معمای پرتغالی!

گروه ورزش- بهروز رسایلی: با شکست برابر عراق، تیم ملی کشورمان از گردونه مسابقات جام ملت‌های آسیا حذف شد تا میلیون‌ها هوادار فوتبال در ایران یک بار دیگر طعم تلخ ناکامی را بچشند. حالا و بعد از آنچه جمعه گذشته در شهر کانبرا رخ داد، یک مرتبه دیگر جدل‌ها پیرامون کیفیت عملکرد تیم ملی و به ویژه کارلوس کی‌روش اوج گرفته است. امروز دوباره موافقان و مخالفان مرد پرتغالی روبه‌روی هم ایستاده‌اند و سعی می‌کنند با منطق و استدلال همدیگر را در مورد کارآیی یا ناکارآمدی کی‌روش متقاعد کنند. هرچند رصد گذرای افکار عمومی در طول همین ۴۸ ساعت گذشته نشان می‌دهد کفه هواداران کارلوس بر منتقدان او می‌چربد و درست مثل آنچه در جام جهانی رخ داد، ناکامی در نتیجه‌گیری باعث نشده مردم از این تیم و از این مربی ناامید شوند.

مخالفان چه می‌گویند؟

دیدگاه عمده منتقدان تیم ملی روشن است. آنها می‌گویند وقتی یک مربی رو به سیستمی نتیجه‌گرا می‌آورد، عدم موفقیت در کسب نتیجه به منزله ناکامی است و بحث دیگری وجود ندارد. در حقیقت کی‌روش برای حضور در جام ملت‌ها هم از همان استراتژی دادن توپ به حریف و گرفتن فضا از آنها استفاده کرد که همین مساله باعث شد عمدتا شاهد نمایش‌های تماشاگرپسندی از سوی تیم او نباشیم. در پایان مرحله گروهی، ایران در جدول تعداد پاس پانزدهم و در جدول مالکیت توپ چهاردهم بود که این وضعیت در یک تورنمنت ۱۶ تیمی آسیایی اصلا چنگی به دل نمی‌زند. مخالفان مربی پرتغالی معتقدند برای او فرقی میان آرژانتین و امارات نیست و این مربی در مقابل هر تیمی که قرار بگیرد، رو به فوتبال بسته و تدافعی می‌آورد. آنها همچنین بر این باورند که نوع به ثمر رسیدن گل‌های ایران در جام ملت‌های آسیا هم محل بحث است؛ جایی که تیم کشورمان در مجموع هفت گل به ثمر رساند که پنج تای آنها روی ضربات ایستگاهی بود. در حقیقت این گروه عقیده دارند تیم کی‌روش غیر از ارسال از کناره‌ها و استفاده از ضربات شروع مجدد برنامه دیگری برای فتح دروازه رقبا ندارد و این، دستاوردی نیست که به خاطرش چهار سال زمان و میلیون‌ها دلار پول خرج شده باشد.

موافقان چه می‌گویند؟

در نقطه مقابل اما حامیان کارلوس کی‌روش عقاید کاملا متفاوتی دارند. آنها بر این باورند که به میدان رفتن بدون تلاش برای کسب نتیجه کاری بیهوده است و کی‌روش سعی می‌کرد با استفاده از بضاعت موجود، تیمش را طوری سامان بدهد که به بهترین نتایج ممکن دست پیدا کند. از این منظر، در فوتبال روز دنیا دلیلی برای نگرانی پیرامون درصد پایین مالکیت توپ وجود ندارد؛ چه اینکه مثلا رئال مورینیو گاه فقط به اندازه یک‌پنجم بارسای پپ پاس سالم می‌داد، اما در نهایت بازی را می‌برد. این مربوط به همان سالی است که کهکشانی‌ها با ۱۰۰ امتیاز قهرمان لالیگا شدند و گواردیولا ناچار به ترک کاتالونیا شد.

آنها معتقدند مهم این است که تیم از لایه‌های دفاعی منسجم تشکیل شود، موقعیت‌های آشکار گلزنی به رقیب ندهد و در زمان تصاحب توپ بهترین برنامه را برای استفاده از آن داشته باشد که همه این فاکتورها در تیم کی‌روش دیده می‌شد. شاید اسپانیای ۲۰۱۰ مثال خوبی برای اجرای موفق این سیستم باشد؛ تیمی که در مجموع با زدن هشت گل قهرمان جهان شد و مثلا در مسابقه نیمه‌نهایی با آلمان از روی یک ضربه کرنر موفق شد تک گل بازی را به ثمر برساند. در این مورد به نظر می‌رسد تیم کی‌روش هم عملکرد قابل قبولی در استرالیا داشت. شاگردان او در این تورنمنت هرگز ۱۱ نفره گل نخوردند و نخستین فروپاشی دروازه ایران زمانی رخ داد که داور استرالیایی با اشتباهی آشکار، مهرداد پولادی را در بازی با عراق اخراج کرد. ایران در جام ملت‌ها، قطری را شکست داد که به تازگی قهرمان جام خلیج‌فارس شده بود و نیز از سد اماراتی گذشت که همین دو روز پیش باعث حذف ژاپن از این تورنمنت شد و حالا به جمع چهار تیم پایانی پیوسته است.

نقاط روشن

فارغ از اینکه تیم ملی در استرالیا چه عملکردی داشت و کارلوس کی‌روش چه نمره‌ای در قبال این تورنمنت می‌گیرد، باید اعتراف کرد جام شانزدهم برای فوتبال ایران دستاوردهای خوبی داشت که از جمله آنها می‌توان به ظهور بازیکنان جوان اشاره کرد. وریا غفوری، مرتضی پورعلی‌گنجی، وحید امیری و سردار آزمون در این تورنمنت عملکردی فراتر از حد تصور داشتند و بی‌گمان می‌توان از آنها به‌عنوان مهره‌های کلیدی تیم ملی در مرحله مقدماتی جام جهانی آینده یاد کرد.