معماری؛ بستر بالندگی اقتصاد  و فرهنگ- قسمت دوم
مزدا نوبری*
در یادداشتی که بخش نخست آن، سعی بر بیان تعریف ماهیتی این موضوع داشت، که دریابیم پدیده معماری بستری مناسب است تا رابطه فرهنگ و اقتصاد، برقرار و پویا و بالنده باشد، از یاد نبردیم که برقراری این رابطه از یک سو ضامن سلامت یک اقتصاد پایدار و از سوی دیگر یاری‌رسان پایندگی فرهنگی هر سرزمین است. همچنین ذکر کردیم که برپایی این رابطه متقابل بربستر معماری، در عرصه ها و گستره های موضوعی متعددی امکان تحقق دارد که به انحصار این یادداشت و نوشتارهای بعدی، هر یک را با تفصیل بیشتر معرفی خواهیم نمود.

گستره نخست؛ خدمات متقابل اقتصاد و فرهنگ در بستر معماری تاریخی آنچه از تاریخ معماری ایران و پیشینه گرانقدر آن باقی است، فرصتی هنوز ناشناخته و درنیافته است. این بیان اگر چه در نگاهی گذرا، مصداق یک حکم قطعی و صریح و شاید سریع را دارد، اما اگر بدانیم که هنوز معماری ایران زمین -که ویژگی‌های شخصی و مستقل خود را قبل و بعد از ورود اسلام به ایران به صراحت داشته - نتوانسته است این تشخص ویژه و انحصاری را، به تمام تاریخ معماری بشناساند و هویت مستقل خود را بیان دارد، شاید بیشتر این حکم مطلق را دریابیم و باور کنیم. واقعیت آن است که هنوز معماری ایران در سایه سنگینی از معماری مشرق زمین، به معنای عام و حتی معماری در سرزمین های عربی، شناخته می‌شود و تشخص منحصربه‌فرد بودن آن به دریافت کامل و باور قطعی مراجع مربوط در سراسر دنیا نرسیده است.

این نکته نشانگر آن است که عزمی جدی و پهنه‌ای گسترده از دانش و شناخت لازم است تا بتواند این مفاهیم را بازخوانی، دریافت و قابل‌انتشار و سپس بیان نماید. که صد البته به نظامات تامین منابع سرمایه ها، هر چند اندک، وابسته و استوار است.
به نظر می‌رسد در گذاری تاریخی، نیازمند خوانش دوباره معماری ایران هستیم تا ویژگی‌ها و شاخص‌های منحصر به فرد آن را دریافته و قابل ادراک سازیم و به چگونگی نشرش بیندیشیم.
نوبت آن است تا با سهولتی که در عرصه تکنولوژی نشر دانش ایجاد گردیده، به گسترش این نکته با اهمیت بپردازیم که معماری ایران، نه تنها بخش کوچکی از معماری سرزمین‌های شرقی و عربی نیست، که خاور زمین وام‌دار و مدیون دستاوردها و هزاران ظرافت نهفته در معماری ایران و نهان در اندیشه‌های سازنده آن است.

در گام دیگر، با توجه به زنده بودن و پذیرش دگرگونی‌های زمانی در ذات معنایی معماری، آثار بازمانده از تاریخ معماری ایران، برای قرار گرفتن در معرض ادراک مخاطبان، از سرتاسر جهان، استعدادی بیشتر می‌یابد و این به معنای جذب و دعوت هر چه بیشتر از بازدیدکنندگان، گردشگران و در نهایت توسعه صنعت توریسم است.
نیازی نیست تا از اهمیت و استعداد وصف‌ناپذیر توسعه اقتصادی، به واسطه مفهوم گردشگری، سخنی به تکرار بگوییم. بلکه لازم است تا بدانیم که معماری ایرانی، نه به عنوان یک ظرف برای موضوعات جاذب توسعه گردشگری، که در نگاهی ژرف‌تر، به‌صورت مستقل و قائم به ذات، به عنوان اصل موضوع مولد گردشگری و طبعا یک توسعه اقتصادی پویا، امکان نقش‌آفرینی دارد.

واقعیت آن است که تاکنون و همیشه، استعداد معماری ایران یا در مهجوریت و بی‌اعتنایی بی‌رحمانه و آزاردهنده‌ای به سر برده یا اگر اندک توجهی در این مسیر وجود داشته ، بیشتر در قالب نگاهی سطحی، مقام آن را تنها، تا سطح یک ظرف و پس‌زمینه جذب گردشگر تنزل داده و فرود آورده‌ایم.

انگار از یاد برده‌ایم که گردشگران فرهنگی که بخش عظیمی از منابع صنعت توریسم را در تمام دنیا به حرکت درمی‌آورند، انگیزه اصلی و جدی‌شان، دریافت ذات معماری مورد بازدید و ارزش‌های نهفته در آن است، نه آنچه در اقداماتی گاه ناشیانه ، درون آن معماری‌های مثلا مرمت شده، به نمایش درمی‌آید.

برخوردهایی گاه سخیف و فروآمده تا حد ابتذال با تاریخ معماری ایران، که مثلا آن را مملو از چند مجسمه شاید ناشیانه ساخته شده از تندیس مردمان دوران گذشته می‌کند و چند شیء تاریخی را با چیدمانی سردستی و بدون تفکر، در آن می‌پراکند و نام‌های نامتجانسی نظیر«موزه مردم شناسی» را بر آن می‌گذارد که هم از رونق مفهومی آن معماری می‌کاهد و هم به کاستی ارزش دانش مردم‌شناسی می‌انجامد.

برخوردهایی از این دست که تنها می‌تواند برای یک بار و آن‌هم در دقایقی کوتاه و گذرا، صرفا عامل تحریک هیجان کوتاه‌مدت مخاطب و گردشگر گردیده و مقام معماری را در حد قاب قرارگیری یک تصویر، و نه خود تصویر، تنزل دهد، نه تنها سرمایه عظیمی از حوزه فرهنگی ما را به هدر می‌دهد، که در عرصه‌ای دیگر، زایل‌کننده استعداد پویایی اقتصادی مبتنی بر صنعت گردشگری است.

اطمینان داشته باشیم که تاریخ معماری ایران، خود آنقدر ویژگی و تشخص و استعداد دارد که به تنهایی و بدون نیاز به ابزارهای جانبی، در برابر گردشگران و مخاطبان بایستد و متضمن یک گردشگری پایدار باشد، و چنانچه قرار است تا کاربری مشخصی متناسب روزگار امروز داشته باشد، موزه معماری خود جایگاهی ارزشمندتر است تا تنها ساختمانی بی‌ارتباط با موزه‌ای دیگر، که شاخص‌های ذاتی آن را پنهان نماید. دیگر بار تکرار کنیم که تاریخ معماری ایران به تنهایی و بدون نیاز به هیچگونه محرکی بیرون از خود، قابلیت ایجاد یک گردشگری پایدار را به تمامی داراست.

*عضو هیات علمی دانشکده معماری دانشگاه خیام
نایب رئیس گروه معماری سازمان نظام مهندسی خراسان رضوی