هدایت منابع مالی مملکت به حساب شخصی! گمرک- دوره قاجار

دکتر: محمدقلی مجد ترجمه: مصطفی امیری اشاره: آرتور میلسپو، حقوقدان و کارشناس مالی اهل آمریکا بود که در سال‌های ۱۹۲۷-۱۹۲۲ و ۱۹۴۵-۱۹۴۲ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. در بازگشت پس از ۲ سفر به ایران، به‌عنوان مشاور ریاست جمهور آمریکا و نیز سردبیری روزنامه (حرفه مورد علاقه‌اش) اشتغال یافت و در ایجاد و تنظیم برنامه اصل چهار هری ترومن دخالت مستقیم داشت. میلسپو در ۱۹۵۵ در ۷۲ سالگی در میشیگان بر اثر سکته قلبی درگذشت. در این مقاله نگاهی انداخته می‌شود به علت استخدام و نیز اخراج میلسپو در ایران.

***

به‌رغم ثروت عظیم رضا شاه، هزینه‌های اهل خانه‌اش نیز از طرف وزارت جنگ پرداخت می‌شد که میلسپو هیچ کنترلی بر آن نداشت. رضا شاه همچنین توقع داشت که وزارت مالیه هزینه ساخت و مرمت کاخ‌هایش را بپردازد.‌هافمن فیلیپ، از هزینه‌های ساخت‌وساز رضاشاه و در خواستش از میلسپو برای پرداخت آنها می‌نویسد: «تعجبی ندارد که امتناع میلسپو، موجب ناخشنودی اعلی‌حضرت همایونی شده باشد، دکتر میلسپو گفت که از نظر او شاه اصلا مسوولیت مالی سرش نمی‌شود. در همین ارتباط اشاره کرد که شاه اخیرا مبلغ هشتاد هزار تومان صرف مرمت و بهبود ساختمان‌ها و باغ‌خصوصی ویلای تابستانی‌اش کرده است. درخواستی برای پرداخت این هزینه‌ها به وزارت مالیه تسلیم شد که فقط ۶ هزار تومان آن را قانونی و قابل پرداخت تشخیص دادند. شاه حقوقی بالغ بر ۴۰ هزار تومان از دولت می‌گیرد و طبق گزارش‌ها ثروت شخصی کلانی درسال‌های اخیر برای خودش جمع کرده است. ۱»

با جلوس رضا خان به تخت شاهی، آن هم با کمک انگلیسی‌ها، سرنوشت هیات مالی آمریکایی و آینده فعالیت‌های اقتصادی آمریکا درایران، از جمله اعطای امتیاز نفت به شرکت‌های آمریکایی نیز، معلوم شد. اتفاقات و دلایلی که منجر به اخراج میلسپو شد، در گزارش‌های متعدد ذکر شده است. برای همه روشن بود که اخراج هیات آمریکایی یک پیروزی مهم برای انگلیسی‌ها و یک گام بلند برای رضاشاه در کنترل امور مالی کشور بود. تا زمانی که میلسپو و تیم آمریکایی‌اش در ایران بودند، سلطه کامل بریتانیا بر ایران و دیکتاتوری نظامی رضا خان (که هر دو یکی بودند) میسر نبود. کوپلی اموری، کاردار موقت آمریکا درتهران، می‌نویسد:

«خصومت پهلوی با هیات مالی به‌طور اعم و دکتر میلسپو به‌طور اخص اصولا ناشی از این احساس رو به رشد پهلوی است که نقش هیات مالی آمریکایی در اجرای برنامه توسعه اقتصادی ایران از بسیاری جهات با نیازها و بلندپروازی‌های اوهمخوانی ندارد. دکتر میلسپو مشکلات اصلی هیات مستشاری را به‌همین حسادت عناصرنظامی و تمایل آنها به کنترل منابع مالی که قانونا متعلق به دولت است نسبت می‌دهد. او وضعیت موجود را این طور برایم خلاصه کرد: ارتش طی سه سال گذشته بودجه سالیانه‌ای حدود ۹ میلیون تومان دریافت کرده است. فرماندهان ارتش همیشه بخش عمده‌ای از این مبلغ را دزدیده‌اند. در طول این مدت، ارتش بزرگ‌تر شده و مقدار معتنابهی دستگاه‌های بی‌سیم، تانک، هواپیما و سایر تجهیزات خریداری کرده است. ارتش تا به حال نیازش به پول بیشتر را از طریق اخاذی [های] مختلف بر آورده کرده است. مردم عادی، به ویژه در ولایات و ایالات ‌مختلف، هدف این اخاذی‌ها بوده‌اند: مثلا از عشایر و روسای آنها باج می‌گیرند. برآورد می‌شود پول‌هایی که از راه‌های غیرقانونی به دست آمده از ۲تا ۴ میلیون تومان یا بین ۲۵ تا ۵۰ درصد کل بودجه ۹ میلیونی وزارت جنگ باشد که از طرف وزارت مالیه پرداخت شده است. «در ارتش همه دزدند الا سربازان صفر.» دزدی در میان افسران ارتش، مثل هر عادت دیگری، قباحتش را از دست داده است و همراه با افزایش هزینه‌های قانونی نیاز وزارت جنگ به پول در طول سال گذشته حتی بیشتر هم شده است. از شواهد و قرائن چنین بر می‌آید که بسیاری از منابع غیرقانونی درآمد دارند خشک می‌شوند و با خشک شدن این منابع اخاذی‌های مختلف هم دارد خطرناک‌تر می‌شود. تابستان گذشته، چندین بار [از طرف پرسنل ارتش] سعی شد مالیات‌های دولتی را از چنگ ماموران در آورند، ولی موفق نشدند. با فرا رسیدن پاییز، معلوم شد که این حرکت‌ها چیزی نبوده که مقامات مرکزی نتوانند فورا و قاطعانه جلویش را بگیرند. در برخی موارد حتی به نظر می‌رسد که این حرکت‌ها توسط مقامات نظامی محلی که از تهران دستور می‌گرفتند انجام شده است و در موارد دیگر ظاهرا شخص پهلوی چراغ سبز این کار را به زیردستان نشان داده است. اختلاف بین مقامات نظامی که قدرت سیاسی و نظامی پهلوی را تشکیل می‌دهند و مقامات مالی که هیات مالی آمریکایی نماینده آنهاست، دلیل اصلی این مشکلات را تشکیل می‌دهد.

بررسی موقعیت هیات مالی ممکن نخواهد بود مگر با اشاره به افکار عمومی مردم که همگی اذعان دارند دکتر میلسپو و دستیارانش مجدانه و بدون هیچ چشمداشتی در حال خدمت هستند و کارشان نتایج قابل ملاحظه‌ای در پی داشته است.

دکتر میلسپو فکر می‌کند که شاید هنگام تشکیل مجلس موسسان اصلاحیه‌ای به قانون اساسی اضافه شود که مستقیم یا غیرمستقیم بر جایگاه و اختیاراتش در قرارداد او با دولت ایران (که در ۱۴ اوت ۱۹۲۲ امضا شد) تاثیر بگذارد. هدف از این اصلاحیه احتمالا کاهش اختیاراتی است که به موجب ماده ۵ قرار داد [به میلسپو] تفویض شده است که عبارت‌است ازاین که دولت شاهنشاهی ایران موافقت می‌کند که بدون تایید کتبی وزیر مالیه و آرتور چستر میلسپو هیچ گونه تعهد مالی توسط یا به نام دولت ایران صورت نگیرد و همچنین موافقت می‌کند که بدون امضای وزیر مالیه و امضای متقابل آرتور چستر میلسپو هیچ هزینه یا انتقالی از محل وجوه دولتی صورت نگیرد.

دکتر میلسپو احساس می‌کند که محدود کردن اختیاراتش از هر طریقی که انجام شود، هدف آن نهایتا پنهان ساختن تمایل پهلوی به کنترل مستقیم و خودسرانه وجوه دولت است. ۲»

رو در دسامبر ۱۹۲۵، مجلس موسسان، رضا شاه را جانشین سلسله قاجار کرد. کاردار آمریکا در گزارشش در این باره اصلا سعی نکرد خشم خود را از انگلیسی‌ها پنهان کند:

«دکتر میلسپو اصلا نسبت به روابط آتی‌اش با پهلوی خوش‌بین نیست. او تاکید دارد که دید محدود شاه جدید که ناشی از بی‌سوادی اوست و همچنین خلق و خویش برای فرار از هر نوع قید و بندی ثابت می‌کند که نگرش پهلوی به قانون و حقوق قانونی خیلی زود مشکل‌ساز خواهد شد. فکر می‌کنم موقع خوبی است که به نگرش انگلیسی‌ها درباره هیات مالی هم اشاره کنم.... طبق گزارش‌ها روابط او [رضا شاه] با مقامات عالی‌رتبه ایرانی که از حامیان شناخته شده بریتانیا هستند اخیرا خیلی خوب شده است. دوستان هیات مالی گفته‌اند که یکی از اهداف سیاست بریتانیا در اینجا این است که در محافل سطح بالا درباره پر ریسک بودن، دوری و حتی بی‌فایده بودن جذب سرمایه‌های آمریکایی به ایران تبلیغ کنند. دشوار بتوان باور کرد که انگلیسی‌ها، باتوجه به تمایل‌شان به ثبات در این کشور، در حال حاضر حتی به‌طور پنهانی هم از خروج هیات مالی از ایران حمایت کنند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که آنها می‌دانند که ایرانی‌ها با مدیریت مالیه‌های ایران توسط انگلیسی‌ها موافقت نخواهندکرد. احتمالا آنها وظایف هیات مالی آمریکایی را به دو بخش تقسیم می‌کنند: (۱) مدیریت مالی واقعی وزارت مالیه و (۲) نظارت عمومی بر جوانب گسترده‌تر توسعه اقتصادی در ایران؛ و تلاش‌هایشان را معطوف بخش دوم از فعالیت‌های دکتر میلسپو می‌کنند. ناگفته نماند که کنترل مرحله دوم، از بسیاری جهات، بستگی به کنترل مرحله اول دارد... در گزارش محرمانه مورخ ۴ دسامبر ۱۹۲۵ خود خاطرنشان ساختم که فعالیت بدون چشمداشت، علمی و کارآمد دکتر میلسپو و هیات مالی تاثیر گسترده و مطلوبی بر افکار عمومی داشته است. در همین ارتباط، شماره مورخ ۱ دسامبر ۱۹۲۵ روزنامه تهرانی حیات وطن را به همراه این گزارش برایتان ارسال می‌کنم. در این روزنامه به زبان فارسی و انگلیسی توصیف خوبی از دکتر میلسپو و کارهایش شده است.» ۳

قدرشناسی مردم ایران، برای نجات هیات مالی آمریکایی کافی نبود.‌ هافمن فیلیپ، وزیر مختار بعدی آمریکا در تهران، خروج میلسپو از کشور و نگرش مردم نسبت به آن را در گزارشش توصیف کرده است: «احتراما به اطلاع می‌رساند که دکتر ای. سی. میلسپو مدیر کل مالیه ایران، روز چهارم ماه جاری تهران را به مقصد ایالات‌متحده ترک کرد. شاه و دولتش خروج دکتر میلسپو را پس از چهار سال و نیم خدمت بی‌وقفه و موفق به منافع مردم ایران کاملا نادیده گرفتند. به گمان من، عمدتا به خاطر نگرشی که در ذهن شاه که هم اینک در مقام یک دیکتاتور است، ایجاد شده و همچنین به خاطر تشویش اذهان درباره حقایق که توسط روزنامه‌های نوکرمآب تهران صورت گرفته است، مجلس و مردم هیچ حرکتی برای ابراز تاسف یا قدردانی از او نشان ندادند. خروج [میلسپو] نقطه پایانی بود برای تلاشی شجاعانه جهت سامان دادن و ثبات بخشیدن به مالیه این کشور و استقرار اصلاحاتی که هم برای مردم ایران مفید بود و هم اعتماد جهان را به ایران به واسطه استقلال مالی واقعی‌اش جلب کرد. اگربتوانم از گفته‌ای متناقض‌نما استفاده کنم، باید بگویم که دقیقا موفقیت این تلاش بود که علت شکستش شد. گذار سریع ایران از کسری بودجه مایوس‌کننده و هرج و مرج مالی به استقلال مالی و حساب بانکی پر و پیمان و وسوسه‌انگیز، آن هم فقط در طول چهار سال و نیم، ظاهرا خیلی بیشتر از صبر و تعادل روانی شاه جدید ایران و مشاورانش بوده است. از نظر من و خیلی‌های دیگر، یکی از ضعف‌های اصلی مدیریت میلپسو در این بود که موجودی [بانکی] دست‌نخورده زیادی برای دولت ایجاد کرد. البته این حقیقت که بانک شاهنشاهی ایران بهره زیادی بابت این موجودی به دولت می‌پرداخت ربطی به بحث ما ندارد. این موجودی دهان خیلی‌ها را آب انداخته بود و تا زمانی که دکتر میلسپو در ایران بود، هیچ‌کس نمی‌توانست با روش‌های پیچیده و فریبکارانه خود آن را تملک کند.

با تصاحب تخت پادشاهی از سوی مردی که خلق و خویی سلطه‌جو دارد و هنوز بوی اردوگاه‌های نظامی را می‌دهد، ولی از سواد و فرهنگ بی‌بهره است، مشکلات هیات مالی آمریکایی نیز بیشتر شد. مبالغ زیادی بلااستفاده افتاده بود. شاه و ارتش، خواهان بودجه بیشتری بودند. به آنها می‌گفتند که بدون تصویب مجلس دستتان به این پول نمی‌رسد؛ زیرا بودجه وزارت جنگ قبلا خرج شده بود. غیرقانونی و غیرمعقول بودن این تقاضا هیچ تغییری در اوضاع نداد. مردی که این چنین در مقابل منویات بالاترین قدرت مملکت ایستاد کسی نبود ‌جز دکتر میلسپو. اغراق نیست اگر بگویم که طبقات بالای جامعه ایران عموما اخراج میلسپو توسط شاه را حرکتی برای تصاحب وجوه دولت می‌دانند. ظاهرا یکی از خصوصیات ایرانی‌هایی که به قدرت می‌رسند این است که حق دارند هرگونه دخل و تصرفی که می‌خواهند در پول مملکت بکنند، ولی از تمایل دیگران به این کار انتقاد می‌کنند. به گمان من، ماجرای میلسپو شدیدا به عدم محبوبیت روزافزون شاه و مشاوران قدرتمندش کمک خواهد کرد. هر چند آنها فعلا ثدرتمندترین آدم‌های این مملکت هستند. ۴»

فیلیپ در گزارش بعدی‌اش اضافه می‌کند:

«تاثیر ماجرای [اخراج] میلسپو بر وضعیت سیاسی ایران قابل ملاحظه بوده است. اگر چه این ماجرا سلطه‌جویی شاه در همه شاخه‌های دولت را آشکار ساخته، ولی در عین حال نگرانی و عدم اعتمادی رو به رشد محافل کارگر و روحانی ایران را درباره انگیزه‌های واقعی شاه و مشاوران اصلی‌اش تقویت کرده است. مطمئن هستم که روش‌های دولت در ارتباط با این مساله کاملا بر اخلاف افکار عمومی بوده است. اصولا، مردم ایران به میلسپو و همکارانش اعتماد و به صداقت و حسن نیت آنها ایمان داشتند؛ و اصولا به انگیزه‌های شاه و مشاورانش، با توجه به روش‌هایی که در بیرون آوردن مدیریت مالی از دست آمریکایی‌ها اتخاذ کردند، مشکوک هستند. احساسی که از این ماجرا به انسان دست می‌دهد این است که شاه و دولتش دیگر از محدودیت‌هایی که یک عده آمریکایی با آن قوانین انعطاف‌ناپذیر و غیرشخصی‌شان گذاشته بودند و مانع از اعمال خودسرانه آنها در ارتباط با مسائل مالی می‌شدند به تنگ آمده بودند و می‌خاستند پول ملت را صرف اهداف سیاسی و منافع شخصی خود کنند. دو هفته پیش این شایعه بر سر زبان‌ها افتاد که یک سرباز در اقامتگاه خارج از شهر شاه قصد جان او را کرده است. می‌گویند که او چندین تیر به طرفش شلیک کرده بود که به هدف نخورد و بلافاصله اعدامش کردند. اگر چه هیچ کس این شایعه را تایید نکرده است، ولی فکر می‌کنم همه باورش کرده‌اند.» ۵

نتیجه

میلسپو توضیح داده است که رضا شاه چگونه ایران را «دوشید»:

وقتی که شاه داشت این شاهکارهای پرخرج و مشکوکش را انجام می‌داد، ثروت هنگفتی برای خودش جمع کرد... شاه این پول‌ها را از کجا می‌آورد؟ در حکومت او مالیه مملکت، شهرداری و بخش‌خصوصی همه با هم مخلوط بود؛ هیچ آمار قابل اطمینانی منتظر نمی‌شد... ثروت خصوصی‌اش را از فروش محصول زمین‌های کشاورزی که مصادره کرده بود، از سهامی که در برخی شرکت‌های خصوصی داشت، از هدایا و رشوه‌هایی که می‌گرفت، از باج‌هایی که روسای عشایر پرداخت می‌کردند و از سهمی که از فساد مالی دیگران می‌گرفت جمع کرده بود. کلا مملکت را دوشید. کشاورزان، عشایر و کارگران را له کرد و باج‌های سنگینی از زمینداران گرفت. اگر چه فعالیت‌های او قشر جدیدی از «سرمایه‌دارها»-یعنی تجار، انحصارطلبان، پیمانکاران و سوگلی‌های سیاستمداران- را ثروتمند کرد، تورم، مالیات‌های سنگین و سایر چیزها سطح زندگی توده‌های مردم را کاهش داد.۶ رضا شاه جدا از تمایلش برای کنترل کامل منابع مالی ایران، در سال ۱۹۲۷ دو دلیل اصلی دیگر هم برای خلاص شدن از دست میلسپو و آمریکایی‌ها داشت. اول، امضای قرارداد شیلات با روس‌ها و دریافت هدایای بزرگ. دوم- که بسیار مهم‌تر بود- برکناری میلسپو، گامی ضروری در غارت درآمدهای نفتی ایران توسط رضا شاه به حساب می‌آمد. بعد از اخراج میلسپو، درآمدهای نفتی، دیگر جزو در آمدهای دولت به حساب نمی‌آمد و در بودجه عادی مملکت منظور نمی‌شد. این درآمدها بخشی از سپرده‌های ذخیره مملکتی را که در لندن نگهداری می‌شد، تشکیل می‌داد که هر سال مبلغی از آن به کارهای خاص اختصاص می‌یافت. در طول ۱۴ سال تقریبا تمام درآمدهای نفتی ایران به حساب‌های بانکی رضا شاه در اروپا و ایالات متحده سرازیر شد. علاوه بر این، با توجه به مذاکرات مهمی که قرار بود بر سر مسائل نفتی انجام بشود و همچنین تمایل انگلیسی‌ها برای بازنگری در امتیاز دارسی، انگلیسی‌ها به‌ویژه مشتاق بودند که هر چه سریع‌تر از شر میلسپو خلاص شوند.

پی‌نوشت‌ها:

• فصل سوم کتاب: Great Britain & Rezashah: The Plunder of Iran, ۱۹۲۱-۱۹۴۱ C ۲۰۰۳

۱- فیلیپ، گزارش ش ۱۲۹ (۳۲۵/ ۵۱، ۸۹۱)، مورخ ۱۳ جولای ۱۹۲۶

۲- اموری، گزارش ش ۱۲۵۳ (۸۹۱,۵۱A)، مورخ ۴ دسامبر ۱۹۲۵

۳- اموری، گزارش ش ۱۲۶۰ (۸۹۱,۵۱A/ ۳۱۳)، مورخ ۱۶ دسامبر ۱۹۲۵

۴- فیلیپ، گزارش ش ۴۰۵(۸۹۱,۵۱A/ ۴۰۷)، مورخ ۱۱ آگوست ۱۹۲۷

۵- فیلیپ، گزارش ش ۴۰۹ (۸۹۱,۵۱A/ ۴۰۵)، مورخ ۱۳ آگوست ۱۹۲۷

۶- میلسپو، آمریکایی‌ها در ایران، ص. ۳۴.

هدایت منابع مالی مملکت به حساب شخصی!