حامد سلمانی
اواخر مرداد ۹۱ بود که عزم را برای صعود به قله توچال جزم کردیم. گفتیم در این روزهای گرم و خشک‌سری به ارتفاعات شمال تهران بزنیم تا هوایی تازه کنیم. قرار حرکت را برای بعد از ظهر پنج‌شنبه‌، میدان مجسمه گذاشتیم؛ میدانی که تا به امروز نقطه شروع موفقیت‌ها، خوشی‌ها، شادی‌ها، هیجان‌ها، صعودها، خاطرات، اندوه‌ها و شکست‌های زیادی بوده ‌است. از تاکسی پیاده شدیم و کوله‌ها را بر دوش انداختیم. در همان ابتدای مسیر صدای رود دربند، که حالا بسیار کم آب شده‌است، و آسانسور بزرگی که پر از پلاکاردهای تبلیغاتی است و برای تله سیژ تعبیه شده ‌است، جلب توجه می‌کند. مسیر شلوغ دربند را با عبور از کنار انبوهی از مغازه‌ها و کافه‌ها با خوراکی‌های خوش رنگ و نور و ترانه‌های به یاد ماندنی ادامه می‌دهیم تا کم‌کم به روستای «پس قلعه» می‌رسیم. برای رسیدن به پس قلعه دو راه وجود دارد، یکی راه نزدیک رودخانه که مسیر کافه‌ها و مغازه‌ها و معمولا شلوغ است و دیگری راهی که از همان ابتدای مسیر با چند پیچ تند به سرعت ارتفاع می‌گیرد و به بالای همه آن هیاهو‌ها می‌رسد.
درست پس از روستای پس قلعه، مسیر دو راهی می‌شود؛ مسیر سمت راست (غرب) به سمت دره اوسون می‌رود که آبشار و هتل هم دارد و مسیر سمت چپ (شرق) مسیر اصلی است که منتهی به پناهگاه شیرپلا می‌شود. کمی که مسیر به سمت شیرپلا را ادامه می‌دهیم، مسیر دیگری به سمت چپ (شرق) جدا می‌شود که میعادگاه سنگنوردان است؛ منطقه‌ای به نام «بند یخچال» که پر است از سنگ‌های کوچک و بزرگ با نام‌های چکمه، مریم، مثلث، آلبرت، آیینه و... که در روزهای تعطیل همواره سنگ‌نوردان بسیاری در آنجا هستند و جان‌پناه شروین هم در پای دیواره‌ آن که بین اهل فن، معروف به دیواره شروین است به یادبود «شروین جزایری» توسط انجمن کوهنوردی دانشجویان دانشگاه تهران، ساخته شده ‌است.pic1
مسیر را در راستای رودخانه اصلی ادامه می‌دهیم تا کم‌کم آبشار زیبای دوقلو دیده می‌شود. این آبشار که زیر پناهگاه شیرپلاست در این هوای گرم و سوزان، خنکی مطبوعی را نصیب آدم می‌کند. عده‌ای را می‌بینیم که در این گرما به زیر آبشار رفته‌اند یا با طناب از اطراف آن فرود می‌آیند و نوای خوشحالی‌ سر می‌دهند. مسیر از ابتدا تا نزدیک پناهگاه شیرپلا کاملا کوبیده شده و مشخص است و در بین راه تابلو‌های راهنمای زیادی هم نصب شده. فقط راه نزدیک پناهگاه شیرپلا کمی سنگی می‌شود. این رشته سنگی را می‌توان از تهران به خوبی مشاهده کرد؛ رگه سنگی‌ که تقریبا از تیغه دارآباد و کلک‌چال آغاز می‌شود و تا پناهگاه شیرپلا و ایستگاه پنج تله‌کابین ادامه دارد. برای سهولت حرکت، سیم بکسل و طناب‌های حمایتی ثابت وجود دارد که شاید در زمستان که صخره‌ها کمی یخ می‌زند بیشتر مورد نیاز باشد.
به پناهگاه شیرپلا می‌رسیم و حالا دیگر نزدیک به غروب است. شیرپلا را می‌توان نمونه استاندارد یک پناهگاه در ایران دانست؛ پناهگاهی که تمام امکانات را در اختیار کوهنوردان و طبیعت‌گردان قرار می‌دهد و البته هزینه‌هایش را هم دریافت می‌کند. اطراف شیرپلا فضا برای برپایی چادر وجود دارد و چشمه‌های دائمی آب هم هست. کمی در فضای بیرونی اطراف شیرپلا استراحت می‌کنیم و برای در امان ماندن از تیغ آفتاب، تصمیم می‌گیریم ادامه مسیر را به‌صورت شبانه پیمایش کنیم. علاوه بر مسیری که از شیرپلا به سمت قله توچال می‌رود، دو مسیر مشخص دیگر هم یکی به سوی غرب و یکی به سوی شرق وجود دارد که مسیر غربی به ایستگاه 5 تله‌کابین توچال و مسیر شرقی به اردوگاه کلک چال می‌رسد. مسیر را رو به سوی شمال و در پاکوب مشخص و پر شیب پس از شیرپلا ادامه می‌دهیم و بار دیگر با رگه سنگی کوه‌های شمال تهران برخورد می‌کنیم و با ادامه مسیر به جان‌پناه سنگی امیری یا سیاه‌سنگ می‌رسیم.
جان‌پناه امیری در سال ۱۳۷۵ توسط خانواده علی امیری که در راه توچال در همین محل فوت شده‌ بود، ساخته شد. مسیر شیرپلا تا امیری را حدود ۳ ساعت صعود می‌کنیم و تا طلوع آفتاب در امیری استراحت می‌کنیم. حال که کمی ارتفاع گرفته ایم منظره تهران و شلوغی و چراغ‌هایش جلوه دیگری دارد و تا چشم کار می‌کند چراغ است، نور و بزرگی تهران اینجا معنای دیگری دارد.
صبح زود از امیری به سمت قله حرکت می‌کنیم، این مسیر کاملا از روی یال است و پاکوب مشخصی دارد و بارزترین نکته آن شیب نسبتا زیادش است. تابلو و میله در این مسیر به‌عنوان راهنما نصب شده‌است و پس از صعود یال به ابتدای خط الراس شمال تهران یا خط الراس توچال می‌رسیم که از به هم پیوستن قله‌های دارآباد، کلکچال، لزون، توچال و شاه نشین تشکیل شده ‌است. ویژگی بارز این خط‌الراس باد بسیار زیاد آن است که چه در تابستان و چه در زمستان وجود دارد. همچنین از این‌جا می‌توان قله‌های بسیاری را در منطقه البرز مرکزی دید، از دماوند گرفته تا کلون بستک، خلنو، برج و سرکچال‌ها. pic2
جان‌پناه‌های قله توچال نمایان شده‌اند و دیگر تا قله چیزی باقی نمانده. از ابتدای خط الراس حدود ۱ ساعت صعود را ادامه می‌دهیم تا بالاخره ساعت ۱۰ صبح به قله توچال، بام تهران می‌رسیم.
روی قله توچال یک جان‌پناه فلزی گنبدی شکل وجود دارد که به جان‌پناه کارگر معروف است. جان‌پناه کارگر در سال 1343 و به همت گروه کوهنوردی فلز کار مکانیک و بدون کمک‌های دولتی به‌عنوان اولین جان‌پناه روی قله توچال ساخته شد. سازندگان این جان‌پناه محمد حسین خوان یغما (بنیانگذار گروه)، ناصر گارسچی، اسکندر صادقی‌نژاد، جلیل انفرادی، محسن عبدلی، محمد ولایتی، مهدی یزدی و دیگر کوهنوردان و گروه‌های کارگری بودند.
حال می‌توان طرف دیگر کوه‌های تهران را هم مشاهده کرد؛ روستاهای ایگل، آهار و شکراب و حتی شهرستانک که در تابستان باغ‌های میوه آنها دامنه‌های توچال را پوشانده‌اند. هتل توچال که در محل ایستگاه 7 تله کابین توچال ساخته شده، بسیار نزدیک به قله است و می‌توان با کوهپیمایی حدود 20 دقیقه از آن‌جا به قله رسید. بد نیست این را هم بدانید؛ تله‌کابین توچال که در سال 1357 افتتاح شد با نزدیک به 7500 متر طول، یکی از طولانی‌ترین تله‌کابین‌های دنیا است. ارتفاع ایستگاه‌ اول آن 2000 متر و ایستگاه دوم 2300 متر است و ایستگاه‌های 5 و 7 به ترتیب در ارتفاع 3000 و 3700 متری نصب شده‌اند. حالا پس از کمی استراحت، قله توچال را ترک می‌کنیم و از همان مسیر صعود، فرود می‌آییم.شاید دوست داشته باشید اطلاعات دقیق‌تر در مورد قله توچال و سایر قله‌های شمال تهران داشته باشید و با استفاده از آن به گردش کوهستانی بروید؛ jelodar.com می‌تواند اطلاعات بیشتری در اختیار شما قرار دهد.