گروه بورس - سلیمان کرمی: دیروز، شاخص کل بورس تهران با افت ۲۴۸ واحدی (معادل ۴/ ۰ درصد) مواجه و در ۶۴ هزار و ۱۶۸ واحد متوقف شد. شروع توفانی بورس تهران در سال جاری را با اوج گرفتن خوش‌بینی‌ها برای حصول توافق هسته‌ای و انتشار بیانیه لوزان شاهد بودیم. در این میان، شیوع ابهاماتی درخصوص مذاکرات هسته‌ای ریزش بورس تهران را سبب شد. به‌رغم افت شاخص کل، همچنان بازدهی ۳ درصدی بازار سرمایه را از ابتدای سال شاهد هستیم. در این میان، حجم و ارزش معاملات با افت روبه‌رو‌ شده و از روزهای اوج خود فاصله زیادی دارد. از نمادهای با بیشترین اثر مثبت بر شاخص همچنان نماد «مبین» را می‌توان به‌عنوان بهترین سهم معرفی کرد که اقبال بازار سرمایه به این سهم را با توجه به عرضه اولیه آن در هفته گذشته نشان می‌دهد. نماد «وبملت» نیز بعد از «مبین»، از نمادهای با بیشترین اثر مثبت بر شاخص است. در میان نمادهای با بیشترین اثر منفی بر شاخص نمادهای پالایشگاهی حضور دارند؛ بعد از ریزش شدید این نمادها بعد از توقف طولانی مدت در سال گذشته، صعود قیمتی این نمادها در روزهای ابتدایی سال جاری مشاهده شد، در ادامه اما بار‌ دیگر افت قیمتی نمادها با عکس‌العمل منفی فعالان بازار رقم خورده است. در این بین کاهش دو درصدی نرخ سود تسهیلات و سپرده‌های بانکی در جلسه پیشین شورای پول و اعتبار در شرایطی رقم خورد که برخلاف انتظارات واکنش سرد و خنثای بازار سرمایه را به همراه داشت. این در حالی است که کارشناسان مهم‌ترین‌ دلیل مخالفت خود را با کاهش نرخ سود قربانی کردن اقتصاد کشور برای رونق یک بازار با سهم محدود در اقتصاد می‌دانند. بررسی‌های صورت گرفته توسط «دنیای اقتصاد» حکایت از روند کاهشی نسبت ارزش بازار به مقدار تولید ناخالص داخلی دارد. این نسبت با نام وارن‌بافت، فرد شناخته شده در بازارهای سهام، شناخته می‌شود و تغییرات بلندمدت این نماگر در بازارهای سهام بسیار مورد توجه است. پیش‌بینی‌های وارن بافت بر اساس روند طولانی‌مدت این نسبت در سال ۱۹۹۹، موجب جلب توجه بیشتر فعالان به آن در سال‌های اخیر شده است. بر‌اساس بررسی انجام شده مشاهده می‌شود که مقدار این نسبت در پایان سال ۹۳ با افت ۱۷ واحد درصدی نسبت به پایان سال ۹۲ همراه بوده است (محاسبات با شرکت‌های سال ۹۱ انجام شده است و ارزش بازار شرکت‌های وارد شده به بورس در سال‌های ۹۲ و ۹۳ از ارزش کل بازار کسر شده است). افت نسبت مزبور، به ناکارآمدی سیاست‌ها برای رشد بازار تاکید دارد. در این بین کاهش نرخ سود سپرده‌های بانکی که با هدف رشد بازار سهام صورت گرفت هیچ اثر مثبتی را در متعادل ساختن بازار سرمایه به همراه نداشت. این موضوع در سخنرانی بافت در سال ۲۰۰۱ نیز اشاره شده است. وی در این سخنرانی با اشاره به عواملی که در بازار اثر‌گذار است، دو نکته اساسی را ذکر می‌کند؛ در ابتدا به تغییرات نرخ سود اشاره کرده و آن را عاملی بسیار مهم در همه متغیرهای اقتصادی و نه فقط یک بازار خاص می‌داند. این موضوع به معنای درگیر شدن اقتصاد کشور با تغییر در نرخ سود است که تنها هدف آن یک بازار خاص نیست. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که با احتساب سهام شناور آزاد، سهم بورس از کل اقتصاد به زیر ۵ درصد می‌رسد؛ سهمی که در فاصله سال‌های اخیر در بیشترین میزان خود ۸ درصد بوده که در سال ۹۲ و با یک تاخیر زمانی با افزایش شدید در قیمت دلار بروز کرده است. بافت در این رابطه به این موضوع اشاره دارد که در اقتصاد نرخ‌های سود به مانند جاذبه در دنیای فیزیکی رفتار می‌ کند. در تمامی بازارها و در تمام بخش‌های دنیا کمترین تغییر در نرخ‌های سود همه بخش‌های مالی را تغییر می‌دهد که آن به‌طور شفاف در نوسان باندهای قیمتی مشاهده می‌شود. عامل دیگر که بافت به آن اشاره دارد بحث انتظاراتی است که سهامداران از سودآوری شرکت‌ها دارند و همچنین عوامل روانی که در بازارهای سرمایه همواره مشاهده شده است. در این شرایط، اثراتی که عامل روانی و همچنین برآورده نشدن انتظارات سهامداران ایجاد کرده در سال ۹۳ بروز کرده است. بر‌اساس بررسی انجام شده ارزش بازار مقدار کمی از تولید کل ناخالص داخلی را در بر می‌گیرد. این نسبت در پایان سال ۹۳ بدون احتساب سهام شناور به ۳۰ درصد رسیده است. با توجه به اینکه مقدار سهام شناور بازار تغییرات بازار را رقم می‌زنند مشاهده می‌شود که با در نظر گرفتن سهام شناور شرکت‌ها این نسبت به‌طور تقریبی تا ۶ درصد کاهش می‌یابد (به‌طور میانگین مقدار سهام شناور شرکت‌ها ۲۰ درصد در نظر گرفته شده است). در این شرایط که بازار سرمایه سهم کوچکی از اقتصاد را تشکیل می‌دهد و با توجه به اثرگذاری که تغییرات نرخ سود بر سایر قسمت‌های اقتصاد می‌گذارد به نظر می‌رسد به بهانه ایجاد محرک برای بازار سرمایه، تغییرات نرخ سود نمی‌تواند منطقی باشد. حرکت بازار سرمایه با نسبت «وارن بافت» نسبت ارزش کل بازار سرمایه به مقدار تولید ناخالص داخلی یک نماگر بلندمدت در بورس‌های مختلف است. در سخنرانی وارن بافت، به‌عنوان یکی از مشهورترین شخصیت‌های بازارهای سهام، در سال ۱۹۹۹ میلادی، از این نسبت به‌عنوان یکی از مهم ترین نماگرهای اثرگذار بر روند آتی بازار سهام یاد می‌شود. مقاله‌ای از گفته‌های بافت در مجله فورچون در نوامبر ۱۹۹۹، با عنوان «آقای بافت در بازارهای سهام» به چاپ رسیده است. نکته اصلی سخنرانی او به دو دوره مداوم و جالب که سرمایه‌گذاران آمریکایی تجربه کرده‌اند و همچنین عقیده او بر سقوط دراماتیک بازارهای سهام اشاره دارد (زمان سخنرانی او شاخص داوجونز (dow jones) در ۱۱۱۹۴ واحد قرار داشت که این شاخص در سال ۲۰۰۱ تا محدوده ۹۹۰۰ واحد سقوط کرد. او در سخنرانی خود در سال ۲۰۰۱ با اشاره دقیق به شاخص بورس و مقدار تولید ناخالص داخلی آمریکا در ۳۴ سال پیش از آن، دلایل خود را کاملا شرح داده است. مطابق اطلاعات موجود در بانک جهانی مشاهده می‌شود که نسبت بافت در سال ۲۰۰۰ برای کشور آمریکا به بیش از ۱۴۰ درصد رسیده است، مطابق گفته وی با کاهش ارزش بازارهای سهام در سال‌های پس از ۲۰۰۰، مشاهده می‌شود که این حباب به وجود آمده تخلیه شده است و در نتیجه شاخص‌های بورسی نیز با افت همرا شده‌اند. در سال ۲۰۰۷ نیز چنین اتفاقی البته با شدت بیشتری مشاهده می‌شود. در این سال بار دیگر درصد ارزش بازار از تولید ناخالص داخلی به مقادیری بیش از ۱۴۰ درصد رسیده است که بار دیگر با تخلیه حباب به وجود آمده مشاهده می‌شود که این نسبت با افت شدید به کمتر از ۸۰ درصد رسیده است که با افت ارزش بازار همراه بوده است. میانگین این نسبت در بازه ۲۴ سال(۱۹۸۸ تا ۲۰۱۲) آمریکا در محدوده ۱۰۰ درصد قرار دارد و به نظر می‌رسد که این نسبت در حال حاضر در محدوده ۱۲۰ درصد است. مقدار این نسبت در کشورهای دیگر مانند ژاپن در محدوده ۸۰ و آلمان ۳۰ درصد است. همچنین این نسبت برای کشورهای اطراف خلیج فارس مانند عربستان در محدوده ۶۰ درصد و برای ترکیه در محدوده بیش از ۲۰ درصد قرار دارد. بر اساس داده‌های موجود جهانی این نسبت برای ایران فاصله زیادی نسبت به کشورهای دیگر دارد. در بررسی انجام شده در «دنیای اقتصاد» و با توجه به اطلاعات موجود، نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس آخرین اطلاعات بانک مرکزی (نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی) مقدار این نسبت در شرایط کنونی در ۳۱ درصد قرار دارد (بدون احتساب سهام شناور ۲۰ درصدی در بورس تهران). در این میان البته این موضوع کاملا دارای اهمیت است که بورس تهران نسبت به سال‌های گذشته بسیار گسترده تر شده است و شرکت‌های زیادی در بورس عرضه شده‌اند؛ بدیهی است که با افزایش تعداد شرکت‌ها در بورس تهران بر مقدار ارزش کل بازار افزوده می‌شود. برای مقایسه این نسبت با سال‌های گذشته اثر شرکت‌هایی که در این سال‌ها (از سال ۸۶) در بورس تهران عرضه شده‌اند، حذف شده است تا بتوان روند تغییرات تاریخی را با دقت بیشتری بررسی کرد. به این ترتیب، مقدار ارزش بازار در پایان هر سال نسبت به مقدار تولید ناخالص داخلی محاسبه شده است. بر این اساس، میانگین این نسبت از سال ۸۶ تاکنون در حدود ۲۰ درصد است. در اینجا این نکته همچنان باید مورد توجه قرار گیرد که شرکت‌های زیادی (بیش از ۳۳ شرکت) از محاسبات حذف شده‌اند؛ در این میان، نمادهایی مانند «فارس»، «وبصادر»، «شبندر»، «شپنا»، «تاپیکو»، «وتجارت» و «وپاسار» قرار دارند. این شرکت‌های بزرگ بورسی دارای بیشترین اثر در شاخص کل هستند که به همین دلیل مقدار ارزش بازار کاهش یافته، اما با محاسبه این شرکت‌ها این نسبت در حدود ۳۰ درصد خواهد بود. اگر گستردگی بازه سنجش را کوچک‌تر ‌سازیم و مقایسه را برای سه سال پایانی ۹۱، ۹۲ و ۹۳ انجام دهیم، افت شدید این نسبت برای سال ۹۳ کاملا مشخص‌تر خواهد شد. در این رابطه، با حذف شرکت‌هایی که سال‌های ۹۲ و ۹۳ وارد بورس تهران شده‌اند، دوباره بررسی انجام شده است (ارزش بازار شرکت‌های ورودی در سال ۹۳ و ۹۲ از ارزش کل بازار پایان سال کم شده است). به این ترتیب، نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی در پایان سال ۹۱، ۹۲ و ۹۳ به ترتیب، برابر ۲۹، ۴۱ و ۲۴ درصد است.

بازی خطرناک سود در دو زمین نابرابر