سیدراضی امیری کمتر از صد روز کافی بود تا پادشاه جدید عربستان دور دوم تغییرات این کشور را به‌صورت گسترده‌تر رقم بزند. یکی از مهم‌ترین تغییرات اعمال شده از سوی «سلمان بن عبدالعزیز»، برکناری «مقرن بن عبدالعزیز» از ولیعهدی و تعیین «محمد بن‌نایف» به جای او است؛ تا بدین ترتیب برای نخستین‌بار در تاریخ عربستان یکی از نوادگان عبدالعزیز، بنیانگذار این حکومت برای ولیعهدی انتخاب شود. اما «مقرن» در حالی کنار گذاشته شد که فقط ۹۷ روز از تعیین او سپری شده بود. «محمد بن‌نایف» ولیعهد جدید از شاخه معروف «سدیری» در خاندان آل‌سعود است؛ وی فرزند عبدالعزیز از یکی از همسران او به نام «حصه بنت احمد السدیری» است.

یکی دیگر از تغییرات مهم اعمال شده از سوی پادشاه عربستان، تعیین فرزند جوانش «محمد بن سلمان» به‌عنوان جانشین ولیعهد است.

محمد بن سلمان ۳۰ ساله هم اکنون وزیر دفاع عربستان و فرمانده ائتلاف جنگ علیه یمن است. مهم‌ترین تحول از زمان تصدی «محمد بن سلمان» بر وزارت دفاع، اعلام جنگ علیه یمن و تشکیل ائتلاف برای تجاوز به مناطق مختلف این کشور است. جنگی که بر اثر آن تا‌کنون هزاران نفر از مردم یمن کشته و یا مجروح شده‌اند.

پادشاه عربستان همچنین «سعود الفیصل» را پس از ۴۰ سال تصدی وزارت‌خارجه از این پست برکنار و «عادل الجبیر» سفیر عربستان در واشنگتن را به‌عنوان جانشین او تعیین کرد.

«عادل الجبیر» از زمان آغاز جنگ علیه یمن، تلاش‌های تبلیغاتی بسیاری را در واشنگتن برای توجیه این جنگ تجاوزکارانه انجام داده است.

به نظر می‌آید که عربستان همزمان با این تغییرات، سیاست تهاجمی و تندتری در پیش گرفته است.

پادشاه عربستان در این تغییرات با صدور ۲۷ فرمان، تغییرات بسیاری در وزارتخانه‌ها و نهادهای حکومتی ایجاد کرد. البته بیست وهفتمین فرمان پادشاه، دستور پرداخت «معادل یک ماه حقوق» به‌عنوان پاداش به نیروهای ارتش و امنیتی این کشور برای «قدردانی از تلاش‌هایشان» است.

در عربستان مسائلی مانند دموکراسی، انتخابات، حق مردم برای تعیین سرنوشت، آزادی مطبوعات و احزاب و گردش نخبگان سخنی بس‌گزاف و بسیار دور از ذهن و واقعیت است. می‌توان این تغییرات وسیع را نشان‌دهنده عمق اختلافات داخلی و جنگ قدرت میان شاهزادگان نسل اول و دوم و سوم عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان کنونی دانست.

تاسیس نهادهایی مانند کمیته بیعت و سپس به حاشیه راندن آن با صدور فرمان‌های پادشاه به این معنی است که هرگونه اصلاحات سیاسی در این کشور فقط جنبه تبلیغاتی دارد و عربستان همچنان گروگان تصمیمات پادشاهی آل‌سعود باقی خواهد ماند.

ملک‌سلمان در فرمان خود دلیل برکناری مقرن از ولیعهدی را اینگونه اعلام کرد که خودش خواستار کناره‌گیری شده و تمایلش را برای کناره‌گیری اعلام کرده است، اما از زمان به قدرت رسیدن ملک سلمان، کاملا مشخص بود که وی خواهان خلاص شدن از میراث ملک عبدالله شاه قبلی و تغییر ترکیب حکومت بود؛ به همین دلیل، محمد بن نایف را به‌عنوان جانشین ولیعهد و پسر جوانش محمد بن سلمان را به‌عنوان وزیر دفاع منصوب کرد، همچنان‌که قبلا ۹ وزیر را تغییر داد و خالد التویجری رئیس سابق دفتر پادشاهی را قبل از دفن شدن شاه قبلی، برکنار کرد.

اما دو روز از اعلام این تغییرات نگذشته بود که «طلال بن عبدالعزیز» برادر ناتنی پادشاه عربستان و فرزند هجدهم ملک عبدالعزیز در توییتر نوشت: حاضر به فرمانبرداری از ملک سلمان نیستم زیرا رویکردی که او در پیش گرفته با شریعت اسلام و ساختار حاکمیت در عربستان منافات دارد.

دوران این‌گونه حکومت‌های متمرکز سلطنتی و مستبد سال‌ها پیش گذشته است و به نظر می‌رسد اکنون عربستان شاهد آخرین تحرکات شبه اصلاحی قبل از فروپاشی حکومت کهنه و مندرس پادشاهی مطلق خانوادگی در این کشور است.

فضای سیاسی امنیتی حاکم بر عربستان، انتظار هرگونه برنامه اصلاح اجتماعی سیاسی از پایین به بالا را دور از دسترس می‌نماید؛ در این کشور حرکت اجتماعی علیه حکومت و جنبش مدنی بسیار کند و تقریبا معدوم است و آنچه هست، تنها ملتی است که چاره‌ای جز گوش سپردن و اطاعت و بیعت با این خاندان ندارد. از تعداد زندانیان سیاسی در این کشور اطلاع دقیقی در دست نیست اما قطعا یکی از معضلات سیاسی این کشور وجود تعداد قابل توجهی از مخالفان بدون محاکمه در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های آل‌سعود است.

از مهم‌ترین‌ شاخصه‌های تحلیل تغییرات اخیر ملک سلمان، دور کردن خاندان پادشاه سابق از قدرت و بالا بردن شاخه «سدیری» در خاندان آل سعود است.

پادشاه عربستان سرمست از آنچه آن را «پیروزی توفان سهمگین» علیه مردم یمن می‌داند، دست به این تغییرات وسیع و مهم در هیات حاکمه زد و به زعم خود پاداش پسرش وزیر دفاع جوان را فورا داده و وی را به جانشینی ولیعهد رسانده است.

سعودی‌ها عقیده دارند این جوانگرایی در هیات حاکمه در واقع تدبیر «پیشدستانه» آل سعود برای جلوگیری از بحران مشروعیت در نتیجه سالخوردگی و بیماری نسل اول فرزندان عبدالعزیز بنیان‌گذار عربستان است.

اما منتقدان، این تغییرات را به توفان و کودتای سلمان علیه خانواده شاه سابق عبدالله تشبیه کرده‌اند و بزرگ‌ترین‌ زیان‌دیده این تغییرات را متعب پسر عبدالله و مقرن بن عبدالعزیز دانستند که کنار گذاشته شدند تا میدان برای «محمدین» یعنی دو محمد یکی محمد بن سلمان و دیگری محمد بن نایف کاملا باز باشد.

اکنون این پرسش مطرح است که آیا تغییرات در هیات حاکمه به همین جا ختم می‌شود یا انتظار تصمیمات غافلگیرکننده دیگر از ملک سلمان می‌رود؟ واکنش شاهزادگان برکنار شده و دیگر شاهزادگان چه خواهد بود؟ آیا ممکن است نشانی از تحرک مدنی نوین در این ساختار سلطنتی موروثی هویدا شود؟ پاسخ به این سوالات زود است اما در مجموع باید گفت پادشاه جدید نشان داد بر خلاف گذشتگان خود، اهل تغییرات سریع و گسترده و اقدام در شکستن تابوهای عرفی و سنت‌های این خاندان است.

باید توجه داشت که جنگ ددمنشانه علیه مردم یمن با هدف تضعیف انصارالله تنها تحول سیاسی و نظامی در رویکرد خارجی ملک سلمان پادشاه جدید سعودی نیست، بلکه افزایش دخالت در سوریه و عراق و پیوستن به محور ترکیه و قطر و امارات علیه هم‌پیمانان ایران در عراق و سوریه از جمله این تغییرات است.

از سوی دیگر، نقش عربستان در بحران‌های سهمگین منطقه که وارد پنجمین سال خود شده بی‌بدیل است. جنگ و خونریزی و آوارگی و بحران‌های سیاسی و امنیتی و اجتماعی در کشورهای سوریه و عراق و یمن که تبعات آن تمام کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار داده است.

عربستان از اغلب گروه‌های مخالف و مسلح و تکفیری در سوریه، عراق، یمن و لبنان حمایت می‌کند و از به‌کار بردن هیچ ابزاری برای تضعیف دولت سوریه و عراق دریغ نمی‌کند.

عربستان و دوستانش معتقدند توافق هسته‌ای بین ایران و آمریکا تهدید بزرگی برای نقش و سهم آنان در منطقه است و با توجه به مشکلات پیچیده منطقه، به نظر می‌رسد آل سعود و نوعثمانیان و هم‌پیمانان آنها به سادگی زیر بار اعتراف به نقش یا سهم بزرگ ایران در منطقه نخواهند رفت.

شاید عربستان، ترکیه، اردن، امارات و قطر و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی عقیده دارند، ایران کنونی سخت محتاج توافق با آمریکا است لذا کمتر دست به ریسک در منطقه می‌زند و الان فرصت خوبی برای گرفتن حداکثر امتیازات در عراق، سوریه و یمن است.

فشار حداکثری محور عربستان در روزهای اخیر در شهر مهم «جسرالشغور» سوریه و در برخی مناطق عراق مثل «ناظم الثرثار» در همین چارچوب قابل تفسیر است. در یمن نیز حملات جنگنده‌های سعودی از آسمان و القاعده و تکفیری‌ها از زمین علیه انصارالله ادامه دارد.

هر روز عربستان خشم و نفرت بیشتری درمیان مردم سوریه، عراق و یمن می‌آفریند و به جای امنیت و آسایش و راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز، بحران سیاسی و تروریسم و اختلال اجتماعی و روانی و اقتصادی می‌افزاید؛ در این بین موضوع قابل توجه این است که آمریکا و اروپا هیچ تحرک موثری جهت لگام زدن به این اقدامات بحران‌آفرین و عربده‌کشی‌های سعودی انجام نداده‌اند.

جمهوری اسلامی ایران علاوه بر کار میدانی و تقدیم مشورت نظامی و امنیتی به هم‌پیمانان خود در منطقه، در کارزار دیپلماسی نیز فعال بوده، اما نشانه‌های منفی و سخت نزاع بین محور عربستانی- اماراتی- ترکی از یک طرف و محور ایرانی- عراقی- سوری، در حال حاضر بیش از نشانه‌های مثبت و نرم آن است.