مسیر توسعه اقتصادی ایران بایدتغییر یابد
آب در مرکز توسعه پایدار قرار دارد و برای توسعه اجتماعی- اقتصادی، اکوسیستم‌های سالم و بقای انسانی ضروری است. همچنین آب در کاهش امراض، بهبود سلامتی و رفاه نقش حیاتی ایفا می‌کند.

اما به نظر نمی‌رسد بسیاری از سیاست ‌مداران چندان علاقه‌ای به طرح موضوع آب داشته باشند. حتی پیش از بحران فعلی آب، سرمایه‌های عمومی و خصوصی مورد نیاز برای دستیابی و توسعه خدمات آب به نظر ناکافی می‌آمد. آیا سیاستمداران منافع مستقیم و غیرمستقیم آب را کمتر از ارزش آن ارزیابی می‌کنند؟ آیا هزینه‌های غفلت و عدم فعالیت را نمی‌بینند؟ از طرفی عده‌ای از کارشناسان پیرامون «جنگ آب» هشدار می‌دهند. ولیعهد امارات متحده عربی شیخ محمد بن زاید آل نهیان گفته «در حال حاضر برای ما، آب مهم‌تر از نفت است» نقش آب در توسعه سیاسی و اقتصادی کشورها چیست؟ آیا در سال‌های آینده آب مهم‌تر از نفت خواهد بود؟ برای یافتن پاسخ این سوالات به سراغ دکتر کاوه مدنی استاد مدیریت منابع آب و محیط‌زیست مرکز سیاست محیط‌‌زیست دانشگاه سلطنتی لندن رفته‌ایم. دکتر مدنی فارغ‌التحصیل عمران از دانشگاه تبریز است و دکترای خود را در اقتصاد محیط‌زیست در دانشگاه کالیفرنیا گرفته است. تخصص وی در مدیریت آب در مناطق خشک از جمله خاورمیانه و کالیفرنیاست. او بیش از 130 مقاله در موضوعات مختلف مدیریت منابع آب منتشر کرده است. وی به عنوان یکی از جوان‌ترین و سرشناس‌ترین متخصصان امروز منابع آب در دنیا شناخته می شود. گفت‌وگوی دنیای اقتصاد با وی را در ادامه می‌خوانید:

تاثیر آب بر رشد و توسعه اقتصادی کشورها تا چه میزان است؟ آیا این نقش در طول تاریخ تغییر یافته است؟
جواب این سوال آسان نیست. آب یکی از ملزومات توسعه است و کمبود آن می‌تواند به مسیر توسعه آسیب بزند. اما میزان موجود آب لزوما ارتباط مستقیمی با میزان موفقیت در توسعه اقتصادی ندارد. به عنوان مثال بسیاری از کشورهای آفریقایی با اینکه به طور طبیعی دارای منابع آب فراوانی هستند، اما در توسعه اقتصادی موفق نبوده‌اند همان‌طور که فراوانی معادن و منابع انرژی در یک کشور نمی‌تواند موفقیت در توسعه اقتصادی را تضمین کند.مسلما تاثیر آب بر رشد و توسعه اقتصادی در طول زمان تغییر کرده است. نخستین تمدن‌ها در کنار بزرگ‌ترین رودها شکل گرفتند، چون انسان اولیه برای بقا به آب نیاز داشت. اما با پیشرفت علم و فن‌آوری بشر توانست از رود‌ها و آب‌ها فاصله بگیرد و به توسعه ادامه دهد، چرا که دیگر می‌توانست آب مورد نیاز برای بقای خود را از طرق متفاوت تامین کند.

توسعه اقتصادی دارای ملزومات زیادی است و اقتصاد قوی و موفق دارای قدرت واردات آب حقیقی و مجازی، انرژی، غذا و سایر کالاهای اساسی است. در حالی که دسترسی به منابع طبیعی می‌تواند به توسعه اقتصادی کمک کند، برنامه‌ریزی مناسب همچنان مهم‌ترین نقش را در توسعه اقتصادی ایفا می‌کند. با برنامه‌ریزی مناسب می‌توان با کمبود آب تطبیق یافت و همچنان به توسعه ادامه داد. برای همین است که کشوری مثل ژاپن با وجود منابع محدود می‌تواند امروزه نقش مهمی در اقتصاد دنیا بازی کند در حالی که کشورهای خاورمیانه یا آمریکای جنوبی با وجود دسترسی به منابع طبیعی با ارزش هنوز در زمره کشورهای در حال توسعه هستند.لازم است که این نکته را یادآوری کنم که میزان دسترسی به آب نقش مهم‌تری از میزان آب موجود به طور طبیعی را ایفا می‌کند.

به همین خاطر در برنامه‌ریزی به جای موجودی آب بر میزان دسترسی به آن تکیه می‌شود. کمبود اقتصادی آب شاخصی است که نمایانگر میزان دسترسی به آب است. کشوری که زیرساخت‌های مناسب برای برداشت از آب را داشته باشد دچار کمبود اقتصادی آب نمی‌شود به شرط اینکه به اندازه لازم آب داشته باشد و منابع آبی خود را نابود نکند. ایران در مقایسه با کشورهای آفریقایی که از کمبود اقتصادی آب رنج می‌برند در وضعیت خوبی قرار دارد اما رفته رفته دچار کمبود حقیقی آب می‌شود به این معنی که با وجود داشتن زیرساخت‌های لازم به خاطر استفاده بیش از حد از منابع آب طبیعی نمی‌تواند نیاز آبی خود را از محل منابع موجود تامین کند. این امر مسلما به مسیر توسعه ایران ضربه خواهد زد، چون کماکان برمسیر برنامه‌ریزی شده بر اساس تولید محصولات کشاورزی بیش از حد معقول تکیه دارد. اگر مسیر توسعه اقتصادی با توجه به کمبود کنونی منابع آب اصلاح شود و گام‌های مناسب برای صنعتی شدن کشور برداشته شود می‌توان کمبود آب حقیقی را با واردات آب مجازی جبران کرد، بدون اینکه مانعی در مسیر توسعه ایجاد شود.

با توجه به افزایش جمعیت و تقسیم نابرابر آب در سراسر جهان، آیا ظرف چند سال آینده آب بیش از نفت در موقعیت اقتصادی و سیاسی جهان نقش خواهد داشت؟
به‌رغم اهمیت بالای آب به عنوان مایه حیات و توسعه سریع انرژی‌های نو و تجدیدشونده که موجب کاهش نیاز به نفت و سایر انرژی‌های غیرتجدیدشونده و افت قیمت اینگونه انرژی‌ها می‌شود بعید می‌دانم که در آینده قابل‌تصور آب بتواند نقش مهم‌تری از انرژی در نظر دولتمردان و تدوین سیاست توسعه بازی کند. این حرف من به معنی کم‌اهمیتی آب نیست اما همان‌طور که می‌دانیم انرژی نقشی کلیدی در توسعه بازی می‌کند و امنیت انرژی همچنان برای تمام دولت ها بسیار با اهمیت‌تر از امینت آبی است. فراموش نکنید که تقسیم منابع انرژی هم بسیار نابرابر است. نمی‌توان کشوری را پیدا کرد که آب ندارد اما کشورهای زیادی هستند که نفت و گاز ندارند. بنابراین با وجود اهمیت آب به عقیده من دسترسی به منابع انرژی نقش مهم‌تری را در آینده بازی خواهد کرد، چرا که منابع انرژی می‌توانند چرخه صنعت را بگردانند و به توسعه صنعتی و اقتصادی کمک کنند. این باور وجود دارد که در صورت داشتن اقتصاد بهتر می‌توان به منابع آبی و غذایی مورد نیاز شهروندان یک کشور دسترسی پیدا کرد ولو اینکه این منابع در داخل مرزهای آن کشور موجود نباشند.

به این نکته توجه کنید که درنتیجه افزایش جمعیت و نیازهای آب و انرژی و غذا و همچنین به خاطر رابطه چرخ دنده‌ای این منابع محدودیت منابع آب می‌تواند محدودیت‌هایی برای توسعه منابع انرژی و کشاورزی ایجاد کند. نکته مثبت اینجاست همان‌طور که در زمینه تولید انرژی پیشرفت وجود داشته است می‌توان به افزایش بهره‌وری آب در بخش‌های کشاورزی و شرب و صنعت امید داشت و حتی به منابع جدید آبی از طریق تکنولوژی‌های مختلف نظیر شیرین‌سازی آب شور دسترسی پیدا کرد، اما نکته منفی این است که صرف قدرت تامین آب و غذا و انرژی نمی‌تواند امنیت انسانی را در یک کشور تامین کند. فراوانی آب رابطه مستقیمی با سلامتی محیط زیست دارد.

کشوری مانند ایران وقتی منابع طبیعی خود را از بین می‌برد و محیط‌زیست خود را نابود می‌کند در نهایت با مشکلات جدیدی روبه‌رو می‌شود که برای حل آنها باید هزینه بسیار زیادی بکند. گرد و غبار در خوزستان مثال خوبی از این شرایط است. وقتی در اثر برداشت بی‌رویه آب و خشک کردن تالاب‌ها گرد و غبار در مناطق شهری ایجاد می‌شود فعالیت‌های اقتصادی در آن مناطق به شدت ضربه می‌خورد و در نهایت دولت مجبور به پرداخت هزینه زیاد برای مقابله با بحران ایجاد شده و پیدا کردن راه‌حل‌های مختلف برای کم کردن خسارات ناشی از این پدیده خواهد بود بدون آنکه بتواند مشکل ایجاد شده را به طرز ریشه‌ای درمان کند. با این اوصاف اگر چه نگاه اقتصادی و توسعه هنوز برای آب به اندازه انرژی ارزش قائل نیست، منابع آبی به جهت ارتباط مستقیم با سلامت زیست‌محیطی از اهمیت بسزایی برخوردارند، هر چند که با روش‌های متداول اقتصادی نمی‌توان ارزش ریالی یا دلاری آنها را به راحتی تخمین زد. از بین بردن آب برابر است با از بین بردن محیط‌زیست و اکوسیستم و چیزی است شبیه یک خودکشی تدریجی اقتصادی-اجتماعی.

بسیاری از کارشناسان معتقدند که بیشتر روابط بین‌المللی مرتبط با آب مشارکتی است و آب می‌تواند یک ابزار برای یک هدف مشترک برای مشارکت بین دولت‌ها باشد، نظر شما در این باره چیست؟
در پاسخ سوال شما راجع به افزایش مشارکت در نتیجه کمبود منابع آب این نکته را عرض کنم که کمبود منابع در بیشتر اوقات موجب افزایش میزان بهره‌وری و استفاده بهینه می‌شود. مثلا افزایش قیمت انرژی و محدود شدن آن رانندگان را به استفاده از خودروهای کم‌مصرف تشویق می کند یا اینکه ایرانیان مواجه با کم‌آبی را برای بقا به اختراع قنات و ابداع قدیمی‌ترین سامانه‌های مدیریت مشارکتی منابع آب در دنیا ترغیب کرده است، اما سرعت تغییرات فنی، اجتماعی و سیاسی در مقابله و در جهت تطبیق با کمبود منابع بسیار لاک‌پشتی و کند است، بنابراین در ابتدای امر تعارضات و مناقشات محتمل‌تر و پررنگ‌تر از مشارکت‌ها و همکاری‌ها برای مقابله با کمبود منابع خواهند بود. در حوضه‌های آبریز بین‌المللی هم همانطور که اختلافات و تنش‌های زیادی وجود داشته، معاهدات همکاری و مشارکت متعددی هم مابین کشورها برای تخصیص و مدیریت آب منعقد شده است، بنابراین همانطور که گفتید آب می‌تواند بهانه خوبی برای مشارکت باشد، اما سخت است باور کنیم که در انعقاد اینگونه قراردادها آب به عنوان تنها انگیزه مشارکت مورد استفاده قرار گرفته باشد و مطالعات هم این نکته را تائید می‌کند که همانطور که آب هیچ وقت تنها عامل جنگ نبوده است، تنها عامل صلح و دوستی و رفاقت بین کشورها هم نبوده است. آب به انرژی، غذا، اقتصاد، هویت، باورهای اعتقادی، غرور ملی و بسیاری از متغیرهای دیگر وابسته است. بنابراین چه در صلح و چه در مناقشه بر سر آب ارتباط تنگاتنگ آب با این متغیرها غیرقابل اغماض است.

اخیرا تعابیری چون «جنگ آب» بسیار به‌کار برده می‌شود؛ اما از نظر بسیاری کارشناسان این مفهوم یک اغراق است. به نظر شما این مفهوم اغراق است یا واقعیت؟ آیا این موضوع توسط طرفداران محیط زیست مطرح شده تا توجهات جهانی را به این مساله معطوف کنند؟
اینکه بگوییم موضوع «جنگ آب» توسط طرفداران محیط زیست مطرح شده درست نیست. این موضوع در جوامع علمی و سیاسی همیشه مطرح بوده و حتی روسای سازمان ملل نظیر پطرس غالی و کوفی عنان هم راجع به آن هشدار داده‌اند، اما خوشبختانه مستندات علمی نشان می‌دهند که در طول تاریخ مدرن آب هیچ‌گاه تنها عامل ایجاد جنگ نبوده است. این به این معنی نیست که کمبود آب مشکلی ایجاد نخواهد کرد بلکه به این معنی است که هیچوقت کشوری تنها بر سر آب با کشور دیگری وارد جنگ مسلحانه نشده است. آب همواره به عنوان یک دستاویز برای ارعاب و تهدید و تشدیدکننده اختلاف و حتی جنگ قابل استفاده است و در بسیاری از جنگ‌های بین‌المللی جزو بهانه‌ها و انگیزه‌های ورود به جنگ بوده است، اما جنگیدن صرف بر سر آب عایدات خاصی ندارد چون فقط در صورت پیروزی و فتح کامل بر نقاط پرآب کشور مورد حمله می‌توان به منابع آب آن دسترسی پیدا کرد و این امر در دنیای امروزی کاملا غیرقابل‌تصور است، بنابراین در جوامع علمی فرضیه «جنگ سوم جهانی بر سر آب» در اثر افزایش تقاضا برای آب رد شده است.

با این وجود که جنگ بر سر آب بعید به نظر می‌رسد افزایش تعارضات بر سر آب به خاطر کاهش منابع آب و افزایش تقاضا کاملا طبیعی و منطقی است. در حالی که این تعارضات درسطوح بالاتر، مثلا بین دو کشور، دو ایالت یا دو استان به صورت سرد یعنی در حد مجادلات و تهدیدهای لفظی، قانونی و سیاسی باقی می‌ماند، در سطوح پایین‌تر به عنوان مثال ما بین کشاورزان، گروه‌های قومی یا دو روستا می‌تواند به نزاع گرم تبدیل شود و کشته و زخمی هم بر جا بگذارد. با توجه به ارتباط نزدیک آب با وضعیت معیشتی مصرف‌کنندگانی نظیر کشاورزان اینگونه رفتارها که در گذشته حتی در ایران نیز شاهد آن بوده‌ایم از لحاظ علمی توجیه‌پذیر اما بسیار تلخ و ناخوشایند است. در ماه‌های اخیر موضوع جنگ آب در ایران دائما تکرار می‌شود ولی به عقیده بنده استفاده از عبارت «جنگ» تا حدی غیرمسوولانه است چون معمولا این عبارت لشگرکشی و حمله با استفاده از سلاح‌های گرم را تداعی می‌کند که با واقعیت امروز دنیا و مملکت ما تطابق ندارد. همانطور که تاکنون استان‌های همجوار دریاچه ارومیه، زاینده رود، کرخه و قزل اوزن با هم وارد جنگ مسلحانه نشده‌اند در آینده هم لشگرکشی داخلی و حتی خارجی برای آب منتفی خواهد بود، اما تعارضات و مناقشات سرد میان ذی‌نفعان ادامه پیدا خواهد و حتی در نتیجه کم آبی تشدید خواهد شد.