حکایت لوحه‌ها زنان سوار در نگاره‌ای از داسکیلیون(ارگیلی)
علیرضا کیانی: از بررسی الواح تخت جمشید در می‌یابیم که زن‌ها در کنار مردان کار می‌کرده‌اند و از حقوقی برابر برخوردار بوده‌اند و گاه حتی کارهای سخت‌تر را به عهده داشته‌اند. مثلا گروه‌های بزرگی از زنان کشاورز را می‌بینیم که سنگ سابان یا معمولا بیشترشان زن‌ بودند.

پیشه بیشتر زنان لوح‌های تخت جمشید دوخت و دوز و خیاطی بوده است. کاری بسیار متنوع، شامل دوخت لباس‌های کاملا ساده یا لباس‌های پر زرق و برق که پس از دوخت، هنرمندانه سوزن کاری می‌شده است. امکانات آموزش‌های هنری و مهارت‌های حرفه‌ای، برای زن و مرد یکسان و حقوق آنان نیز برابر بوده است. درباره برابری حقوق شواهدی مخصوصا در زمینه کارهای هنری و ظریف داریم و برابری حقوق صدها زن دیگر با مردان نیز مسلم است که درباره شغلشان چیزی نمی‌دانیم. میزان حقوق فقط همین قدر روشن است که به نوع کار و نه انجام‌دهنده، بستگی داشت. به این ترتیب، در امپراتوری بزرگ عصر داریوش با تساوی حقوق زن و مرد سر و کار داریم. حقی که هنوز در اروپای قرن بیستم برای به دست آوردنش مبارزه می‌شود.


زن‌ها با به دنیا آوردن کودکی برای مدتی از کار در بیرون معاف می‌شدند. در طول مرخصی زایمان حقوق دریافتی به حداقل می‌رسید که البته با آن گذران زندگی ممکن بود. علاوه بر این حداقل حقوق، اضافه حقوقی نیز به‌صورت غیرنقدی دریافت می‌کردند که پاداش افزون رعیتی به رعایای شاه بود. در عین حال معلوم شده است که شاه از نوزادان پسر بیش از نوزادان دختر خرسند می‌شد؛ چرا که اضافه حقوق برای پسر دو برابر بود. تا جایی که لوحه‌ها حکایت می‌کنند، این تنها موردی است که میان زن و مرد فرقی دیده می‌شود.


مرخصی بارداری ظاهرا ۵ ماه بوده است. پس از این مدت زن‌ها این امکان را داشته‌اند که کار روزانه را کوتاه کنند تا قادر به برآوردن وظایف خانه‌داری خود نیز باشند. البته کار نیمه وقت حقوق کمتری داشت. نوزادان را در طول کار پرستاران نگهداری می‌کردند. ضمنا در لوح‌های گلی می‌بینیم که زن‌ها می‌توانسته‌اند به پست‌های بالاتر نیز برسند. مثلا در کارگاه‌های شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان بود. در کارگاه‌های خیاطی که بیشتر در اشغال زنان بود، گاه مردها زیردست زنان قرار می‌گرفتند و حقوق زنان سرپرست بیش از مردان بود. حتی در جیره نوشیدنی‌ها تفاوتی به چشم نمی‌خورد.


همچنین در لوح‌ها به حرفه‌هایی بر‌می‌خوریم که در آن زنان به کار گرفته نمی‌شده‌اند. در مدیریت حوزه‌های دیوانی یا محاسبات و حسابرسی‌ها از کار زنان خبری نیست. چنین بر می‌آید که اگر کاری، به منظور کنترل بخش‌های گوناگون اداری، نیاز به ترک محل و جا‌به‌جایی و سفر به دور و نزدیک را داشت، برای انجام آن از زنان استفاده نمی‌شده است. زن‌ها در کارهای ثابت استخدام می‌شدند که ناشی از ضرورت حضور زن در خانواده بود. دیدیم که به وظایف زن در خانواده از سوی مدیریت اداری توجه خاصی می‌شد.


اما زنان خانواده شاهی از موقعیت دیگری برخوردار بوده‌اند. اینها، آن‌طور که پلوتارک با قاطعیت اعلام می‌کند،نه تنها پشت دیوارهای حرمسرا پنهان نمی‌ماندند، بلکه بر عکس آزادی عمل وسیعی داشته‌اند و نه فقط املاک بزرگ، بلکه کارگاه‌های عظیم را با همه کارکنانش اداره می‌کرده‌اند و درآمد‌های گزاف داشته‌اند. مثلا هرودت(کتاب ۲، بند ۹۸) می‌نویسد که درآمد شهر آنتیلا مصرف خاص مخارج کفش‌های ملکه ایران می‌شد. شرح افلاطون خیلی روشنگر است:


«یک بار از مرد قابل اعتمادی (از یکی از کسانی که نزد شاه ایران رفته بود) شنیدم که او تقریبا تمام طول یک روز را از ملک پرحاصلی گذشته است که بومی‌ها آن را «کمربند همسرشاه» می‌نامیدند و ملک دیگری بود که چادر ملکه نامیده می‌شد و ملک‌های حاصلخیز دیگری فقط خاص زیورآلات زن‌ها بود و جاهای گوناگونی شهرت داشت.»


شاید نویسندگان یونانی در ذکر جاه‌طلبی‌های ملکه‌های ایران به اغراق پرداخته‌اند. اما ممکن است در این گزارش‌ها حقایقی نیز نهفته باشد. در لوح‌های گلی دیوانی تخت جمشید به کسانی برمی‌خوریم که خزائن ملکه رته ستونا و ملکه اپاکیش را از کرمان حمل کرده‌اند. این حمل و نقل می‌تواند به درآمد املاک این ملکه‌ها در کرمان مربوط باشد.


درلوح نبشته‌ای دیگر ۴۰ نفر از افراد اپاکیش با نبشته‌ای ممهور از ساتراپ کرمان، به تاریخ ماه اول سال ۵۰۰ قبل‌از میلاد در راه شوش‌ توصیف شده‌اند. اینها هم ظاهرا درآمد سالانه بانوی خود را همراه داشته‌اند.


در لوح‌های گلی در مجموع به نام چهار زن از خانواده شاهان برمی خوریم: آتوسا، ارتیستونه، ارته بامَه و اپاکیش.


آتوسا، بزرگ‌ترین دختر کورش بزرگ بود. در لوح‌ها دوباره نام او را می‌بینیم. در لوحی به میزان جو و گندمی اشاره می‌شود که از درآمد مالیات به آتوسا اختصاص یافته است. متاسفانه اطلاعات بیشتری در دست نیست،اما در اینجا پای همان مامور مالیاتی در میان است که گندم را در اختیار ملکه ارتیستونه می‌گذارد. ارتیستونَه خواهر کوچک‌تر آتوسا است. در لوح‌های گلی دیوانی اغلب به نام او برمی‌خوریم. او هم مانند خواهرش سهمی مالیاتی گندم،جو و انجیر داشته است. احتمالا او از فرآورده‌ای دیگر نیز سهمیه داشته است، اما در این باره سندی در دست نیست. این درآمدها به کاخ‌های ملکه، که لابد ملک‌های بزرگی نیز ضمیمه آن بوده است، تحویل می‌شد. ارتیستونه دست کم در هر یک از آبادی‌های ورنتوش مدنه و کوگنکا یک کاخ داشته است. تصادفا لوحی بر جای مانده که درباره دیدار شاه در سال ۴۹۸ قبل‌از میلاد از کاخ کوگنکا گزارش می‌دهد.


خبر داریم که نگهداری کاخ‌های مدنه و کوگنکا زیرنظر کارگزاری به نام شلامانو بوده است. از نام این کارگزار برمی‌آید که اهل بابل بوده باشد. وقتی که ارتیستونه جایی دیگر،مثلا در تخت جمشید بوده، طی نامه به این شلامانو دستورهای لازم را می‌داده‌است. تعداد زیادی از این نامه‌ها، به‌صورت رونبشت‌هایی که مخصوص بایگانی کل دیوان تخت جمشید تهیه شده بوده، به دست آمده است. دیوان‌سالاری برای ملکه نیز استثنا قائل نمی‌شد و اسناد لازم برای محاسبه درآمد و مخارج وی را مطالبه می‌کرد. ارتیستونه در یکی از این نامه‌ها به شلامانو دستور می‌دهد که ۱۰۰۰ لیتر شراب از موجودی کاخش در کوگنکا در اختیار حسابرسی به نام گاوشه پانه بگذارد. این مقدار شراب بدون تردید حقوق حسابرس نبوده است. شاید حسابرس املاک ملکه ارتیستونه به این نتیجه رسیده است که این مقدار شراب، علاوه بر پرداخت‌های قبلی، برای اجرت مستخدمان مورد نیاز است، زیرا او باید در همان محل این شراب را به کارمند دیگری به نام رتیمه تحویل دهد. در نامه‌های ارتیستونه و در موارد مشابه اغلب به نام این رتیمه برخورد می‌کنیم.


به نظر می‌رسد که ملکه دائما برای سرکشی از املاکش یا برای دیدن شاه بین شوش و تخت جمشید در سفر بوده است به او اغلب در راه‌ها بر می‌خوریم. این امر از ثبت مایحتاج او و همراهانش از طرف دیوان اداری معلوم می‌شود. آرد، شراب، غذای آماده جو، آب جو، انگور و خوراکی‌های دیگری از این دست. ظاهرا ملکه و همراهانش در بین راه پیوسته در املاک سلطنتی اتراق می‌کرده‌اند. مثلا در سال ۴۹۸ قبل‌از میلاد همراه پسرش آرشام، در سه ملک اوتی تی، هونرت و منری در عیلام به او برمی‌خوریم این ملک زیر نظر یک کارگزار و باز هم یک بابلی به نام نبومالیک قرار دارد. او برای تغذیه ملکه و همراهانش ۴۲۶۰ لیتر آرد، ۲۱ لیتر غذای جو و ۵۴۳ لیتر آب جو از انبار تحویل می‌گیرد. به این ترتیب ملکه ناگزیر بوده است در منطقه عیلام به آب جو قناعت کند. دریافت همه این اقلام را ملکه با مهر خود بر روی لوح‌های گلی تایید کرده است. متاسفانه روزهای توقف ارتیستونه در هر ملک معلوم نیست تا بتوانیم با توجه به مقدار اقلام دریافتی تعداد همراهانش را تخمین بزنیم. این سفرها مخارج دیگری نیز از قبیل خرج تعلیف اسب‌ها و چارپایان داشته است. با اینکه براساس گزارش پلوتارک زنان ایرانی در ارابه‌های سرپوشیده سفر می‌کرده‌اند، اما از مجموع منابع مربوط به هخامنشیان چنین بر می‌آید که زنان درباری خود سوار بر اسب می‌شده‌اند. نگاره‌ای از زنان سوار در ترکیه امروزی، در نزدیکی داسکیلیون، ساتراپ نشین ایرانی زمان هخامنشیان پیدا شده است.


درمیان لوحه‌ها به دو سند بسیار جالب برمی‌خوریم که مکمل یکدیگر است. در یکی از فرنکه رئیس تشریفات، به آریائنیه، سرگله دار دربار دستور تحویل ۱۰۰ گوسفند و همزمان به شراب دار دربار دستور تحویل ۲۰۰۰ لیتر شراب را به ملکه صادر می‌کند. در هر دو نامه قید شده است: «به دستور شاه». این اسناد مربوط به مخارج ویژه‌ای است که خود داریوش دستور آن را صادر کرده بوده است. به این ترتیب گمان می‌رود که ملکه ارتیستونه در آغاز سال ۵۰۳ قبل‌از میلاد ضیافت بزرگی در تخت جمشید داده بوده که درآن ۲۰۰۰ میهمان دعوت داشته‌اند.


مخارج بسیار گزاف‌تری برای ملکه اَرته بامه ثبت شده است. نویسندگان یونانی هر چند اشاره‌ای به او ندارند، اما به نظر می‌رسد که دارای موقعیت مهمی بوده و در لوح‌های دیوانی نام او بیش از دیگران آمده است. اَرته بامَه دختر نیزه دار داریوش گئوبروه و نخستین زن داریوش بوده است. داریوش پیش از رسیدن به سلطنت با اَرته بامه ازدواج کرد. چنین برمی‌آید که اَرته بامه دارای املاک زیادی در منطقه ایلام بوده است. مثلا نامه‌ای به حسابرس‌های اش در شولکه که کاخی در آنجا داشت،می‌نویسد، مبنی بر اینکه قبلا «نامه‌ای بر چرم» ظاهرا به خط آرامی، برای آنها فرستاده بوده است. در این نامه دستور داده شده است که حسابرس‌ها طبق سند به حساب‌های مربوط رسیدگی کنند.


به این ترتیب روشن می‌شود که در موارد معین و به‌طور کلی ملکه شخصا بر حسابرسی‌ها نظارت دقیق داشته است. مصرف چشمگیر مواد غذایی و شراب نشان می‌دهد که رته بامه به املاکش در الیمائیس بیشتر سر می‌کشید. مثلا در حالی که به سال ۵۰۱ قبل‌از میلاد در دندری ۶۵۰ و در لیتو ۷۵۰ لیتر شراب از طرف ملکه ارته بامه به مصرف رسیده، در سال بعد یک قلم شراب مصرفی این ملکه در شوش ۲۳۶۰ لیتر بوده است. این نشان می‌دهد که ارته بامه یا با همراهان زیادی برای مدتی طولانی در شوش به سر برده یا او هم مانند ارتیستونه مهمانی بزرگی را ترتیب داده است. یعنی همان‌طور که ارتیستونه در تخت جمشید ضیافت بزرگی بر پا کرده، ممکن است ارته‌بامه هم ضیافتی، شاید هم ضیافتی بزرگ‌تر، در شوش داشته است. در سند‌های دیگری نیز که نامی از ارته بامه آمده همواره مخارج به‌طور چشمگیری سنگین است. مثلا او در هیدلی در مرز میان پارس و ایلام ۴۶۲۰ لیتر جو و آرد در کنتوه حتی ۵۶۶۰ لیتر دریافت می‌کند. سند دیگری از ۲۵۵ بز و گوسفند خبر می‌دهد که در تخت جمشید و در حضور ارته بامه به مصرف رسیده است. همه این مصارف را ملکه با مُهر خود تایید کرده است. نگاره مهر او سوارکاری نیزه به دست در حال تعقیب دو گورخر است. نقش این مهر نقشی زنانه نیست و یک بار دیگر شاهدی بر این امر است که زنان ایرانی تمایل به برابری با شوهرانشان را داشته‌اند و می‌خواسته‌اند که زیبنده آنها باشند.


ارته بامه، همسر داریوش، نه تنها املاک بزرگی مخصوصا در الیمائیس داشت، بلکه صاحب کارخانه‌هایی با کارگران زیاد بود. شمار گروه‌های کارگری او از ۲۰ تا ۴۸۰ نفر ثبت شده است. سرپرستی کارگاه‌ها و کارخانه‌های ملکه و کارگران با مدیری بود که خود ارته بامه منصوب می‌کرد. در بسیاری از اسناد به نام او برمی خوریم. حقوق کارگران، همان‌طور که در ارتباط با ملکه آتوسا و ملکه ارتیستونه دیدیم، باز از محل مالیات‌ها تامین می‌شد. کارگران نه تنها غله، بلکه انار و توت نیز دریافت می‌کرده‌اند.


مانند ملکه اَرته بامَه ملکه دیگری نیز گروه‌های کارگری در اختیار داشت. با نام او فقط از طریق لوح‌های دیوانی آشنا هستیم. شاید نام او اپاوکیش باشد، اما از درستی این نام مطمئن نیستیم. او هم گروه‌هایی از کارگران را در شیراز در استخدام خود داشت. گاهی راسته، همان مدیری که مسوول کارگران ارته بامه بود، مدیریت کارگران ملکه را هم به‌عهده داشته است. کارمند دیگری به نام ویشتانه مستخدمین ملکه اپاوکیش را تامین می‌کرد. تا جایی که از اسناد برجای مانده دستگیرمان می‌شود، این گروه از کارگران نیز تا ۴۷۵ نفر می‌رسیده‌اند.


به این ترتیب به کمک لوح‌های دیوانی تخت جمشید تصویری کاملا نو از ملکه‌های هخامنشی به دست می‌آوریم. آنها عروسک‌های محبوس در حرمسراها،که نویسندگان یونانی می‌خواهند بقبولانند، نبوده‌اند یا مثلا تامین هزینه‌های کفش‌های‌شان به مالیات چندین شهر نیاز نداشته است. البته مبالغ هنگفتی خرج آنها و اطرافیان شان می‌شد، اما خود آنها نیز در اداره امور مربوط به خود سهیم بوده‌اند. سرپرستی نهایی املاک و کارگاه‌های شان را بر عهده داشته‌اند، دستورهای لازم را برای کارهای گوناگون خود صادر می‌کرده‌اند و کارمندان دیوانی مخصوص داشته‌اند و ناگزیر از تسلیم گزارش‌های کارهای خود به دیوان شاه بوده‌اند. صحت گزارش‌ها درباره درآمدها و مخارج با مهر ملکه تایید می‌شد. همین مسوولیت ملکه‌ها را مجبور می‌کرد تا دائما در سفر باشند و نه فقط در رکاب شاه، بلکه به تنهایی، تا هم به املاک و کارگاه‌های خود سرکشی کنند و هم شخصا در محل ناظر صحت گردش کارها باشند.


تمامی خانواده مستخدمین و حقوق بگیران دولتی، که در لوح‌های گلی به گروه گروه آنها برمی خوریم، تحت پوشش پرداخت دیوانی قرار داشتند و از این پرداخت‌ها چنین برداشت می‌شود که خانواده عبارت بوده است از یک پدر، یک مادر و چند فرزند.


گاه تفاوت‌هایی در قوانین حاکم بر مردم بین‌النهرین یا مصر یا یهودی‌ها دیده می‌شود که تمایل دیوان هخامنشیان را به رعایت سنت‌های مردمی از تیره‌های گوناگون، در حد امکان نشان می‌داد. با این همه چنین به نظر می‌رسد که در همه جا زنان از حقوق یکسانی برخوردار بوده‌اند. با این وفور اسناد مثبته درباره وجود همسانی حقوق زن و مرد موجب شده تا این برابری از سوی همه مورخان پذیرفته شود،اما تمایل عمومی بر این بود که تساوی را برای سرزمین اصلی هخامنشیان، یعنی پارس، معتبرتر بدانند. بررسی دقیق لوح‌های دیوانی تخت جمشید نشان می‌دهد که زن در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ از چنان مقامی برخوردار بود که در میان همه ملت‌های جهان باستان نظیر نداشت.


منابع:

- از زبان داریوش،هاید ماری کخ،ترجمه پرویز رجبی،انتشارات کارنگ.

- امپراتوری هخامنشی، پی یر بریان،ترجمه ناهید فروغان،انتشارات فرزان،۱۳۸۱

حکایت لوحه‌ها