مخارجی که شما را شاد می‌کند
زمانی که برای اولین بار به همراه همسرم تصمیم گرفتیم یک مدل اقتصادی ابداعی برای کنترل و مدیریت مخارج خانواده طراحی و اجرایی کنیم، گمان می‌کردم روزهای دشواری پیش رو خواهیم داشت. روزهایی که بیشتر با صرفه‌جویی و دوری از علایق من برای لذت بخش بودن روزها سپری خواهد شد. دوری که می‌تواند به معنای پایین آمدن کیفیت زندگی من محسوب شود. همین تفکرات موجب شد تا انرژی مثبتی که قرار بود از انباشته شدن پس‌انداز ماهانه خانواده داشته باشم از من دور شود و جای آن را باورهای منفی نسبت به صرفه‌جویی بگیرد؛ اما یکی از دوستانم تجربه خود را در روزهای مشابه با زندگی من شرح داد که فکر می‌کنم مسیر تفکرات و دیدگاه من را به صرفه‌جویی و پس‌انداز تغییر داد. او که با تکیه بر مقالات علمی یک وبلاگ‌نویس چنین تجربه‌ای را به دست آورده، می‌گوید: من عاشق خریدن کتاب هستم، کتاب برای من یعنی ساعت‌ها غرق شدن در دنیایی دیگر، این خریدن دروازه‌ای است به مکانی که کتاب‌های بیشتری منتظرند تا مرا شاد کنند. عاشق خواندن دستورالعمل‌ها، کشف روش‌ها و البته بازی با رفقا. زمانی که ترکیبی از بازی‌های قدیم و جدید می‌سازیم شب‌های بازی به اوج هیجان می‌رسد.
خرج کردن برای این چیزها یا مواردی عادی‌تر مثل نوشیدن قهوه در یک کافی‌شاپ محلی، من را شاد می‌کند. اگر بودجه ماهانه من آنقدر سخت گیر باشد که اجازه خرج کردن روی این مسائل را ندهد بسیار ناراحت‌کننده خواهد بود. برای زمانی طولانی من فکر می‌کردم که صرفه‌جویی یعنی متوقف کردن خرید چیزهایی که از آنها لذت می‌بریم و به همین دلیل حس منفی شدیدی نسبت به آن داشتم. زمانی که به کم کردن مخارج فکر می‌کردم به خریدن عمده مایع ظرفشویی فکر نمی‌کردم، به غذا خوردن در خانه یا استفاده از لامپ‌های کم‌مصرف فکر نمی‌کردم. به از دست دادن شادی خریدن کتاب فکر می‌کردم، به فکر از دست دادن یک نوشیدنی خنک در یک عصر گرم تابستان بودم و فکر می‌کردم که قرار است چیزهای لذت‌بخش زندگی‌ام را از دست بدهم. آن زمان از نظر من صرفه‌جویی ایده بسیار افتضاحی بود و احتمالا آخرین کاری بودکه ممکن بود انجام دهم.
اما واقعیت چیز دیگری است. صرفه‌جویی به معنی دست کشیدن از کارهای لذت‌بخش نیست، صرفه‌جویی یعنی دست کشیدن از چیزهای کم‌اهمیت‌تر برای به دست آوردن چیزهایی که برای ما مهم هستند.زمانی از خوردن بیشترین لذت را می‌برم که باکسانی که دوستشان دارم غذا را صرف می‌کنم، پس غذا را بیشتر در خانه درست می‌کنم و آن را ارزان درست می‌کنم و آن اتفاق ویژه را برای زمانی می‌گذارم که با دیگران هستم.درحالی‌که از کتاب خریدن لذت می‌برم و هنوز به‌صورت مرتب این کار را انجام می‌دهم می‌دانم که لذت حقیقی من گم‌شدن در کتاب‌هاست، پس از کتابخانه‌های عمومی استفاده می‌کنم. من عاشق داشتن یک کتاب نخوانده کنار تختم هستم، مهم نیست که آن را خریده‌ام یا از کتابخانه به امانت‌گرفته‌ام. این صرفه‌جویی است.
اگر با نخریدن چیزی حس بدی پیدا می‌کنید، صرفه‌جویی را تمرین نمی‌کنید شما در حال نوعی تنبیه شخصی هستید صرفه‌جویی به معنای سادگی سختگیرانه نیست، به معنای رهبانیت و دست کشیدن از دنیا نیست. صرفه‌جویی به معنای کم کردن شدید مخارج روی چیزهایی است که برای شما اهمیتی ندارند تا پول کافی را برای چیزهایی که مهم هستند به دست آورید. این به معنای خرید از فروشگاه‌های دارای تخفیف و استفاده از لامپ‌های کم‌مصرف است تا پول کافی برای خوردن یک شام خوب بیرون از خانه را داشته باشید و همزمان برای بازنشستگی پول پس‌انداز کنید. این به معنای پختن غذا در خانه و خرید لباس در حراجی‌هاست تا هم برای آینده بچه پول پس‌انداز کرد و هم از شهربازی لذت برد. این به معنی خوردن شام در خانه به‌جای رفتن به رستوران است تا بتوان بدهی‌ها را پرداخت کرد و از تعطیلات تابستان هم لذت برد.
صرفه‌جویی به معنای از دست دادن چیزهایی که دوست دارید نیست، این مقایسه‌ها برای نشان دادن معنای واقعی صرفه‌جویی است. اینکه نباید از چیزی که دوست داریم دست بکشیم. می توان به‌طورکلی مخارج زندگی را به دودسته تقسیم کرد: گروهی که برای شما شادی زیاد یا مداوم می‌آورند بانام گروه «مهم و لذت‌بخش» و گروه «هر چیز دیگر»منظور از صرفه‌جویی، کم کردن مخارج روی چیزهایی است که در گروه دوم هستند تا توانایی خرید موارد گروه اول را پیدا کنید. صرفه‌جویی داشتن یک‌چشم نقاد روی هر ریالی است که خرج می‌کنید و پرسیدن این سوال که آیا این خرج برای شما شادی آورده است و آیا می‌توانید جایی دیگر شادی را با خرج کمتری به دست آورید.
عناصر در این دو گروه «مهم و لذت‌بخش» و «هر چیز دیگر» در طول زمان تغییر می‌کنند. این تغییرات زمانی به خاطر تغییر علاقه‌مندی‌ها و اهداف و زمانی به‌دلیل کشف راه‌های جدید برای لذت بردن است. این راه‌ها را با دقت در هنگام خرج کردن ریال‌ها به دست می‌آورید، معمولا می‌فهمید که چیزهایی که می‌خرید مانند سابق برای شما شادی نمی‌آورند پس آنها را حذف کنید وعلاقه‌مندی‌های جدید را کشف کنید. صرفه‌جویی به معنای محروم کردن خود از همه‌چیز نیست. برعکس صرفه‌جویی میزانی از شادی در زندگی را تضمین می‌کند. در بودجه شما، همه اعضای خانواده هرکدام مقدار معینی پول‌داریم که هر طور بخواهیم آن را خرج می‌کنند، بدون محدودیت. صرفه‌جویی به معنای این است که گاهی اوقات یک مساله ناگهانی بسیار بیشتر از یک کار روزانه برای شما شادی می‌آورد. دوستم درباره این نکته شرح می‌دهد: من ماهی یک‌ بار به یک کافی شاپ می‌روم و قهوه‌ای می‌نوشم. از این برنامه ماهانه بسیار بیشتر از هر روز رفتن، لذت می‌برم و کشف این نکته زمان زیادی را برد. پیش از این هر روز به یک کافی‌شاپ می‌رفتم و این کار برای من بسیار عادی و روتین شده‌بود. بخشی عادی از زندگی روزانه که هیچ اتفاق ویژه‌ای نبود. زمانی که با آگاهی با آن برخورد کرده و این رفت‌و‌آمد را به ماهی یکی دو بار کاهش دادم متوجه شدم که نه تنها از قهوه لذت بیشتری می‌برم، بلکه محیط نیز دگرگون شده و تجربه‌ من نیز لذت‌بخش‌تر شده است. صرفه‌جویی به معنای از دست دادن این لذت‌های کوچک نیست. من هنوز می‌توانم هر زمان که بخواهم از قهوه لذت ببرم. ما در خانه قهوه خوب، آسیاب و قهوه‌ساز خوب داریم. آنچه آموختم این است که اگر هرروز قهوه بخورم لذت آن از بین می‌رود، عادی می‌شود پس اگر این یک‌چیز عادی است، چرا به‌جای آن آب نخورم.
صرفه‌جویی به معنای تکرار راه‌های روتین قدیمی نیست. صرفه‌جویی به معنای تنظیم دوباره راه‌هاست، به معنای امتحان راه‌های جدید است. فهمیدن این است که آیا یک تجربه جدید برای ما شادی می‌آورد یا نه. به معنای پخش کردن شادی‌ها و غیرمنظم کردن آنهاست. به معنای تجربه زندگی در یک‌راه کاملا جدید است. لازم نیست برای صرفه‌جو بودن از مخارجی که شمارا شاد می‌کند دست بکشید. صرفه‌جویی به معنای آن است که شما منابعی برای خرج پول در یک‌راه لذت‌بخش دارید؛ چون می‌دانید از مخارج عادی کاسته‌اید و یاد گرفته‌اید که چطور با خرج هر ریال شادی را به زندگی خود وارد کنید.