نقش محوری ارگ  مسجد و بازار میدان توپخانه / دوره قاجار

معصومه هادی

کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی از دانشگاه شهید بهشتی

زندگی شهرنشینی، به‌عنوان یکی از سه صورت زندگی اجتماعی در ایران، همواره نقش مهمی را در تاریخ این کشور ایفا کرده است. در اوایل دوره قاجار،‌شهرهای ایران دارای بخش‌های مختلفی بوده اند.

سیاحان غربی که در این زمان با انگیزه‌های گوناگون به ایران سفر می‌کردند، معمولا به توصیف و تشریح ویژگی شهرها می‌پرداختند. آنها ارگ، برج و بارو و قصرهای سلطنتی را مهم‌ترین ساختمان‌های سیاسی اداری شهرها می‌دانند. از نظر سیاحان غربی، دو رکن اصلی اقتصادی شهرهای ایران در عصر پیش از ناصری، بازارها و کاروانسراها بودند. مساجد و تکیه‌ها مهم‌ترین اماکن مذهبی بودند که افراد نیکوکار یا دولت در نقاط مختلف شهر بنا می‌کردند. از نظر سیاحان، مساجد زیباترین بناهای موجود در شهرها بودند. اماکن عمومی مسکونی شهرها را خیابان، محله، کوچه میدان، منازل، حمام و مکتب‌خانه تشکیل می‌دادند و راه‌ها و سیستم آب‌رسانی و دفع فاضلاب نیز زیرساخت‌های اصلی شهرها بودند. این مقاله، بر آن است که با تکیه بر نوشته‌های سیاحان غربی، کالبد شهرهای ایران را در عصر قاجار پیش از ناصری تشریح کند.

۱- ساختمان‌های اداری- سیاسی

الف) ارگ

در مراکز بیشتر شهرهای ایران که از جمعیت و وسعتی برخوردار بوده‌اند، ارگ به‌عنوان مرکز حاکم بر اداره امور شهر نقش حیاتی داشته است. ارگ ساختمانی مستحکم و ساخته شده از خشت و آجر بوده که در اطراف آن خندقی حفر می‌کردند و از طریق چندین پل با پیرامون خود و داخل شهر در ارتباط بوده است. ارگ‌ها معمولا در مراکز شهر برپا می‌شده‌اند اما از آنجا که همواره در شهرها ساخت‌وساز تداوم داشته و قسمت‌هایی نیز در حال تخریب بوده‌اند، مرکزیت آن دستخوش نوسان بوده است. ارگ از داخل به چندین قسمت تقسیم می‌شد: قسمت‌هایی برای زندگی حکام، قسمتی برای خدمتکاران و قسمت‌های دیگر برای رسیدگی به امور روزانه بود. از آنجا که ارگ‌ها مقر حکام بوده‌اند و در تهران، شاه و افراد خاندان شاهی در آنها اقامت می‌کردند، دارای استحکامات کافی بودند و کمتر دیده می‌شد که ارگ شهری خراب شود و یا اصلا شهری فاقد ارگ باشد.

معمولا در شهر آنچه پابرجا بود و قالبی استوار داشت، ارگ شهر بود و کمتر اتفاق می‌افتاد که از دید سیاحان به دور بماند. در برخی از شهرها ارگ از اطراف با باغی محصور می‌شد و میان آن و مرکز شهر یک حائل طبیعی قرار داشت. شکل ظاهر ارگ‌ها با یکدیگر تفاوت چندانی نداشت و در همه آنها قصر در آنجا قرار داشته که با ترکیب ساختمانی بلند و چندطبقه بر محیط شهر اشراف کامل داشت.

ب) برج و بارو و دروازه

شکل اغلب شهرهای ایران مربع بود و بالطبع باروی شهرها را نیز به شکل مربع می‌ساختند. کمتر شهری در ایران بدون برج و بارو بوده و تمامی شهرهای اوایل عصر قاجار دارای باروهایی بوده‌اند. در برخی از شهرها، همچون شهر تهران، روی باروی شهرها توپ‌هایی برای هنگام محاصره شدن شهر و مورد حمله قرار گرفتنش قرار می‌دادند. در دیوار باروها به فاصله‌هایی چند متری برج‌هایی برمی‌افراشتند و در آنها افرادی برای نگهبانی گماشته می‌شدند. در پای باروها نیز برای جلوگیری از نزدیک شدن دشمنان به پای حصار شهر خندق‌هایی حفر می‌شد و در برابر آنها خاکریزهایی به‌وجود می‌آوردند. تعداد دروازه‌های شهرها، به نسبت کوچکی و بزرگی کالبد شهر، متفاوت بوده است. دروازه‌ها معمولا بلند و گنبددار بود و در بسیاری از شهرها در ساخت آنها از مصالح تزئینی و کاشی استفاده می‌شد.

جنس مصالح استفاده شده برای ساختن باروی دور شهرها و برج‌های آن در بیشتر نقاط ایران، خشت خام بوده است. ولی در بعضی از نقاط همچون تهران و تبریز از آجر برای ساخت برج‌ها استفاده می‌کرده‌اند. وجود خشت در دیوار باروها و استفاده بسیار از چنین مصالحی که سست و کم‌دوام بوده است، موجب می‌شد باروها به وسیله بلایای طبیعی و لطمه‌های انسان‌ها آسیب ببینند. معمولا در اکثر شهرهای ایران میان باروهای شهرها و محیط بیرونی باغ‌هایی وجود داشت و این باغ‌ها در مواقعی از سال به‌عنوان مکان تفریحی مورد استفاده قرار می‌گرفتند. عبور و مرور به داخل شهر همواره تحت نظارت قرار داشت. پس از غروب آفتاب دروازه‌ها را می‌بستند و هنگام طلوع آفتاب آنها را می‌گشودند. در تعدادی از شهرها، جاهایی خالی میان باروی شهر و سایر قسمت‌ها موجود بوده است، چنان‌که اولیویه در باب حصار شهر تهران گفته است: «حصار شهر مربع است و به مقدار دو میل بیشتر طول دارد اما به قدر نصف داخل آن مسکون نیست. گشادگی‌ها زیاد و جاهای خالی در آن فراوان است.» در باروهای بسیاری از شهرها خرابی‌هایی رخ می‌نمود و به واسطه غفلت کردن دولتمردان، آهسته‌آهسته رخنه‌ها به خرابی تبدیل شده و مرمتی در آنها پدید نمی‌آمد.

پ) قصرهای سلطنتی

در هریک از شهرهای مهم ایران که مرکز ولایات به‌شمار می‌آمدند، قصرهایی دست‌نخورده و یا نیمه ویران شده از عصر صفویه باقی مانده بودند که به اقامتگاه شاهزادگان، حکام و والیان قاجار تبدیل شدند. اما در پایتخت قصری از گذشته وجود نداشت و در دوران فتحعلی‌شاه چندین قصر ساخته شد و به‌عنوان مکان زندگی شاه تزئینات بسیاری در ساخت‌وساز آنها به کار رفت. در عمارت کلاه‌فرنگی، واقع در شمال خاوری تهران آن روزها، فتحعلی‌شاه برای خود کاخی ساخته بود مرکب از طبقاتی چند و مشجر به باغ و بستان‌هایی نیکو.

اطراف کاخ‌ها را معمولا درخت‌کاری می‌کردند و در میان این درختان راه‌هایی به کاخ‌ها وصل می‌شد. کاخ مرکب از چند طبقه با اشکال کوچک و بزرگ بود و در دوطرف حیاط آن نیز تعدادی خانه اتاق‌هایی چند تدارک دیده می‌شد. حیاط که به‌صورت چهارگوش و غالبا مربع ساخته می‌شد به اتاق‌هایی در سرتاسر محیط خود راه داشت و هرکدام از این حیاط‌ها به اموری خاص و مستخدمانی مشخص واگذار می‌شدند. در جلوی قصر نشیمنی برای شاه به‌منظور اشراف به حیاط بیرونی کاخ و باغ‌های اطراف تدارک دیده می‌شد. در جلوی کاخ نیز حوضی بزرگ برای نمادهی و انجام تفریحات وجود داشت. حرم‌سرا نیز در درون کاخ و پیوسته با آن ساخته می‌شد و از طریق چند دالان به اتاق و اقامتگاه شاه و خروجی‌ها و مکان‌های دیگر درون کاخ وصل می‌شد. آشپزخانه شاهی نیز در پایین‌دست کاخ ساخته می‌شد تا همواره امکان آماده کردن خوراک سریع و از دهن نیفتاده برای شاه و ملازمین وجود داشته باشد. در محیط بیرون کاخ اصطبل شاهی و جبه خانه واقع شده و عده‌ای همواره در تدارک رسیدگی به این امور بودند. مصالح به کار گرفته شده برای بنای کاخ، ترکیبی از سنگ، آجر، سنگ مرمر، آیینه، چوب، طلا، نقره و زمرد و دیگر سنگ‌های گران‌بها بود.

۲- فضای اقتصادی

الف) بازار

بازار از لحاظ اقتصادی به‌عنوان مکان تولید و دادوستد کالا و از لحاظ اجتماعی به‌عنوان جایگاه تعامل افراد، در سراسر تاریخ ایران دوره اسلامی نقش کلیدی و حیاتی بازی کرده است. بازارها معمولا برای سیاحان قابل‌توجه بوده‌اند، چه برای آنهایی که به قصد سیاحت آمده و چه آنهایی که به قصد تجارت آمده و یا انگیزه سیاسی داشته‌اند. بازارها معمولا در مرکز شهر قرار داشتند، اگرچه در بعضی از مناطق شهر، خرده بازارهای متشکل از چندین دکان برقرار بود. بازار از دو ردیف دکان رودررو تشکیل شده بود و هر ردیف از تعداد زیاد یا کمی دکان، چه به‌صورت یک طبقه و چه- به‌ندرت- به‌صورت دوطبقه تشکیل می‌شد. هر ردیف از این دکان‌ها نیز به‌وسیله دالان‌هایی از همدیگر مجزا می‌شدند و در هرکدام از این قسمت (تیمچه)ها پیشه‌وران و صنعتگران و بسیاری دیگر از اصناف مشغول فعالیت بودند. بازار در بسیاری از شهرها، جایی بوده است که هم تولید در آن صورت می‌گرفت و هم دادوستد انجام می‌شد.

بازارها را معمولا از آجر و خشت خام بنا می‌کردند و در بعضی از شهرها نیز در تزئین داخلی آنها کوشش‌هایی می‌شد؛ معمولا داخل مغازه‌ها و ورودی آنها را با کاشی‌های الوان و یا شیشه مزین می‌ساختند. بسیاری از بازارها را برای جلوگیری از تابش نور خورشید در تابستان و ریزش نزولات آسمانی در فصول بارندگی به واسطه چوب مسقف کرده و مانع از خرابی دکان‌ها و معابر آن می‌شدند و در این سقف‌ها معمولا منافذی برای دریافت نور تعبیه می‌کردند. بازار میان اصناف تقسیم می‌شد و هرکدام از آنها حجره‌های مخصوص به خود داشته و با تولید و خدمات خود از دیگر نقاط بازار مجزا بودند: عطار، نجار، بقال، آهنگر، مسگر، زرگر، کتاب‌فروش، دلال، دلاک و هر پیشه‌ای دیگر.

همواره بازارها به کاروانسراهایی چند متصل بوده‌اند و این کاروانسراها به‌صورت انبار کالا و مکانی برای استراحت کسانی که امتعه به شهرها می‌آوردند عمل می‌کردند؛ مکانی مسقف، دارای حجره‌هایی چند، حیاطی برای آرمیدن ستوران و انباری برای تخلیه و بارگیری کالاها.

ب) کاروانسراها

در تمامی شهرهای ایران به تعداد متناوب کاروانسرا وجود داشت و این مکان‌ها را افرادی که دارای وسع مالی بوده و یا دولتمردان می‌ساختند. کاروانسراها در اندازه‌های متفاوتی ساخته ‌شده و هرکدام برای کار معینی در نظر گرفته می‌شدند، بناهایی چهارگوش با دکان‌هایی متعدد که سوداگران غریبه کالاهای خود را در آنجا می‌نهادند. هر کاروانسرا دارای اتاق‌هایی برای سکونت مسافران بود و چندین اصطبل نیز برای جای دادن چارپایان در آنها تعبیه می‌شد؛ برای شتران نیز آغل‌هایی در کاروانسرا تدارک می‌دیدند. کاروانسرا از طریق چندین دالان به بازار مرتبط می‌شد و در جانب بازار بنا می‌گردید، سوای کاروانسراهای اطراف شهرها برای تجار نیز در این مکان‌ها حجره‌هایی تدارک می‌دیدند که در آنجا پس از فراغت از اشتغال، به استراحت می‌پرداختند.

از آنجایی که در شهرهای ایرانی مکانی عمومی- همچون هتل، مسافرخانه، مهمان‌خانه- برای سکونت، استراحت و پذیرایی از مهمان‌ها و مسافران وجود نداشت، از کاروانسراها به‌عنوان مکانی برای اسکان غیربومیان، از قبیل مهمانان شهرهای دیگر و بالاخص خارجیان غیرمسلمان - که حق ورود به مساجد و سکونت در آن را نداشتند- استفاده می‌شد. اولیویه در این زمینه می‌نویسد: «این قسم ابنیه در ایران تنها محلی است که مسافران می‌توانند در آنجا اقامت کنند.» میان دولت و کاروانسراداران از طریق داروغه ارتباط برقرار بود و مالیات همواره از کاروانسراها اخذ می‌شد و در قبال آن امنیت و آسایش مسافران برقرار بود. صاحب کاروانسراها اغلب از طرف خود برای اداره امور کاروانسرا افرادی را به‌عنوان مباشر می‌گماشت تا صورت کار و حساب دخل و خرج را داشته باشند.

۳- اماکن مذهبی

مساجد و تکیه‌ها

در داخل هریک از شهرها و روستاهای ایران مساجدی چند برای عبادت مومنان وجود داشت. مساجد، عموما به‌وسیله افراد خیر و در نقاط گوناگون شهر ساخته می‌شد. دولت نیز به‌منظور مشروع جلوه دادن خود در دید علما و مردم در بسیاری از نقاط شهر دست به بنا کردن مسجد می‌زد. عموما مساجد معتبر هر شهری در مرکز شهر واقع و در پیوست با بازار بودند. شکل ظاهری مساجد تنها توصیفی است که سیاحان درباره این بنای اسلامی به دست داده‌اند و در مجموع آنها را از زیباترین بناهای موجود در شهرها به‌شمار آورده و معتقد بودند که بهترین صنایع ظریفه در ساخت آنها به کار گرفته شده است. غالبا مساجد از خشت و آجر ساخته می‌شدند و دارای محراب و شبستان بودند و یک حوض نیز درون شبستان آنها قرار داشت. به غیر از بعضی نقاط زلزله‌خیز که مساجدشان فاقد گنبد بودند، بیشتر مساجد دارای دو گنبد بودند که با انواع کاشی‌های لعاب‌دار تزئین می‌شدند. در بالای گنبدها نیز روزنه‌هایی به‌عنوان مکان موذن‌ها در نظر گرفته می‌شد.

ورود سیاحان خارجی به درون تکیه‌ها حساسیت کمتری را برمی‌انگیخته است و آنها کم و بیش توانسته‌اند تعریفی از این مکان‌ها ارائه دهند. تکیه‌ها که به‌صورت یک مکان مربع شکل احداث می‌شدند، میدانی در وسط داشتند که از هر چهار طرف عزاداران به آن مشرف بوده و دید داشته‌اند، قسمت مردان و زنان از همدیگر جدا و گاهی این تکیه‌ها بیش از یک طبقه بودند. آنها معمولا فاقد تزئینات داخلی بوده و مسقف نبوده‌اند. در هواهای بارانی و یا فصل گرما برای محافظت مردمان از بدی شرایط آب و هوایی چادرهایی بر سقف آنها می‌افراشتند که بعد از اتمام تعزیه‌خوانی آنها را برداشته و آن مکان را تا سال آینده به حال خود رها می‌کردند.

(بخشی از یک مقاله)

کتابنامه

اولیویه. سفرنامه اولیویه (تاریخ اجتماعی اقتصادی ایران در دوران آغازین عصر قاجار)، ترجمه محمد طاهر میرزا، تصحیح و حواشی غلامرضا ورهرام. تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.

بارنز، الکسس. سفرنامه بارنز، ترجمه حسن سلطانی‌فر. مشهد؛ معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۶۶

بن تان، آگوست. سفرنامه آگوست بن تان، ترجمه منصوره اتحادیه. تهران: بی‌نا، ۱۳۵۴.

پاتینچر، هنری. سفرنامه بلوچستان و قسمتی از ایران، ترجمه شاهپور گودرزی. تهران: کتابفروشی دهخدا، ۱۳۴۸.

ترهزل، آلفونس. یادداشت‌های ژنرال ترهزل در سفر به ایران، به اهتمام ژ.ب. دوما. ترجمه عباس اقبال. تهران: فرهنگسرا، ۱۳۶۱

چریکف. سیاحتنامه مسیو چریکف، ترجمه آبگار مسیحی به کوشش علی اصغر عمران، چاپ دوم، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۷

دروویل، گاسپارد. سفرنامه دروویل، مترجم جواد محیی. تهران: انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۸۷

دوبد، کلمنت اوگاستس (بارون دوبد). سفرنامه لرستان و خوزستان، ترجمه محمد حسین آریا. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸

دوسرسی، کنت. ایران در ۱۸۴۰- ۱۸۳۹ م (۱۲۵۶- ۱۲۵۵ ه.ق) سفارت فوق‌العاده کنت دوسرسی، ترجمه احسان اشراقی، چاپ دوم، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۹۰

راویلنسون، هنری. سفرنامه راویلنسون (گذر از زهاب به خوزستان)، ترجمه سکندر امان اللهی بهاروند. تهران: موسسه انتشارات آگاه،

۱۳۶۲

ژوبر، پ.ام. مسافرت به ارمنستان و ایران، ترجمه محمود مصاحب. تبریز: کتابفروشی چهر، ۱۳۴۷

سولتیکف، الکسیس. مسافرت به ایران، ترجمه محسن صبا. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۶

فریزر، جیمز بیلی، سفرنامه فریزر معروف به سفر زمستانی، ترجمه منوچهر امیری. تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۴

فلاندن، اوژن. سفرنامه اوژن فلاندن به ایران در سال‌های ۱۸۴۰- ۱۸۴۱، ترجمه حسین نورصادقی، چاپ دوم. تهران: انتشارات اشراقی، ۱۳۵۹

جونز، سرهاردفورد. خاطرات سرهارد فورد جونز، ترجمه مانی صالحی علامه. تهران: نشر ثالث، ۱۳۸۶

گروته، هوگو. سفرنامه گروته، ترجمه حمید جلیلوند. تهران: نشر مرکز، ۱۳۶۹

لایارد، اوستن هنری، سفرنامه لایارد یا ماجراهای اولیه در ایران، ترجمه مهراب امیری. تهران: انتشارات وحید، ۱۳۶۷

موریه، جیمز. سفرنامه جیمز موریه، ترجمه ابوالقاسم سری. تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۶

مورز، هنری. سفرنامه ترکستان و ایران (گذری در آسیای مرکزی)، ترجمه علی مترجم، به کوشش محمد گلبن. تهران: انتشارات سحر، ۲۵۳۶

وامبری، آرمین. زندگی و سفرهای وامبری (دنباله سیاحت درویش دروغین)، ترجمه محمد حسین آریا، چاپ دوم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱

هالینگبری، ویلیام. روزنامه سفر هیات سرجان ملکم، ترجمه امیر هوشنگ امیری. تهران: انتشارات سرا، ۱۳۶۳

منبع: فصلنامه علمی- تخصصی کارنامه تاریخ: سال اول، شماره اول، پاییز 1393