،‌ عدم تناسب این قبیل رفتارها با دستاوردهای آنان است. حقیقت آن است که از آخرین قهرمانی‌های ملی و باشگاهی ایران در آسیا، ۴۰ و ۲۲ سال می‌گذرد. پرسپولیس به عنوان یکی از محبوب‌ترین تیم‌های کشور هفت سال است طعم قهرمانی در لیگ را نچشیده و البته عملکرد استقلال هم به‌ویژه در مسابقات آسیایی با فراز و نشیب‌های زیادی همراه بوده است. همزمان با این مساله، ستاره اقبال لژیونرهای ایرانی نیز افول کرده و بر خلاف گذشته، طی این سال‌ها فوتبال کشورمان نماینده چندان مهمی در مسابقات اروپایی نداشته است. طبیعتا در چنین شرایطی هواداران نخواهند توانست با ناز و افاده بازیکنان کنار بیایند و چنین رفتارهایی را هضم کنند. آنها به گذشته‌ای نگاه می‌کنند که در آن با بودجه بسیار کمتر، نتایج قابل توجه‌تری به ارمغان می‌آمد. مقایسه آن فضا با ریخت و پاش‌های نافرجام فعلی، مسلما عرصه را بر بازیکنان یاغی این نسل تنگ می‌کند و از آنها «میلیاردرهای نه‌چندان محبوب» می‌سازد. قهر گسترده تماشاگران با استادیوم‌های فوتبال، شاید یک پیام روشن در مورد نارضایتی آنها از این شرایط باشد.

قابل توجه مدیران؛ فضا آماده است

مدیران فوتبال کشور غالبا در مواجهه با اصرار کارشناسان مبنی بر لزوم جوانگرایی و مبارزه با بازیکن‌سالاری، مدعی بودند که هواداران به ستاره‌ها علاقه دارند و نمی‌توان چنین برنامه‌هایی را در ایران به اجرا درآورد. با این وجود اما حالا به راحتی می‌شود فهمید فضا تغییر کرده و مردم از بها دادن به جوانان کم‌ادعا راضی هستند. این یک موقعیت استثنایی است برای مدیرانی که واقعا دغدغه رشد فوتبال ایران را دارند. آنها حالا می‌توانند بدون نگرانی از هزینه‌های پشت کردن به سوپراستارهای توخالی، سراغ امثال طارمی، شریفی وبیرانوند بروند و فوتبال ایران را به کمک آنها از نو بسازند.