همت قلی‌زاده

عضو کانون دانش‌آموختگان اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی
کشورهای مختلف جهان با تکیه بر منابع مختلف که در آن مزیت رقابتی دارند، توانسته‌اند زمینه‌های رشد اقتصادی را فراهم سازند. چین با منابع جمعیتی‌اش، اروپا و آمریکا با منابع تکنولوژیک امروز در دنیا بازیگران نقش اول اقتصاد جهان هستند. آنها علاوه بر تکیه به این منابع خود، از ویژگی مهم دیگر نیز برخوردار هستند.


این ویژگی مشترک که از زمان آدام اسمیت وارد ادبیات اقتصاد شد، تقسیم کار بود که در ادامه به‌عنوان تخصص نیروی کار به تثبیت رسید. پذیرفتن و به‌کارگیری علم اقتصاد و قواعد آن، موفقیت‌های اقتصادی این کشورها را تضمین کرده است. منبع خدادادی کشور ما همانطور که همه می‌دانند نفت و گاز است. این منابع در عصر ماشینی‌شدن جوامع آنقدر نقش مهمی ایفا می‌کرد که دولت‌های وقت را گرفتار توهم‌های ذهنی در اداره کشور‌هایی از قبیل ونزوئلا، عراق، لیبی و ایران کرد. در این بین هم کشورهای موفقی مثل نروژ بودند که زودتر از همگان بر نقش درآمدهای ارزی منبع انرژی پی بردند و با نگاه سرمایه‌ای به منابع طبیعی خود زمینه‌های موفقیت امروزشان را تضمین کردند. در ایران اما آنچه طی 50 سال اخیر رخ داده، بسیار قابل تامل است. بررسی روند شاخص‌های اقتصادی از قبیل نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، تورم، بیکاری، ثبات اقتصادی و تجارت خارجی نشان می‌دهد که در زمان‌های جهش قیمت نفت شاخص‌های موردنظر از مسیر طبیعی خود خارج و دچار نوسانات شدید شده‌اند. تورم‌های افسارگسیخته و افزایش بیکاری و در سال‌های اخیر رکود شدید اقتصاد کشور، اختلاس‌های بدون سرو ته، انحلال نظام برنامه‌ریزی کشور دقیقا در پی افزایش شدید قیمت نفت و نحوه مدیریت منابع ارزی حاصل از فروش این منبع خدادادی به‌وجود آمده است. ورود حجم انبوه ارزهای خارجی و بهره‌گیری آن در سیستم اقتصاد کشوری که رشد بخش‌های مختلف اقتصاد آن متناسب با بودجه موردنظر منشعب از پول نفت نبوده، منجر به عدم توازن و تعادل اقتصاد و حتی اجتماع کشور شده است. مانند انسان فقیری که در لحظه، پول کلانی عایدش می‌شود و نتیجه هم مشخص است. ابراز رفتارهای هیجانی و افراط در هزینه‌های روزمره و... منجر به رفتارهای در لحظه می‌شود که عمده‌ترین ویژگی آن فقدان برنامه و نبود مسیری برای آینده است. نگارنده همین رفتار را در بسیاری از روستاهای کشور و حتی برخی مشاغل شهری بررسی کرده‌ام. به‌طور مثال، در طبقه زحمتکش کارگری و کشاورزی روستاییان افرادی هستند که درآمد چشمگیری دارند، ولی از سطح رفاه کمتر برخوردار هستند، به‌خصوص در زمان‌هایی که با رکود در درآمدشان مواجه می‌شوند چنان اوضاع مالی‌شان به‌هم می‌ریزد گو اینکه از ابتدا هم فاقد هر گونه منبع درآمدی بوده‌اند!


همگرایی قیمت ارزان نفت با شاخص‌های نامطلوب در اقتصاد ایران را می‌توان از زاویه کارکرد نفرین منابع هم بررسی کرد و با این پارادایم، سوالی در ذهن متبادر می‌شود که چگونه با پول بیشتر، اقتصاد ایران دچار مشکل بیشتر می‌شود؟ سوالی درست که در نگاه اول شاید با اندیشه مطابقت نداشته باشد، به همین دلیل افرادی در جامعه هستند که به‌دلیل آشنا نبودن با قواعد علم اقتصاد و با نگاه مکانیکی و حسابداری دو دوتا چهارتا، پاسخ را چنین ارائه می‌کنند که در صورت قطع و فقدان منابع حاصل از فروش نفت، ایران همانند هر کشور فقیر دیگر و شاید مانند افغانستان می‌شد (البته شاخص‌های اخیر ارائه شده درخصوص این کشور و سرعت رشد آن تامل‌برانگیز است). به هر حال، قواعد اقتصاد منتظر سلیقه‌های فردی و غیر‌تخصصی ما نمی‌ماند و آثار ناشی از سیاست‌های غلط را زودتر بروز می‌دهد. آشنا نبودن با تحلیل‌های اقتصادی و عدم بروز آنی نتایج پس از اتخاذ هر تصمیم، زمینه عدم درک صحیح روابط را به‌وجود می‌آورد؛ به‌طوری که در دنیای واقعی شاید اگر هر شخص دیگری هم در جایگاه مقام مسول محاسبات درآمد نفت قرار بگیرد، بعید است به عقل خود بقبولاند و به این باور برسد که کارکرد یک دلار نفت دراقتصاد ایران بهتر از کارکرد دو دلار باشد و به قولی کمتر بر بیشتر ارجح باشد ولی وقتی از دور به روند اقتصاد کشور نگاهی بیندازیم، چهره خسته و فرتوت اقتصاد ایران مثال چربی اضافی بدن و چاقی مفرط قابل درک است که در زمان‌های نفت گران جذب اقتصاد کشور شده است. با توجه به اینکه در شماره ۳۵۴۱ «دنیای اقتصاد» به مکانیسم کارکرد نفرین منابع، آثار و نتایج و راهکارهای آن پرداخته شده است و در دنیای مجازی امروز در دسترس همگان است، نکته دیگری نیز قابل ذکر است و آن مهندسی فرهنگ جامعه امروز و تقویت سیاست‌های اقتصادی دولت است که علائم مثبت آن ظهور کرده و وارد مرحله تثبیت شده است. بررسی تجارت خارجی کشور نشان می‌دهد که در سایه نفت گران غالب کالاهای وارداتی، مصرفی و واسطه‌ای بوده است به‌طوری که سهم واردات کالاهای سرمایه‌ای در تجارت ایران حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد ارزیابی می‌شود. عاقلانه است که انتظار داشته باشیم با کاهش منابع ارزی ابتدا تا حد ممکن واردات کالاهای مصرفی، سپس کالاهای واسطه‌ای و چنانچه الزام به کاهش واردات باشد نهایتا کالاهای سرمایه‌ای تحت‌تاثیر قرار بگیرند، با این نگاه پیش‌بینی می‌شود شعله‌های مصرف کشور کم‌فروغ شود. همچنین منابع فراوانی که حاصل زحمت و کوشش نبوده ابتکار عمل را از متخصصان مالی کشور می‌گیرد و متخصصان مالی کشور را دچار تنبلی مفرط می‌سازد و به همین دلیل است که کشور ما با انواع شیوه‌های تامین مالی که در دنیا استفاده می‌شود، غریبه است و هربار که قیمت نفت با کاهش مواجه می‌شود تامین نقدینگی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های اقتصادی کشور که بیانگر همین ضعف است، خودنمایی می‌کند. تعدیل اقتصاد با قیمت‌های قابل‌قبول، بروز راهکارهای رشد سالم اقتصادی، تقویت فرهنگ کار و تلاش و حذف آرزوهای رسیدن به درآمد هنگفت یک‌شبه، شکل‌گیری تولیدات برخوردار از مزیت رقابتی کشور، تقویت سیستم‌های نظارتی در دوران نفت ارزان، بهبود نظام مالیاتی، ارتقای نظام ارتباطات داخلی و بین‌المللی و در نهایت تقویت نظام عقلانیت و شایسته‌سالاری از نعمات نفت ارزان خواهد بود. به بیان دیگر، شرایط موجود را می‌توان تمرینی برای کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت تلقی کرد و سختی‌ها و ریاضت‌های ناشی از نفت ارزان ما را هشیارتر خواهد ساخت تا یادمان نرود در زمان‌هایی که با جهش قیمت نفت مواجه شدیم، چگونه از دلار‌های به‌دست آمده در بهینه‌ترین حالت ممکن استفاده کنیم. بار دیگر شاید باورش سخت باشد به جای آثار منفی ناشی از نفت ارزان، در انتظار آثار مثبت آن خواهیم ماند و برای دومین‌بار شاهد تاثیرات نفت ارزان بر اقتصاد ایران خواهیم بود و اتفاق خوش‌یمن به‌زودی به وقوع خواهد پیوست.