سیاست اشتباه تثبیت نرخ ارز

دکتر غلام‌رضا سلامی رئیس شورای انجمن حسابداری شاید این تصور غلط وجود داشته باشد که پایین نگه داشتن نرخ ارز برای یک اقتصاد همواره یک نکته مثبت محسوب می‌شود، در صورتی که این‌گونه نیست و پایین بودن بیش از حد قیمت ارز یا بهتر بگوییم، پایین نگه داشتن آن خلاف روند بازار به منظور کنترل تورم یا هر هدف اقتصادی دیگر تنها در قالب یک سیاست کوتاه‌مدت می‌تواند در دستور کار قرار بگیرد، استفاده بلند‌مدت از این ابزار درصورت ارائه نکردن تسهیلات و کمک‌های جبرانی به صنایع می‌تواند اثرات مخربی بر تولید بر جای بگذارد. با استفاده از این ابزار در بلند‌مدت بخش تولید کاهش رقابت‌پذیری را در بازار داخلی و بین‌المللی تجربه خواهد کرد و در صورت تحصیل نکردن ارز به مقدار متناسب برای مداخله در بازار، کشور کاهش ذخایر ارزی خود را شاهد خواهد بود. از طرف دیگر با تضعیف بخش تولید، تورم داخلی بیش از پیش به نرخ ارز گره خورده (به دلیل سودآوری و وابستگی به واردات) و در صورت بروز نوسانات ارزی، این نوسانات با سرعت بیشتری در قیمت‌ها انعکاس خواهند یافت. از این رو تلاش برای کاهش تدریجی شکاف بین نرخ ارز مبادله‌ای و بازار کمک شایانی به صنایع محسوب خواهد شد.

اصولا یک بازار هنگامی خاصیت پویایی و رقابتی خواهد داشت که در آن شمار زیادی از عرضه‌کنندگان و تقاضاکنندگان وجود داشته باشد. در اقتصاد ایران عرضه‌کننده اصلی ارز دولت محسوب می‌شود، با این وجود نمی‌توان گفت که در ایران بازار ارز به مفهوم دقیق کلمه وجود دارد یا اینکه در صورت وجود بازار، از پویایی و خاصیت رقابتی بودن برخوردار است. باید با کمک به ارزآور شدن صنایع و تنوع بخشی به صادرات زمینه تحصیل ارز از مجاری متنوع را ایجاد تا بتوان یک بازار پویای ارز را تجربه کرد.

سیاست ارزی ایران در دولت‌های قبل این‌گونه بوده است که همواره پول حاصل از فروش نفت را در سیاست‌های ارزی کشور به‌عنوان درآمد تلقی کرد و به دلیل بهره‌مندی از این نعمت خدادادی همواره قیمت ارز را پایین تنظیم می‌کردند. در دولت قبل شاهد بودیم زمانی که قیمت ارز حدود ۹۰۰ تا هزار تومان بود قصد داشتند تا به ۳۰۰ تا ۴۰۰ تومان برسانند. بیشتر مشکلات که در فضای اقتصادی کشور وجود دارد ناشی از سیاست‌های نادرست است که در این حوزه اجرا می‌شود.

اگر دولت کنونی نیز بخواهد مانند دولت‌های قبلی عمل کند و سیاست اشتباه حفظ نرخ ارز را اجرا کند، اثرات سوء در اقتصاد کشور به وجود خواهد آمد. اگر دولت بدون توجه به تورم داخلی قیمت ارز را تثبیت کند درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت را وارد بازار و تبدیل به ریال کند، نقدینگی افزایش می‌یابد و ضررهای بسیاری به صادرات و تولید کشور وارد خواهد کرد. معمولا تحت تاثیر افزایش حجم پول و تورم ناشی از آن بنگاه‌های داخلی به دلیل افزایش بهای تمام شده مجبور به تعدیل قیمت‌های خود هستند، این افزایش قیمت صنایع داخلی در حالی که سیاست ارزی بر تثبیت نرخ ارز مبتنی باشد به کاهش رقابت پذیری صنایع داخلی خواهد انجامید، زیرا قیمت کالاهای خارجی در بازار داخل به‌طور مصنوعی پایین نگه داشته شده و قیمت کالاهای تولید داخل افزایش پیدا کرده، از سوی دیگر با پایین نگه داشتن نرخ ارز و افزایش قیمت این صنایع، رقابت‌پذیری آنها در بازارهای بین‌المللی هم به دلیل افزایش قیمت کاهش خواهد یافت.

انتظار می‌رود که دولت با توجه به تجربیات گذشته به سمت این سیاست‌ها نرود، مگر اینکه دولت از طرق مختلف با اعمال فشار مواجه شود و به ناچار قیمت ارز را در یک دوره زمانی بلندمدت تثبیت کند. بهتر است تا دولت ارز نفتی را وارد اقتصاد نکند و قیمت ارز را براساس تفاوت تورم داخلی و خارجی در هر ماه تعدیل کند. کاری که نروژ انجام می‌دهد و ارز اضافی را وارد اقتصاد نمی‌کند. بنابراین، قیمت ارز باید در بازار تعیین شود که اگر بخواهد ارزهایی که کسب می‌کند را وارد بازار کند، قیمت ارز نه تنها بر اساس تورم داخلی بالا نمی‌رود که پایین هم می‌آید.