شبکه‌های اجتماعی؛ استثمار نوین
آوات رضانیا دکترای ارتباطات با وجود رشد روزافزون در امکانات و تکنولوژی‌های ارتباطی و ورود هرروزه نرم‌افزارهای جدید، همچنان شور و شوق انسان‌ها برای برقراری ارتباط و امتحان کردن روش‌های جدید ارتباطی ادامه دارد. در این رابطه ما با این موضوع رو به رو هستیم که ساختار نظام سرمایه‌داری که براساس کسب سود اضافه شکل گرفته است، شیوه‌های نفوذ خودش را از حوزه اقتصادی به حوزه فرهنگی و فرهنگ را به تمامی جنبه‌های اجتماعی بسط داده است. بنابراین ما با اشکال جدیدی از سیاست اتصال رو‌به‌رو هستیم که براساس تمایل سیری‌ناپذیر انسان‌ها برای برقراری ارتباط است. اینکه چطور می‌شود که جامعه ما نیز این تمایل سیری‌ناپذیر برای ارتباط برقرار کردن را دارد بحث اصلی این مقاله است. در واقع این مقاله قصد دارد بگوید که این تمایل چطور شکل گرفته و چه عواملی روی شکل گرفتن این تمایل تاثیر داشته و در نهایت این تعامل چه تاثیری بر زندگی ما می‌گذارد.
نخستین علت می‌تواند با رویکردی روان‌کاوانه باشد. در روانکاوی پس از طی هر مرحله‌ای از زندگی یک بخش از آن را از دست می‌دهیم. با ورود به مرحله آیینه‌ای یا همان نظم تخیلی، ما آن وحدانیت با جهان را از دست می‌دهیم و به یک فرد هویت‌دار تبدیل می‌شویم و با ورود به نظم نمادین، نماد واسطه ما با جهان می‌شود و در واقع آن لذت وحدانیت را که در دوره‌های پیشین داشتیم، از دست می‌دهیم. در طول حضورمان در دوره نمادین که تمام زندگی ما را شامل می‌شود، این دالّ‌ها هستند که میل ما را شکل می‌دهند و یکی ازمهم‌ترین ویژگی‌های دالّ‌ها این است که هر دالّی به یک دالّ دیگری ارجاع می‌دهد و آن دالّ هم خودش به یک دالّ دیگری ارجاع می‌دهد. بنابراین ما با مجموعه بی پایانی از ارجاعات دالّ‌ها روبه‌رو هستیم،‌بنابراین میل ما هم همیشه در حال نو شدن است و همیشه به دنبال آن مطلوب نهایی یا گمگشته نهایی خودمان هستیم. حال این تکنولوژی‌های نوین ارتباطی یا این نرم‌افزارهای خاصی که برای ارتباط شکل گرفته، یک فانتزی را درست کردند در مورد اینکه ما می‌توانیم به لذت ارتباط برقرار کردن دست پیدا کنیم، به این معنا که ما همیشه فکر می‌کنیم با تصاحب تکنولوژی‌ها می‌توانیم ارتباطی مطلوب‌تر و قوی‌تر را برقرار کنیم، بنابراین هرروز به دنبال برنامه‌های نرم‌افزاری جدیدتر می‌رویم و در آخر نیز به این نتیجه می‌رسیم که این چیزی نیست که به دنبال آن بودیم.
یکی دیگر از عوامل مهم در این زمینه، سازوکارهای عمل سرمایه‌داری است به این معنا که سرمایه‌داری هم پیرو این میل هر روز، در حال نو شدن است و برای تمامی حوزه‌های زندگی اجتماعی ما برنامه دارد، به این معنا که این برنامه هم تا حدودی پولی هست به این معنی که به دنبال کسب سود اضافه‌ای است که در کیف‌های ما یا در حساب‌های بانکی ما قرار دارد، بنابراین سعی می‌کند همواره ورژن‌های جدیدتری از این نرم‌افزارها را برای ما طراحی کند.
به این ترتیب که پس از یک دوره استفاده از یک نرم‌افزار یا یک تکنولوژی سخت‌افزاری، مشاهده می‌شود که این تکنولوژی نمی‌تواند خیلی از نرم‌افزارها را ساپورت کند، بنابراین خرید تکنولوژی‌های جدید یا موبایل‌های جدید که خودشان به نرم‌افزارهایی جدید نیاز دارند نیز در سرنوشت افراد دیده شده است. در این میان موضوع دیگری هم هست که به وضعیت خود ایران بازمی‌گردد به این معنا که اولا وایبر یک نرم‌افزار خاص ارتباطی رایگان است و بسیاری از افراد به دلیل همین مجانی بودن به وایبرعلاقه زیادی نشان داده‌اند. پیش از وایبر نرم‌افزار وی‌چت وجود داشت که با فیلتر شدن آن وایبر مطرح شد. بنابراین در اینجا یک چیز دیگر علاوه بر سرمایه‌داری و به میل به نو شدن وجود دارد و آن نیز جریان فیلترینگ در ایران است. برای مثال وی چت که فیلتر شد، مردم به Tango روی آوردند یا وقتی که فیس‌بوک فیلتر می‌شود به توئیتر می‌رویم که این قضیه به خودی خود استفاده از این نرم‌افزارها را گسترش می‌دهد. یکی دیگر از جنبه‌هایی را هم که باید در نظر داشت، تداخل سرمایه‌داری در وضعیت روانی و ذهنی انسان‌ها است که دقیقا رسانه‌ها به محمل این تداخل سرمایه‌داری در وضعیت روانی و ذهنی تبدیل می‌شوند که شکل‌گیری نوعی شیزوفرنی رسانه‌ای را به همراه دارد. وایبر هم در راستای عملی کردن سازوکارهای شیزوفرنی عمل می‌کند. وایبر دقیقا براساس آن اسطوره دستیابی به تکنولوژی نوین که در ما وجود دارد عمل می‌کند و ما فکر می‌کنیم که با استفاده از این تکنولوژی می‌توانیم به ارتباطی در سطحی بالاتر دست پیدا کنیم. از دیگر سو اگرچه به ظاهر وایبر شبکه‌ای رایگان است اما برنامه‌هایی پولی دارد و همزمان سازوکارهایی را نیز آماده می‌کند که متناسب با وضعیت خاص شیزوفرنی‌های رسانه است.
وایبر این امکان را برای ما فراهم می‌کند که یکسری اطلاعات سیاسی، اقتصادی، علمی و... را منتقل کنیم، اما در عین حال امکان شایعه‌سازی را هم برای ما فراهم می‌کند. در نهایت ما می‌توانیم بگوییم که مهم‌ترین خصوصیت شیزوفرنی‌های رسانه‌ای، قطعه قطعه شدن و از دست رفتن آن کلیتی است که ما در زندگی اجتماعی‌مان به‌عنوان یک فرد داریم، یا آن فرآیند زمانی از گذشته به حال و به آینده هست. یعنی ما در یک زمان حال مداوم رها می‌شویم و هیچ همگرایی به نشانه‌هایی که دریافت می‌کنیم وجود ندارد. ما با نشانه‌هایی پراکنده و غیرمرتبط و قطعه قطعه شده روبه‌رو هستیم و می‌توان گفت شبکه‌ای مانند وایبر به خوبی ما را تبدیل به قطعاتی جدا جدا می‌کند. به این معنا که ما عادت کرده‌ایم به اینکه از وایبر برای ارتباطات قطعه قطعه استفاده کنیم. از سوی دیگر ما زمانی 10 یا 20 دقیقه‌ای یا حتی یک ساعته از وقتمان را برای یک گفت‌وگوی وایبری می‌گذاریم درحالی‌که در نهایت تنها حدود چند خط صحبت کرده‌ایم که اگر آنها را روخوانی کنیم شاید طی پنج دقیقه روخوانی آنها تمام شود، کاری که به راحتی با تلفن همراه و در زمانی کوتاه‌تر امکان انجام داشت.
بنابراین وایبر ما را به شدت به این وضعیت شیزوفرنیک و به این وضعیت قطعه قطعه شده و از هم گسیخته عادت می‌دهد و یکی از مهم‌ترین خصوصیاتش این است که دیگر کسی نمی‌تواند کتاب بخواند؛ شاید افراد زیادی را مشاهده کرده باشید که می‌گویند کتاب برای ما مثل قرص دیازپام است، به محض اینکه کتابی را برمی‌داریم، ‌دچار خواب‌آلودگی می‌شویم. بنابراین ما با اشکال نوینی از استثمار روبه‌رو هستیم که یک بخشی از آن استثمار اقتصادی هست،‌ یک بخشی از آن استثمار آزادی فردی. وایبر و دیگر موج‌های ارتباطی و دیگر نرم‌افزارها به گونه‌ای زندگی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند که به یک زندگی قطعه قطعه شده، رها و شیزوفرنیک و غیرانتقالی عادت خواهیم کرد.