اتوپیای آنلاین داعش زینب نفر وسط (مشت گره کرده) در کنار کسانی که خواهران خود می‌خواند

در ماه‌های اخیر وبلاگ‌هایی در اینترنت دیده شده‌اند که وظیفه آنها عضوگیری برای داعش است. موسسه گفتمان راهبردی لندن می‌گوید که حدود ۱۰۰ زن فعال در قلمرو تحت تصرف داعش هستند که این وبلاگ‌ها را اداره می‌کنند. این زنان وظیفه دارند تا برای داعش، نیروی زن جذب کنند. آنها در وبلاگ‌های خود وعده از آرمانشهری به تمام معنا می‌دهند. بر اساس تخمین‌های موجود گفته می‌شود که ۵۵۰ زن از کشورهای غربی عضو داعش شده‌اند. این زنان هر کدام بر اساس سوابق شغلی و تحصیلی، نقشی را در این گروه به‌عهده می‌گیرند.


حسین موسوی: «قدم‌های کوچکی برداشتم... متزلزل بودم.عصبانی و ترسیده.» «شمس» با صدایی بریده بریده، همچون قهرمان یک رمان عشقی عامه‌پسند، از جزئی‌ترین اتفاقات رخ داده در نخستین دیدار خود با همسرش می‌نویسد. او می‌گوید: « پس از چند دقیقه، من نقاب صورتم را برداشتم. او به من نگاهی انداخت. نگاه‌هایمان برای لحظاتی در هم گره خورد،او لبخندی زد و از من پرسید: آیا می‌توانی بی‌خیال باقی زندگی‌ات شوی و با من همین امروز ازدواج کنی؟»


بخش‌هایی را که خواندید باور کنید یک داستان از نوع جن و پری‌اش نیست. در این داستان، به‌عکس داستان‌های جن و پری قرار نیست که دو قهرمانش تا آخر عمر با هم به خوبی و خوشی زندگی کنند.

این داستان در واقع، بخشی از زندگی بانویی به نام «شمس» است که خود را «پرنده بهشتی» می‌خواند و به همین نام نیز وبلاگی دارد. زنی که در قلمرو داعشیان زندگی و این وبلاگ را اداره می‌کند. کارشناسان غربی می‌گویند این وبلاگ یکی از خطرناک‌ترین وبلاگ‌هایی است که در کار به‌تور انداختن سربازان زن برای گروه داعش ساخته شده است.

شمس که باید گفت حتی اسم او نیز واقعی نیست، یکی از آن ۵۵۰ زن غربی است که به گروه داعش پیوسته‌اند. زنانی که شهر و دیار خود را ترک گفته و راهی سوریه و عراق شده‌اند.

محققان در موسسه گفتمان راهبردی (ISD) در لندن می‌گویند حضور زنان غربی در سربازگیری برای گروه داعش بی‌سابقه است. این موسسه می‌گوید که تاکنون ۱۰۰ زن را شناسایی کرده‌اند که به‌طور آنلاین در توئیتر، فیس‌بوک، تامبلر و بلاگ‌ها مشغول به این کار هستند. داده‌هایی که (ISD) ارائه می‌دهد، در نوع خود بزرگ‌ترین داده محسوب و باعث می‌شود که چشمان خود را بیشتر باز کنیم و نگاهی به زندگی روزانه زنان در قلمرو تحت تصرف داعش داشته باشیم. آنها امیدوارند با واکاوی بیشتر در مورد زنانی که سربازان این گروه به حساب می‌آیند، دست به تحلیل بهتری بزنند تا ببینند که سازوکار این گروه چگونه است و اینکه چگونه خود را به میدان نبرد می‌رسانند.

«ارین سالتمن»، محقق این موسسه لندنی می‌گوید: «به‌راستی کلیشه‌ها اینجا ارزشی ندارند. گستره حضور این زنان از ۱۳ تا ۴۰ سال، با درجات متفاوتی از تحصیلات است. حتی در میان آنها افراد متخصص هم می‌توانید مشاهده کنید. تحلیل این موضوع بسیار پیچیده است.»

سی‌ان‌ان به گزارش‌های تازه‌‌ای که از این گروه منتشر شده به‌طور جامعی دسترسی دارد. پس از بررسی این گزارش‌ها باید گفت با زنانی آشنا خواهید شد که در طیف‌های سنی مختلفی قرار دارند. این زنان هر کدام با تحصیلات متفاوتی وارد این گروه شده‌اند. پیشینه این زنان به شدت متنوع است و هر کدام نقش‌های گوناگونی در داخل این گروه تروریستی به‌عهده گرفته‌اند. پس اینجاست که باید پرسید زنان داعش چه کسانی هستند؟

با وجود پروفایل قابل توجهی که شمس دارد، نمی‌توان اطلاعات بیشتری از وی کسب کرد. سرنخ‌های پراکنده‌ای که وی از خود برجا گذاشته نشان می‌دهد که وی ۲۷ ساله و اهل مالزی است؛ اما میراثی از هند و پاکستان با خود یدک می‌کشد. او دوره دکترا دیده است و زندگی خود را رها کرده و آمده است تا زیر پرچم داعش قرار بگیرد. او می‌گوید که وی یک مرکز کلینیک سلامت برای زنان و کودکان باز کرده است. در این مرکز به زنان دیگری که در قلمرو تحت تصرف داعش زندگی می‌کنند خدمات پزشکی و بهداشتی ارائه می‌شود.

سی‌ان‌ان نمی‌تواند به‌طور مستقل این گزارش‌ها را تایید کند، در حالی که این شبکه خبری چندین بار درخواست مصاحبه داده که وی هربار از زیر این درخواست فرار کرده است.

اما چیزی که در وبلاگ او بسیار خیره‌کننده است، تکریمی است که وی از گروه داعش به‌عمل می‌آورد. در این وبلاگ می‌توانید داستان عشقی او را بخوانید. اینکه چگونه ایمان خود را بازیافت و در سوریه چگونه عاشق شد. بیشتر نوشته‌های او مثل داستان‌های عشقی است؛ پر از داستان‌های جذاب. به‌عنوان مثال وی در یکی از داستان‌ها می‌نویسد که زمانی که همسر مراکشی او در میدان جنگ بوده است به هیچ‌کدام از پیام‌هایی که برای وی می‌فرستاده پاسخ نمی‌داده. او می‌گوید به او پیام می‌داده است که قول بده تا زمانی که فرزندمان به‌دنیا بیاید زنده بمانی و او نیز پس از اینکه از جنگ فراغت می‌یافت به گفتن «ان‌شاءالله» بسنده می‌کرد.

او شرح می‌دهد که زندگی در قلمرو داعش همان آرمانشهر (اتوپیا) است. او سعی می‌کند در پُست‌های خود از مزایایی که این گروه برای جنگجویان خارجی قایل است، بنویسد. از جمله اینکه سربازان خارجی در خانه‌ای رایگان اسکان داده می‌شوند، از خدمات بهداشتی رایگان نیز بهره‌مند می‌شوند. اما پیشنهاد می‌کند دیگرانی که قصد آمدن به قلمرو داعش را دارند با خود لباس‌ و چکمه بیاورند، زیرا در آنجا وقتی کیفیت لباس‌ها و چکمه‌ها را می‌بینند، به‌کلی از خرید آن منصرف می‌شوند.

شمس اما در پست خود به نکات دیگری هم اشاره می‌کند. او می‌نویسد: «واقعیت‌های زندگی در اینجا خشن و بی‌رحم هستند و من به‌عنوان همسری که در میدان جنگ زندگی می‌کند، این موضوع را درک می‌کنم.» او همچنین سعی می‌کند از واقعیت‌های دیگری که در آنجا جاری است پرده‌برداری کند و می‌نویسد که سرنوشت همسرش در میدان جنگ رقم خواهد خورد. او سپس این متن را با عکسی احساسی از همسرش همراه می‌کند و در زیر آن می‌نویسد: «تا شهادت، که ما را از هم جدا کند.»

چند ماه پیش، توییتی از امیره عباس، یک دانش‌آموز که در لندن زندگی می‌کند، دیده شد که در حال خرید کفش مورد علاقه خود است. کفشی که مربوط به فوتبال باشگاه چلسی است. او همچنین در زیر آن یک توییت دیگر داشت و در آن نوشته بود از درسی که بیشترین تنفر را دارد «آمار» است. اما در ۱۵ ژانویه او به همراه دو دوست دیگر خود یعنی خدیجه سلطانه و شمیم بیگم راهی سوریه می‌شود و در آنجا پستی از خود توییت می‌کنند.

«ملانی اسمیت» یکی از محققان موسسه لندنی (ISD) می‌گوید که ما شاهد یک پروسه سریع رادیکالیزه شدن هستیم. این محقق اعتقاد دارد به فاصله کوتاهی این سه دختر ناگهان طعمه زنان سربازگیر داعش می‌شوند و سر از سوریه در می‌آورند. ملانی اسمیت می‌گوید: «در واقع می‌توانیم بگوییم که روند درگیر شدن او با مساله داعش به شدت یک موضوع سیاسی بوده است... او پس از اینکه موضوع سوریه را می‌شنود، تصمیم می‌گیرد که لندن را به مقصد آن کشور ترک کند.» این سه دختر در دسامبر سال ۲۰۱۴ تصمیم می‌گیرند که لندن را ترک کرده و به سمت سوریه حرکت کنند. چندی بعد لحن گفتار او از لحن یک نوجوان به لحنی سیاسی و مذهبی در توییتر تغییر کرده بود. «ارین سالتمن» می‌گوید: « آنها این جهان‌بینی افراطی را خارج از دید اجتماعات مسلمانان می‌بینند و نوع احساسات عاطفی همراه آن است. دنیا به سمت خشونت سیر می‌کند و وظیفه اجتماعی و شرعی آنها این است که جهان را برای داعشی‌ها ملایم‌تر و لطیف‌تر کنند. باید گفت رد این نظریه کاری بسیار دشوار است. این یک نگاه بسیار قوی جهانی است.»

در ماه فوریه، امیره عباس عکسی را توییت کرد که در آن هر سه نفرشان با روبند مشکی و دوربین‌هایی به کمر، در یک قاب قرار گرفته‌ بودند. در توضیح عکس هم نوشته بودند: «اخوات» یا «خواهران.»

چند روز بعد دوربین‌های امنیتی در فرودگاه استانبول نشان دادند که این سه دختر وارد ترکیه و از آنجا عازم سوریه شده‌اند. پلیس ترکیه می‌گوید در تحقیقاتی که داشته است این سه دختر توسط قاچاقچیان انسان به سوریه انتقال داده شدند.چندی بعد خانواده این سه دختر با چشمانی اشکبار در رسانه‌های عمومی ظاهر شدند و خواستار بازگرداندن این سه دختر شدند، اما این همه درخواست آنها حتی با یک پاسخ هم همراه نشد. همگان بر این گمان بودند که این سه دختر کشته شده‌اند؛ اما در ماه آوریل نخستین نشانه زنده بودن آنها دیده شد. امیره عباس، یکی از این دختران فراری عکسی توییت کرده بود که در آن کباب و برنج دیده می‌شد و زیر آن عکس نوشته شده بود: «رستوران دولت».دولت کلمه‌ای است که اعضای داعش برای خلافت خودخوانده اسلامی به کار می‌برند.

الان تقریبا همگان یقین دارند که این سه دختر در شهر رقه نگهداری می‌شوند. این شهر پایتخت خلافت خودخوانده اسلامی، خوانده شده است.

این هفته وکیل این خانواده‌ها به گفت‌وگو با رسانه‌ها پرداخت و گفت که این سه تن با خانواده‌هایشان ارتباط برقرار و اعلام کرده‌اند که در بهترین شرایط ایمنی و سلامتی به سر می‌برند، اما مدتی است که از هم جدا زندگی می‌کنند. آنها همچنین گفته‌اند که بعید است در آینده‌ای نزدیک به لندن بازگردند.

اقصی محمود ۱۹ ساله بود که در صحت و سلامت روحی و روانی شهر خود گلاسکو را ترک کرد و به سوریه رفت. او در روزی که قصد جدایی از خانواده خود را داشت بسیار معمولی رفتار کرد. پدرش مظفر را در آغوش کشید و سپس ناپدید شد. چهار روز بعد او با خانواده‌اش تماس می‌گیرد و می‌گوید در مرز ترکیه با سوریه است.

زمانی هم که پایش به اینترنت باز شد، یک صفحه بلاگ در «تامبلر» به‌وجود آورد و در آن به تبلیغ این گروه پرداخت و به زعم خود از زنان می‌خواهد که برای فریضه جهاد خانواده خود را ترک کنند و به سوریه بیایند. در زیر پست‌های او دو دسته پیغام می‌گذارند. برخی از آنها متعصبان هستند که پیغام می‌گذارند اما بیشتر آنها کسانی هستند که در نوجوانی به سر می‌برند و از روی کنجکاوی گیر این وبلاگ‌ها افتاده‌اند. یکی از آنها در پاسخ به وبلاگ اقصی نوشته بود که «به خدای احد و واحد قسم این هفته در لندن جوک هفته را شنیده است.» او نوشته بود که مقامات امنیتی انگلیس گفته‌اند هر کسی قصد سفر به سوریه داشته باشد، گذرنامه‌اش ضبط می‌شود.

مکالمه‌های اقصی محمود با دیگران همگی از این موضوع حکایت دارند که او نه مانند یک افراطی، بلکه مانند یک نوجوان معمولی قد و بال کشیده است. پدر او در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان گفت: وی دختری بوده که هر کسی آرزوی داشتنش را دارد. او می‌گوید که هنوز نمی‌داند چه بلایی سر دخترش آمده که سر از داعش در آورده است.

خانواده محمود اما در بیانیه‌ای که پس از فرار دخترش به سوریه داشته سعی کرده است توپ را به زمین دخترش بیندازد. در این بیانیه آمده است: «تو رسوایی بزرگ برای خانواده خود و مردم اسکاتلند هستی. اقدامات تو نه در راه اسلام است، بلکه با انحراف در عقایدت به شیطان پیوسته‌ای.»

این در شرایطی است که زینت شروف، سرنوشتی غیر از سایر دخترهای دیگر داشته است. او مانند سایر دختران برای پیوستن به داعش داوطلب نشده بود. یک روز پدرش به خانه باز می‌گردد و می‌گوید که بار و بنه را جمع کنند، زیرا قصد دارند به سوریه سفر کنند. خالد شروف پدر آنها که تبدیل به یکی از مبارزان داعش شده است، چند صباحی است که از استرالیا خارج شده و در سوریه ساکن شده است.

یکی از محققان موسسه لندنی «ISD» می‌گوید: به نظر می‌رسد زینب به شدت با جریان خشونت‌آمیز در گروه داعش خو گرفته است. او روزی در یکی از توییت‌های خود نوشته است که با بهترین دوست پدر خود ازدواج کرده است. او کسی جز «محمد المور» نیست. المور فردی شناخته شده در استرالیا است. او همان کسی است که به همراه زن و فرزندان خود سر اعدام‌شدگان را در دست گرفته و با آنها عکس انداخته بودند.

همچنین او در توییت خود مدعی شده بود که توانسته زنان برده را به قیمت ۲۵۰۰ دلار به فروش برساند. کارشناس موسسه «ISD» می‌گوید: زینب زمانی که به رقه رسید، در نخستین توییت خود نوشته بود به «آی‌پاد» خود معتاد است و منتظر است که لامبورگینی صورتی داشته باشد. چندی بعد اما لحن توییت‌های وی عوض شد و در ۱۱ سپتامبر نوشت که آنها در آنجا برای روز ۱۱ سپتامبر جشن گرفته‌اند. در یکی از عکس‌ها، خانواده او در خودروی «بی‌ام‌دبلیوی» لوکس نشسته و همگی سلاح «AK۴۷» به دست گرفته‌اند؛ اما زمزمه‌هایی به گوش رسید که وی قصد بازگشت به استرالیا را دارد اما تونی ابوت، نخست‌وزیر این کشور گفت: اگر چنین کاری کند با قانون و زندان روبه‌رو خواهد شد. یکی از محققان موسسه «ISD» می‌گوید: اگر زن باشی و به قلمرو تحت تصرف داعش سفر کنی، آسان‌تر از این است که قصد بازگشت به جوامع غربی را داشته باشی. سالتمن می‌گوید که چند صد مرد توانسته‌اند پس از مدتی به وطن خود بازگردند؛ اما برای زنان این امر ناممکن است.

اتوپیای آنلاین داعش