آناهیتا گودرزی

کارشناس شهری

امروز کلان‌شهر تهران از مشکلات عدیده‌ای رنج می‌برد؛ از افزایش روزافزون جمعیت بدون توجه به زیرساخت‌ها و توان اکولوژیکی‌اش (سازمان محیط زیست در سال ۸۲ ظرفیت زیست‌محیطی شهر تهران را پایان یافته اعلام کرد) تا آلودگی هوا و ترافیک. لکن متاسفانه در سال‌های اخیر بدون درنظر گرفتن این مهم، مشکلات تهران روز به روز افزوده شد.


کلان‌شهری که بیش از یک‌سوم امکانات و منابع کشور را به خود اختصاص داده در حالی که سهم آن از تولید ناخالص داخلی بسیار اندک است و از این روست که اخیرا مرکز آمار ایران طی گزارشی اعلام کرد تهران به سیاهچاله‌ای تبدیل شده که در حال انفجار است و روزی به شهروندانش رحم نخواهد کرد.


متاسفانه درسال‌های اخیردر فقدان مجاری لازم برای جذب سرمایه در امور تولیدی، سرمایه‌های سرگردان امنیت خود را بر بستر رانت ایجاد شده روی زمین‌های شهر و غالبا در ساختمان‌سازی اعم از تجاری و مسکونی جست‌وجو کردند. بازتولید مداوم این رانت که به غلط به نام ارزش افزوده ملک مصطلح شده، هرچه بیشتر بورس بازی روی زمین‌های شهر را جذاب و جذاب‌تر کرد.


این درحالی است که با تصویب و ابلاغ طرح جامع جدید شهر تهران در سال 86 قرار بر این بود که شهر تهران بر اساس این سند با توسعه‌ای موزون ودانش پایه کلان‌شهری با عملکردهای ملی و جهانی و با اقتصادی مدرن و به‌عنوان مرکزیت امور فرهنگی - پژوهشی و سیاسی در سطح کشور و حداقل یکی از سه شهر مهم و برتر منطقه آسیای جنوب غربی و در افق چشم انداز 20ساله (1404) شود.


اکنون به‌واسطه طرحی که سوم دی‌ماه ۹۲ در زمینه ساماندهی و انتقال پایتخت توسط کمیسیون شوراهای مجلس تدوین شد و اوایل امسال در مجلس و شورای نگهبان به تصویب رسید، وزارت راه‌وشهرسازی ماموریت بررسی کارشناسی و برنامه‌ریزی این مهم را عهده‌دار شده است. اما به‌راستی این راه حل مسائل عدیده این کلان‌شهر است؟


به نظر می‌رسد زمانی می‌توان به این سوال پاسخ مثبت داد که طی بررسی‌های همه‌جانبه هزینه این انتقال به‌درستی برآورد شده و همچنین در مواجهه با طیف مشکلاتی که هم‌اکنون تهران با آن دست به گریبان است، مشخصا اطمینان از حل این موارد به‌دنبال انتقال پایتخت حاصل شود.


افزایش جمعیت و آلودگی هوا و مشکلات ترافیکی را می‌توان از این رهگذر از سر راه برداشت؟ آلودگی هوای تهران به دلیل نبود حمل‌ونقل عمومی کافی، اعطای تراکم اضافه و نقض چارچوب‌ها و ضوابط طرح جامع در سال‌های اخیر به اضافه مسائلی که شبکه دلالی شکل گرفته روی زمین‌های شهری (ایجاد رانت) ایجاد شده است.


در این راستا حتی در صورت بررسی و عزم مدیران و مسوولان مملکتی در خصوص انتقال پایتخت که بررسی دقیق کارشناسی و برآورد هزینه‌ها و زمان لازم خود را می‌طلبد، لازم است هم‌اکنون با وفاق ایجاد شده در مورد مشکلات امروزین و اذعان مسوولان به ضرورت ساماندهی و سبک‌سازی شهر تهران، اولا: مدیران شهری و دولتی با رعایت صداقت، سهم عملکرد خود را در مشکلات کنونی به‌صورت شفاف بپذیرند و آنگاه به ارائه برنامه‌ای مدون برای برون رفت از آنها بپردازند؛ مثلا وزارت راه شهرسازی در دوره دولت نهم و دهم با دخالت دستوری ظرف جمعیت‌پذیر تهران را افزایش داد و پهنه‌هایی که طبق ضوابط طرح جامع سه‌یا چهار طبقه بودند همگی را به پنج طبقه تبدیل کرد و... از سویی نیز شهرداری تهران با جاذبه درآمد بیشتر در فاصله تصویب طرح جامع و تهیه و ابلاغ طرح تفصیلی با اتخاذ سیاست یک بام و دو هوا هر محدوده‌ای از شهر که طبقات بیشتری طبق طرح ملاک عمل قبلی داشت بر آن اساس مجوز ساخت داد و هر جا طبق طرح تفصیلی شهر تهران طبقات و تراکم بیشتری مجاز بود بر اساس طرح جدیدعمل کرد و بی‌شمار تخطی‌های دیگر از چارچوب‌های طرح جامع و تفصیلی جدید شهر تهران.


ثانیا: با ارائه سیاست‌های انقباضی در سطح شهر از روند رو به شتاب مشکلات کاست. همچنان که دراقتصاد به‌دنبال اتخاذ سیاست‌های انبساطی پولی و مالی شاهد تورم لجام‌گسیخته بودیم و دولت ناگزیربرای مهار نقدینگی در جامعه برنامه پولی و مالی انقباضی را در دستور کار قرارداد. البته به‌دنبال سیاست‌های شهرداری تهران که متاسفانه بحث درآمدی و اتکا به ساخت‌وساز از جمله مشکلات آن است و انتظار ایجاد شده در شهروندان در این خصوص با دشواری‌هایی در این مسیر روبه‌رو هستیم ولی این داروی به‌ظاهر تلخ که در نهایت به کاهش آلام شهر منجر خواهدشدرا باید هرچه زودتر در دستور کار قرارداد .


در این خصوص دولت و مجلس محترم همانند دیگر کلان‌شهرهای دنیا لازم است ضمن تعیین ردیف بودجه سالانه‌ای در بودجه کل کشور برای اختصاص به شهرداری تهران (به‌عنوان مرکزیت جمهوری اسلامی ) در خصوص تدوین هرچه سریع‌تر اتکای شهرداری تهران به درآمد‌های پایدار که مبتنی بر عوارض است، همت گمارند.


در پایان باید اظهار کرد بحث انتقال پایتخت سیاسی - اداری کشور تنها ۹۰ تا ۱۰۰ هزار کارمند و احیانا خانواده‌هایشان را از جمعیت شهر کاهش خواهد داد، در حالی که آمار اشتغال شهر تهران ۵ / ۲ تا ۳ میلیون نفر است. بنابراین مسوولان قبل از تصمیم‌گیری برای انتقال پایتخت باید به این دو سوال پاسخ دهند:


1- آیا در صورت انتقال پایتخت مشکلات این کلان‌شهر را به دیگر شهرهای بزرگ و کوچک مقصد انتقال نخواهیم داد؟

2- آیا اتخاذ سیاست انتقال پایتخت به نوعی پاک کردن کل صورت مساله و گریز از قبول مسوولیت در قبال مشکلات کنونی و ارائه راهکارهای مناسب طی برنامه‌ریزی میان‌مدت و بلندمدت از سوی کلیه مسوولان نیست؟