مختصات مصرف فرهنگی در خانواده ایرانی

گروه فرهنگ و هنر: مصرف فرهنگی یک شاخص مهم در تعیین طبقات اجتماعی و از مهمترین مولفه‌های سنجش میزان رفاه در زندگی جوامع است. در واقع اصطلاح «مصرف فرهنگی» به مجموعه هزینه‌هایی اطلاق می‌شود که یک فرد برای استفاده از محصولات فرهنگی، تفریح و آموزش صرف می‌کند. در تعریف حاضر معمولا اولویت با استفاده از کتاب، سینما، تئاتر، موسیقی و آموزش در سطوح عالی برای طبقات متوسط جامعه است، اما بررسی مصرف فرهنگی در ایران ، ویژگی‌های مختص به خود را دارد. موضوع درآمدهای خانوار ایرانی و افزایش هزینه‌های زندگی با توجه به گذر از یک دهه دشوار اقتصادی موضوعی پیچیده و قابل تامل است. با این وجود رکوردزنی فروش فیلم‌ها در سینما، افزایش استقبال عمومی از خرید آثار هنری به ویژه آثار تجسمی و گسترش کافه‌گالری‌ها در شهرهای بزرگ نشان دهنده یک تغییر در سبک زندگی ایرانیان پس از یک دهه شرایط سخت اقتصادی است، اما نباید از نظر دور داشت که در یک دهه اخیر بدنه طبقه اجتماعی یک روند کاهنده‌ای را تجربه کرده و حاصل این دوره، افزایش جمعیتی طبقات اجتماعی فرودست و متوسط رو به پایین است. کاهش درآمدها همزمان با افزایش هزینه‌های زندگی، بیش از هرچیز مصرف فرهنگی خانواده‌های افول کرده به طبقات پایین‌تر را تحت تاثیر قرار داده است. در جدید‌ترین آماری که مرکز آمار کشور از هزینه‌های تفریحی و امور فرهنگی ۳۱ استان کشور منتشر کرده؛ سرانه فرهنگی خانواده‌ها در سطح نازلی - کاهش از ۴/۳ درصد در سال ۸۳ به ۵/۲ درصد در سال‌جاری - قرار دارد. بنابراین گزارش؛ خراسان جنوبی با سرانه ماهانه حدود ۸۰ هزار تومانی برای یک خانواده ۳ نفره خوش‌اقبال‌ترین استان کشور در استفاده از تفریح و محصولات فرهنگی است؛ در مقابل هرمزگان با سرانه ماهانه ۱۱هزار تومانی برای همین تعداد نفر؛ کم‌بضاعت‌ترین استان است.

این در حالی است که در تهران، شهری که مرکز آموزش کشور است و بیشترین تعداد دانشجو را دارد، ۴۵ درصد از درآمدهای خانوارها صرف مسکن می‌شود. ۱۲ درصد هزینه‌ها به درمان اختصاص پیدا می‌کند، ۱۴ درصد هزینه‌ها نیز صرف حمل‌ونقل می‌شود. همچنین سهم پوشاک وخوراک ۶/۲۶ درصد و لوازم منزل نیز در حدود ۶ درصد است. در این میان تنها ۴ درصد از درآمد خانوارها به مجموع آموزش، فرهنگ و تفریح اختصاص می‌یابد. از این ۴ درصد نیز تنها حدود ۵ درصد هزینه‌ها به کتاب تعلق می‌گیرد. در واقع اگر آن چهار درصد را به ۱۰۰ قسمت تقسیم کنیم، پنج قسمتش سهم کتاب است که در واقع رقمی ناچیز و نزدیک به صفر است.

قیمت کتاب در سه دهه گذشته با رشدی ۲۰۵ درصدی همراه بوده است، به طوری که در سال ۱۳۵۷ متوسط قیمت کتاب مبلغ ۴۹۵ ریال بود و این روند با رشدی سالانه در سال ۱۳۹۲ به مبلغ ۱۰ هزار و ۱۸۰ تومان رسید. این رقم در سال ۹۳ بازهم افزایش یافته و بهای متوسط هر کتاب از حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰ تومان به حدود ۱۳هزار تومان رسید و این یعنی قیمت کتاب طی همین یک سال ۲۵۰۰ تومان بیشتر شده است. کتاب کودک و نوجوان با میانگین قیمت ۵ هزار تومان و داستان و رمان نیز با قیمت متوسط پشت جلد ۱۰هزار تومان از روند افزایش ۲۰درصدی قیمت مستثنی نبوده‌اند.

چنین رقمی طبیعتا برای طبقه متوسط و خانواده‌های کارگری، می‌تواند رقم قابل ملاحظه‌ای تلقی شود، آن هم زمانی که تمام هزینه‌هایی که یک خانواده ۳نفری می‌تواند خرج امور فرهنگی و تفریحی کند؛ در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۱۲ هزار تومان اعلام شده است.

با یک حساب سرانگشتی می‌توان دریافت که اگر حداکثر سرانه فرهنگی ۱۲ هزار تومانی را درکنار میانگین قیمت کتاب ۱۰تا ۱۳هزار تومانی قرار دهیم، هر فرد در یک خانواده سه‌نفره می‌تواند نهایتا یک کتاب در ماه بخرد و این در شرایطی است که شخص مذکور هیچگونه هزینه‌ای را صرف دیگر امور فرهنگی مثل موسیقی، سینما و تئاتر نکند.

شاید گفته شود افراد خانواده می‌توانند با یکدیگر توافق کنند و سهم ۱۲ هزارتومانی تمام افراد را هر ماه برای خرید کتاب اختصاص دهند تا بتوانند تعداد کتاب بیشتری بخرند، طبعا سلایق و نیازهای افراد مختلف جامعه در حوزه کتاب و کتابخوانی متفاوت است و عملا هماهنگ کردن خرید کتاب برای افرادی که احتمالا به حوزه‌های گوناگون رمان، تاریخی، شعر و... علاقه‌مند هستند کاری بسیار دشوار و سخت است. اصلا مگر می‌توان کتاب‌های موردنیاز و علاقه کودک، نوجوان، دانشجو یا یک مادر خانه‌دار را یکی درنظر گرفت؟ وقتی در استانی مانند لرستان سرانه فرهنگی و تفریحی کل خانوار تنها ۲۰هزار تومان است، افراد این خانواده چگونه باید اقدام به خرید کتابی در رنج قیمت ۱۰ تا ۱۸هزار تومان کنند؟

میانگین تعداد کتاب‌هایی که یک فرد ایرانی می‌تواند در یک ماه بخرد نهایتا و اگر در هیچ حوزه فرهنگی و تفریحی دیگری هزینه نکند به دو کتاب محدود می‌شود و چنانچه مثلا طی ماه سینما هم برود عملا امکان تهیه همین تعداد محدود کتاب را هم نخواهد داشت، به همین دلایل است که معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌گوید با وجود اینکه تعداد عناوین کتاب افزایش یافته میزان سرانه مطالعه افزایش پیدا نکرده است.

مختصات مصرف فرهنگی در خانواده ایرانی