صدایی در همسرایی  سینمایی ایران
محمد غلامی‌پور شصت و هشتمین دوره از فستیوال فیلم کن در روز دوشنبه 4 خرداد در حالی به پایان رسید که «ژاک اودیار» برای فیلم «دپان» برنده جایزه نخل طلا شد. با وجود اینکه بیشتر منتقدان، بخت فیلم «پسر سائول» از کارگردان مجاری «لاسلو نمس» را برای بردن نخل طلا زیاد می‌دانستند اما جایزه نقره کن نصیب این فیلم شد تا نخل طلای این دوره به خاطر اودیار فرانسوی در کشور فرانسه بماند؛ اما سهم سینمای ایران در معتبرترین فستیوال فیلم جهان با اتفاق فرخنده‌ای همراه بود تا تنها نماینده ایران که توانسته بود در بخش نوعی نگاه این دوره از جشنواره حضور داشته باشد، با دست پر به خانه بر گردد. فیلم «ناهید» به کارگردانی «آیدا پناهنده» و نقش آفرینی «ساره بیات»، «پژمان بازغی» و «نوید محمدزاده» موفق شد جایزه «آینده درخشان» در بخش نوعی نگاه را کسب کند. با وجود اینکه جایزه اصلی این بخش به فیلم «قوچ‌ها» به کارگردانی «گریمور هاکانورسون» از ایسلند رسید اما تصاحب جایزه آینده درخشان توسط آیدا پناهنده برای اولین ساخته سینمایی خود می‌تواند نویدبخش روزهای روشن برای سینمای ایران و ظهور نسلی نو در این عرصه پر فراز و نشیب باشد. همان‌طور که سایت رسمی فستیوال فیلم کن در مصاحبه‌ای که با این کارگردان جوان داشت، می نویسد:«سینمای ایران با آیدا پناهنده راه را برای نسل جدیدی از فیلمسازان باز می‌کند.» فیلم «ناهید» ساخته «آیدا پناهنده» به‌عنوان نماینده رسمی ایران در بخش «نوعی نگاه» در روز چهارم و پنجم جشنواره به نمایش در آمد. این فیلم در روز دوشنبه در دو سانس در سالن «دبوسی» و در روز سه‌شنبه در یک نوبت در سالن «آندره بازن» به روی پرده رفت و واکنش‌های مثبتی را از سوی منتقدان به همراه داشت. با نگاهی اجمالی بر یادداشت‌هایی که از سوی رسانه‌های خارجی در پی نمایش این فیلم نوشته شد، می‌شود وضعیت فیلم ناهید را در این جشنواره معتبر به خوبی درک کرد.
درهایی که هرگز باز نمی‌شوند
سایت معروف نقد فیلم «راجر ایبرت» به قلم «باربارا چاریرز» می‌نویسد: نمایش فیلم «ناهید» در بخش نوعی نگاه جشنواره کن یک ویژگی مثبت است که یک کارگردان جوان ایرانی به نام «آیدا پناهنده» با اولین فیلم خود می‌تواند با کارگردان‌های مطرحی در این جشنواره به رقابت بپردازد. ستاره فیلم ناهید، «ساره بیات»، بازیگری است که پیش‌تر در فیلم اسکاری «جدایی نادر از سیمین» در نقش کارگری که دچار یک سانحه می‌شود، ظاهر شده بود. ناهید زنی مطلقه است که در یک شهر ساحلی زندگی می‌کند و برای نگهداری و گرفتن حق حضانت بچه 10 ساله‌اش تلاش می‌کند. قوانین در ایران در خصوص خانواده و ازدواج، ناهید را در مخمصه می‌اندازد؛ دادگاه، قانون حق حضانت را به پدر می‌بخشد. درحالی‌که شوهر سابق او یک قمارباز و معتاد به هروئین است و پیش‌تر بر سر حق حضانت بچه با ناهید به توافق رسیده است اما به‌دلیل اینکه تصور می‌کند ناهید با مردی رابطه دوستی دارد، زیر قرارش می‌زند و با او قرارداد می‌بندد مادامی که او ازدواج نکرده می‌تواند از فرزند خود نگهداری کند.
طرح این فیلم به‌طور فزاینده‌ای در بهانه‌ها و دروغ‌های زیاد ناهید پیچیده می‌شود. در نتیجه او شخصیتی نیست که مخاطب کاملا برایش دلسوز باشد. در راه محافظت از خود، بهترین دوستش را فریب می‌دهد، به صاحبخانه، رئیس و نامزدش دروغ می‌گوید و وابستگی‌اش را با خراب کردن رابطه‌اش مدیریت می‌کند. نقش بیات در «جدایی نادر از سیمین» ثابت کرد که او قادر است سطح وسیع‌تری از نقش را در بازی خود نشان دهد. و از این‌رو بازی بیات به نقاط ضعیف فیلمنامه محدود نمی‌شود و با نقاط قوت خود نقاط ضعف شخصیت‌پردازی ناهید را می‌پوشاند.
کارگردانی پناهنده، زندگی نامطمئن قهرمان خود را در صحنه‌های زیادی توسط درهای نیمه باز و راهروها نشان می‌دهد. ساختمان نشان‌دهنده حال اوست و آینده نشانه‌ای از درهایی که به نظر نمی‌رسد هرگز به‌طور کامل باز شوند.
پناهنده در مسیر سینمای دسیکا و برادران داردن
«آلن هانتر» منتقد معروف «اسکرین دیلی» یادداشت خود را در مورد فیلم ناهید، با این جمله تحسین‌برانگیز آغاز می‌کند:«شروع فیلمسازی آیدا پناهنده، فیلم ناهید، نوید پیوستن این فیلمساز رابه زمره سینماگران دلسوز رئالیست اجتماعی از «ویتوریو دسیکا» گرفته تا «برادران داردن»
می دهد. ناهید داستان زنی را روایت می‌کند که تمام خواسته‌های قلبی او توسط جامعه عقیم شده است، جامعه‌ای که همه چیز در آن علیه اوست؛ از سیستم قانونی مردسالار تا تمام رفتارهایی که از نگاه قانون تعریف شده و تنها این رفتارها مورد قبول است. البته این فیلم ممکن است از نظر بار دراماتیک و دقت در برخی ظرایف زیبایی‌شناسی نسبت به فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی و «گت: محاکمه ویوین امسالم» کمبودهایی داشته باشد، اما به‌طور کل این دسته از فیلم‌ها نقش زنان را در جامعه ایران و احساساتی که در زندگی روزمره با آن دست و پنجه نرم می‌کنند برای مخاطبان ملموس می‌کنند.
پناهنده در یک دهه گذشته وقت خود را صرف ساخت فیلم کوتاه و فیلم تلویزیونی و ساخت چند مستند کرده است و اعتماد به نفس او در دست گرفتن این داستان نشان‌دهنده تجربه بالای اوست که توانسته در حفظ تعادل عناصر مختلف این داستان پیچیده و رعایت خصوصیات خوبی و بدی در هر شخصیت با دید باز موفق عمل کند.
پناهنده و فیلمبردارش «مرتضی قیدی» کار فوق‌العاده‌ای را با ثبت لحظات غم‌بار، مرداب زمستانی که مرتبا به واسطه موج‌های گل‌آلود دریا در تلاطم است، آسمان گرفته خاکستری و مردمی که به نظر می‌رسد از کار و بار یکدیگر آگاهند انجام داده‌اند. فیلمبرداری یکی از نقاط قوت این فیلم به‌شمار می‌رود؛ ثبت لحظاتی که نور لامپ‌ها در آب رودخانه منعکس می‌شود و هیاهوی بازارها و کافه‌های پر دود و غبار از لحظات جالب توجه این فیلم است. در فیلمنامه ناهید، دیالوگ‌های به یادماندنی دیده می‌شود. ناهید در جواب شوهر سابقش که دنبال یک بله است به تلخی پاسخ می‌دهد:یک بله برای یک عمر زندگی کافی بود.
ناهید فیلمی است که هرکس به اندازه درک خود از آن برداشت می‌کند حتی اگر احساساتش بر علیه ناهید و مشکلات حل نشدنی‌اش باشد. همان‌طور که او نتیجه خسته‌کننده‌ای می‌گیرد:«حتی زندانی‌ها یک بار در روز در هوای تازه نفس می‌کشند».
ناهید در جنبه‌های کمتر دیده شده زندگی ایرانی کاوش می‌کند
«جوردن مینترز» نویسنده «الیوود ریپورت» در یادداشت خود درباره فیلم ناهید می‌نویسد: «ناهید» ساخته آیدا پناهنده، یک فیلم تحسین برانگیز همچون فیلم اسکاری جدایی نادر از سیمین است که فضایی متفاوت با آن دارد، اما در فضای اجتماعی به جزئیاتی مشابه و درگیری‌های احساسی توجه دارد. ناهید روایت زن ایرانی برای حفظ آزادی فردی و حق حضانت فرزندش است.
فیلم به صورت معمایی شروع می‌شود تا اینکه پناهنده، اطلاعات را به مرور با پیشبرد روایت و بنا کردن ستون‌های داستان به مخاطب نشان می‌دهد. به تدریج حلقه مشکلات به دور ناهید تنگ‌تر می‌شود. و ما می‌بینیم که او چگونه در اتاق کوچکی زندگی می‌کند که به‌عنوان یک زن طلاق گرفته از پس پرداخت اجاره آن بر نمی‌آید.
اگرچه کمی زمان می‌برد تا گره‌های داستان باز شود اما فیلمساز سعی می‌کند در جنبه‌های کمتر دیده شده زندگی ایرانی کاوش کند؛ جنبه‌هایی چون قوانین ازدواج و مشکلات اعتیاد همسر سابق. شخصیت‌های حاشیه‌ای و فضای اطراف دریا از حال و هوای طبقه متوسط تهران در فیلم «جدایی» فرهادی دور است و ناهید به سوی آن پایان ویران‌کننده نمی‌رود.
پناهنده قهرمان داستانش را در نماهای مدیوم و ثابت به سبکی سرد و بی‌شتاب که یادآور سینمای «یاسوجیرو اوزو» است نشان می‌دهد. به گونه‌ای که ناهید گویی قادر نیست از قاب تصویر رهایی یابد؛تکنیکی که با مخمصه‌ای که ناهید در آن گرفتار است هماهنگی دارد. هرچند می‌بینیم که فاقد حرارت و شور مورد نیاز است. تصویر تکرار شونده‌ای که از هر دو دوربین معمولی و مدار بسته، ناهید و مسعود را دور از هم در ساحل نشان می‌دهد، ابعاد مکانی را به تصویر می‌کشد که آزادی در جایی دور دست در افق واقع شده است.
قاب‌های نقاشی وار ناهید، تداعی کننده سینمای بیلگه جیلان
«اسکات فونداس» منتقد «ورایتی» می‌نویسد:آیدا پناهنده نام اولین فیلم خود را می‌توانست به‌راحتی «جدایی» بنامد، زیرا او هم به روشی یکسان در فیلم خود به مشکلات ازدواج و طلاق در جامعه ایران نگاه می کند. این ارتباط از نظر او نیز پنهان نمانده و ساره بیات، یکی از بازیگران فیلم جدایی را به‌عنوان قهرمان داستانش برگزیده است. زنی که در یک شهر کوچک ساحلی زندگی می‌کند و با مشکلات ریز و درشتی دست و پنجه نرم می‌کند که به‌خاطر ازدواج موقتش به‌وجود آمده است. نتیجه آن هم یک ملودرام اجتماعی جذاب با بازی خوب است هرچند که از ساختار دراماتیک محکم فیلم فرهادی برخوردار نیست، اما یک صدای ارزشمند دیگر به همسرایی سینمای ایران با تمرکز بر موقعیت زن ایرانی اضافه کرده است.
ناهید (ساره بیات) زنی مجرد است که در یکی از شهرهای ساحلی شمال ایران زندگی می‌کند، جایی که به نظر می‌رسد ابرهای پست خاکستری، همیشه در آسمان حضور دارند و یک تیرگی کنایی و استعاری را بر فضای فیلم حاکم می‌کنند. جلوه‌های بصری که همچون قاب‌های نقاشی است تاثیر قاب‌های سینمای نوری بیلگه جیلان ترک را تداعی می‌کند.
پناهنده که در گذشته تجربه سینمای مستند و ساخت فیلم تلویزیونی را دارد، گره‌های داستانی‌اش را با دستی مطمئن می‌گشاید. درحالی‌که فرهادی توانست چینشی مشابه از عناصر داستانش را به سطح نفسگیری از روایت برساند، اما ناهید به ماندن در سطح یک درام خانوادگی رضایت می‌دهد؛ و با وجود اینکه پناهنده داستانش را کمی با فراغت پیش می‌برد ولی این مساله مشکل اساسی در فیلم ایجاد نمی‌کند.