هیچ کس برای عراق نمی‌جنگد
فرید زکریا ستون نویس واشنگتن پست اشتون کارتر، وزیر دفاع ایالات‌متحده در هفته‌ای که گذشت سخنانی به زبان راند که توفانی در واشنگتن و بغداد به راه انداخت. او گفت که دولت (خودخوانده) اسلامی در عراق به دلیل اینکه ارتش عراق میلی به جنگیدن ندارد، توانسته شهر الرمادی را به تصرف خود درآورد.
او اما فراموش کرد که جمله خود را با «برای عراق» تکمیل کند. پیداست که بسیاری از مردم در عراق به شدت و شجاعانه خواهان جنگیدن در بخشی از کره زمین هستند که خشونت در آن بیداد می‌کند. کردها شجاعانه و جانانه برای اقلیم کردستان می‌جنگند. شیعیان برای مردم خود جانانه جان می‌دهند و می‌جنگند. داعش نیز به همین دلایلی که ذکر شد می‌کشد و می‌میرد؛ اما هیچ‌کس حاضر نیست برای عراق بجنگد. مساله اصلی به راستی فروپاشی ارتش عراق نیست. این عراق است که از هم فروپاشیده شده است. داعش علیه دولت‌های عراق و سوریه سر به شورش برداشته است. هیچ شورشی نمی‌تواند دوام بیاورد، مگر اینکه حمایت‌های محلی در آن صورت بگیرد. داعش نیز توانسته از سنی‌های هر دو طرف در دو سوی مرز حمایت لازم را داشته باشد.
دکتر منقذ الداغر که یک موسسه نظرسنجی را اداره می‌کند در ۱۰ سال گذشته با بیش از یک میلیون نفر از مردم عراق مصاحبه داشته است. او تاکید دارد که بیشتر سنی‌ها، داعشی‌ها را قبول ندارند و این گروه را تحقیر می‌کنند. حدود ۹۰ درصد از سنی‌های عراقی این گروه را یک گروه تروریستی می‌شناسند. اما این گروه افراطی توانسته از نارضایتی عمیقی که در میان سنی‌ها از حکومت مرکزی وجود داشت، سوءاستفاده کند. پیش از اینکه موصل سقوط کند، نزدیک به ۹۱ درصد مردم موصل، عمدتا سنی‌ها می‌گفتند که مدیریت در عراق در مسیر بدی افتاده است. نارضایتی سنی‌ها در مورد مسائل جزئی از قبیل اینکه آنها مشاغل را از دست می‌دهند و شیعیان وارد کار می‌شوند، نیست. مساله آنها مساله مرگ و زندگی است. بیشتر سنی‌ها با داعشی‌ها مخالف هستند و هر بار که آنها شهری را به تسخیر خود در می‌آورند، از آن شهر کوچ می‌کنند. اما آنها نمی‌توانند شهری را پیدا کنند که بتوانند در آن ساکن شوند. اداره حکومت براساس نژاد در عراق به این‌گونه است که شیعیان در مناطق شیعه نشین ساکن می‌شوند و کردها و سنی‌ها نیز به این طریق عمل می‌کنند. عراق برای مدتی است که وجود خارجی ندارد.
در سال ۲۰۰۸،معادل ۸۰ درصد عراقی‌ها می‌گفتند که عراق برای آنها بالاتر از هر چیزی است. امروزه این رقم به ۴۰ درصد رسیده است. کردها در این میان سعی کرده‌اند به آرزوهای دور و دراز خود جامه عمل بپوشانند و استقلال خود را به دست آورند. به تازگی از یکی از کارشناس‌های کردتبار سوال کردم که چند درصد کردهای عراقی مایل هستند تا استقلال به دست آورند و او گفت ۹۹ یا حتی ۱۰۰ درصد. هنوز پس از ۱۲ سال که از سقوط صدام حسین می‌گذرد، اقلیم کردستان عراق با دولت مرکزی این کشور نتوانسته‌اند به یک توافق نفتی برسند. در ژوئن سال ۲۰۱۴، در موسسه بروکینگز، کنت پولاک در یک مقاله پر مغز در وال‌استریت ژورنال نوشت که هفت قانون و خط مشی ویژه در عراق باید رعایت شود تا جوامع غیرشیعه نیز بتوانند اعتماد به نفس لازم را پیدا کنند. او در این بین استدلال کرده بود که آمریکا باید کمک‌های نظامی خود را به این کشور به‌صورت مشروط اعمال کند. تنها یک سال بعد یک شرط آن برآورده شده بود.
شکاف‌های فرقه‌ای در عراق در حال تشدید شدن است. واقعیت این است که پس از این همه حمله‌ای که از سوی اعراب در عراق صورت گرفته، نشان داده شده که آنها بیشتر ضد شیعه هستند تا ضد داعش. جمهوری‌خواهان خواسته‌اند تا آمریکایی‌ها برای مبارزه با افراطی‌گری به نیروهای عربی بپیوندند؛ اما واقعیت این است که اصلا نیرویی وجود ندارد. آمریکا می‌تواند کمک کند، آموزش نظامی دهد، جنگنده‌های خود را بفرستد و حتی نیروی زمینی اعزام کند؛ اما نمی‌تواند ملیت را که پاره پاره شده است در کنار یکدیگر نگه دارد.