کارنامه آقای استاندار در6 اپیزود
امیر شهلا
علیرضا رشیدیان، مرد روزهای سخت انقلاب است. نَسَب و سابقه او، به روزهای آغازین تاسیس سپاه پاسداران بازمی‌گردد. او قطعه بزرگی از خاطرات مبارزاتی‌اش را از کردستان دارد. در کنار دلیرانی همچون علی ربیعی و حمیدرضا جلایی‌پور در سال‌های سخت ایستادگی در برابر اشرار و معارضین داخلی. رشیدیان در دفاع مقدس، سابقه‌ای شصت ماهه دارد و از جنگ، ترکش نصیب برده است. او در دولت‌های سازندگی و اصلاحات، مدیرکلی اطلاعات خراسان بزرگ را تجربه کرده بود.

علیرضا رشیدیان، مرد روزهای سخت انقلاب است. نَسَب و سابقه او، به روزهای آغازین تاسیس سپاه پاسداران بازمی‌گردد. او قطعه بزرگی از خاطرات مبارزاتی‌اش را از کردستان دارد. در کنار دلیرانی همچون علی ربیعی و حمیدرضا جلایی‌پور در سال‌های سخت ایستادگی در برابر اشرار و معارضین داخلی.

رشیدیان در دفاع مقدس، سابقه‌ای شصت ماهه دارد و از جنگ، ترکش نصیب برده است. او در دولت‌های سازندگی و اصلاحات، مدیرکلی اطلاعات خراسان بزرگ را تجربه کرده بود و در دولت دهم، تا معاونت وزارت اطلاعات پیش رفت. در دولت احمدی‌نژاد اما، رشیدیان به بیت رهبری رفت و مدتی نیز مسئول نظارت و بازرسی حوزه نماینده ولی‌فقیه در امور حج و زیارت شد. دولت تدبیر و امید که برسرکار آمد، علیرضای جنگ، آخرین استانداری بود که منصوب شد. او به خراسان رضوی آمد و کلید نمایندگی عالی دولت را از محمدحسین فروزانمهر تحویل گرفت.

۱-خراسان رضوی برای همه جناح ها و جریانات سیاسی کشور، استانی خاص با نگاهی ویژه است. هم از این رو انتصاب رشیدیان که هیچ گرایش سیاسی در کارنامه اش به چشم نمی آمد، در این سمت، پیام واضحی داشت. دولت ترجیح داده بود در استانی که اکثر نمایندگانش، از جریان مقابل دولت بودند و شورای شهر مرکزش، در اختیار جریان رقیب بود، استانداری پرتعامل و کم حاشیه منصوب نماید تا بلکه سطح تعارضات در خود استان مدیریت شود و حاشیه‌ها بر دامان دولتی که سخت در بحران اقتصاد و بین‌الملل گرفتار بود، عارض نگردد.

با افزایش قیمت سوخت، اولین تقابل شورای شهر مشهد با دولت وارد فاز عملیاتی شد و در جایی که وزارت کشور اعلام کرده بود، مابه‌التفاوت بهای سوخت ناوگان عمومی کلان‌شهرها را می‌پردازد تا شهرداری‌ها، بهای خدماتشان را ثابت نگه دارند، شورای شهر مشهد، اردی بهشت۱۳۹۳، پنجاه درصد و اسفندماه همان سال، بیست درصد بر قیمت بلیت اتوبوس افزود.

هرچند با پادرمیانی و وساطت استاندار، ۵۰تومان از نرخ‌های مصوب شورای شهر افتاد، اما این، حکایت از روزهای سخت رشیدیان، در اداره مرکز قلمرو مدیریتی‌اش داشت. فراز دیگری که از دوره استانداری او می‌توان نام برد، تجمعی بود که برای اولین بار، تحت عنوان «ما دلواپسیم»، بعد از توافق تیم مذاکره‌کننده ایرانی در لوزان، در صحن و سرای شهرداری مشهد برگزار و از آن جا، به اقصی نقاط کشور سرایت کرد. حامیان دولت یازدهم معترض بودند که چرا فرمانداری مشهد، به آسانی، به منتقدین، مجوز برپایی این دست تجمعات اعتراضی را می‌دهد، اما طرفداران شعارها و سیاست‌های دولت، از چنین حقی برخوردار نمی‌شوند؟

2- هرچند انتخاب رشیدیان، چندان به مذاق اعضای ستادها و حامیان دولت خوش نیامده بود، اما یاران روحانی در استان تصمیم گرفتند برای اثبات حسن‌نیت خویش، از نظر هیأت دولت تمکین‌کنند و همراهی با نماینده عالی دولت تدبیر را پیش بگیرند. با این وجود، آقای استاندار هیچ برنامه راهبردی برای ارتباط گرفتن با اعضای ستادهای انتخاباتی سابق دکتر روحانی نداشت و به دلایلی که شاید شرحشان جایز نباشد، مبادی ارتباط دو سویه میان نماینده عالی دولت در استان با حامیانش مسدود باقی ماند.

3- اگرچه اشراف نظر کامل رشیدیان به مسایل استان و سطح عالی تعاملاتش در مرکز، برای گشودن گره‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان، از نقاط قوت مدیریت او بود، اما روند بطئی و کند تغییر مدیران صف و ستاد استانداری، که دست بر قضا، یکی از مهم‌ترین مطالبات جریان حامی بود، از همان ماه‌های آغازین مدیریت وی، به چالشی اساسی با طرفداران دولت تبدیل شد.
هرچند او به تصریح بیان می‌نمود به «تغییرات اتوبوسیِ» مدیران اعتقادی ندارد و حاضر نیست راه نا صوابی را که دولت قبل، در تعویض فله‌ای مدیران و روسای پیش از خود، طی نموده، بپیماید، اما کندی تغییرات، همچنان به عنوان اصلی‌ترین گلایه و ناخرسندی جریان حامی دولت در استان طنین‌انداز بود. این نارضایی از کمّیت و کیفیت تغییرات مدیریتی، البته به قوت خود باقی است .

۴- رشیدیان علاوه بر این، با چالش بزرگ‌تری مواجه شد و آن، اوج گرفتن بحران موسسات مالی اعتباری، نظیر میزان و دو شرکت سرمایه‌گذاری به نام‌های «پدیده» و «تبرک» بود که چندصد هزار نفر را برای بازپس گرفتن سرمایه‌های خرد و کلانشان، راهی ساختمان شیشه‌ای خیابان بهار می‌نمود. بحرانی که در دولت یازدهم شکل نگرفته بود و نتیجه سیاست‌های غلط دولت گذشته بود، اما حالا، ترکش و تبعاتش فرامی‌رسید و باید برای آن چاره‌ای اندیشیده می‌شد. اگرچه بار مالی مورد نیاز برای حل این بحران، سر از چند صدمیلیارد می‌زد، اما رشیدیان توانسته است با اعتمادسازی در میان مالباختگان، از برخاستن یک بحران ملی جلوگیری کند و زمان را به نفع حل و فصل غائله مدیریت نماید.

۵- موضوع دیگری که پای رشیدیان را به میانه میدان صنعت گشوده است، ماجرای صنایع مستقر در محور غرب مشهد است. استخوان لای زخمی که اگرچه تاریخچه‌اش به دودهه پیش بازمی‌گردد، اما او به ۲۸۰۰واحد صنفی و صنعتی این منطقه قول داده، مشکل تاریخی‌شان را حل کند و کاربری‌هایشان را پس از ۳۰ سال انتظار، از کشاورزی به صنعتی تغییر وضعیت دهد.
با این وجود، دست‌هایی در کار است تا گره کور صنعتگران محورغرب، همچنان بسته بماند تا آن‌ها مِهرشان را حلال و جانشان را آزاد کنند و از اراضی که حالا همچون طلا، ارج یافته و نمی‌شود رویشان قیمت گذاشت، کوچ کنند و مافیای زمین‌بازی و زمین‌خواری را تنها بگذارند. رشیدیان سال گذشته به صنعتگران محورغرب وعده داده بود، با استناد به مصوبه دولت، که استقرار صنایع در این محور را جایز اعلام می‌کرد، از کمیسیون ماده ۵ بخواهد با تغییرکاربری این واحدها که همگی‌شان، دارای مجوز تاسیس و پروانه بهره‌برداری از سازمان صنعت، معدن و تجارت هستند، موافقت کند و این زخم کهنه را با کلید تدبیرِ دولت یازدهم التیام بخشد.

وعده‌ای که هنوز عملی نشده و علی‌رغم موافقت استاندار، با مقاومت‌هایی در راه و شهرسازی استان مواجه است. باید دید این درب قفل خورده، در دولتی که بیش از همه، روی همت و حمیّت اهالی تولید و کارآفرینی حساب گشوده است، سرِ باز شدن دارد یا ندارد؟
6- و بالاخره شاید مهم‌ترین میدان آزمون برای مرد همیشه خندان و بذله‌گوی استانداری خراسان، آوردگاه انتخاباتی مجلس دهم باشد که قرار است اسفندماه سال جاری برگزار شود. این که نتیجه انتخاب دهم مردم چه می‌شود، بی‌واسطه به هیأت‌های اجرایی و نظارت بسته است که تا چه میزان، در آرایش رقابتی و مشارکت‌جویانه فضای انتخاباتی استان می‌کوشند؟ در این میان، نقش آقای استاندار، یگانه و بی‌مانند است. باید منتظر بود و چشم به ماه‌های منتهی به انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی داشت.