کوچه مردها
مجتبی سرانجام پور جماعت خیابان دلش خوش است به خیابان به گذر به گپ و گفت سر راسته شاپور به مردهایی که چمباتمه می زنند سر کوچه و حواسشان به همه جا هست. روز این طور شروع می شود که کت را به بهانه کار بیرون بر تن می کنند ازاحوال محل و اهالی محله آگاه می شوند بعد گپ و گفتی با نانوا و قصابی و جویا شدن حال طوقی آسید مصطفی ،خواندن روزنامه سر گذر و شوخی با رفقای قدیم،پیاده گز کردن تا حمام زیر گذر و تعارفی قلیان حمامی و نشستن و گپ زدن با اهالی گرمابه گلستان. سر آخر وقت برگشتن به خانه ،رفتن پیش شاطر و گرفتن سنگک برشته برای آبگوشت ظهر.همه اینها برای مردان این کوچه یادی از قدیم است از گذشته نه چندان دور که برای جوانان قدیم پر از حس نوستالژی است ، حسی که خوشحالشان می کند و فراموش می کنند که در ایستگاه فردوسی نشسته اند و منتظرند تا اتوبوسی آنها را به بازار برساند و خبری هم از نان برشته نیست. راوی این تصاویرامیر نواعکاس ساکن تهران است که این مجموعه را با دوربین موبایلش ثبت کرده است.