چالش بزرگ سیاست خارجی ایران
آیا منابع کشور برای حفظ وضع موجود است یا در راه رقابت شهروندان برای نوآوری و خلاقیت صرف می‌شود؟ ژاپنی‌ها، 125 سال پیش متوجه این موضوع شدند؛ کره‌جنوبی 60 سال پیش، چین 35 سال پیش و ترکیه 25 سال پیش. آنچه می‌خوانید، آخرین یادداشت دکتر محمود سریع‌القلم است که برای عصر ایران نگاشته و نگاهی جدید به مفهوم امنیت ملی در عصر جدید را مطرح کرده است: در سال 2012، فیس بوک یک میلیارد دلار اینستاگرام را با 13 کارمند خریداری کرد و سال گذشته نیز 22 میلیارد دلار برای خریداری واتس آپ، هزینه کرد.


در طول فقط 10 سال، ارزش شرکت‌های نرم افزار «سیلیکون ولی» از یک میلیارد دلار به 3 تریلیون دلار افزایش پیدا کرده است. در حالی که در سال 2000 تنها 400 میلیون نفر به اینترنت وصل بودند، تا آخر سال 2015، حدود 3/ 2 میلیارد نفر به اینترنت دسترسی خواهند داشت. امروز ارزش شرکت فیس‌بوک 276 میلیارد دلار برآورد می‌شود. در نظام بین‌الملل کنونی، ارزش افزوده در اقتصادهای پیشرفته در خلاقیت‌ها و تولید صنعت فن آوری است به‌طوری که متوسط حقوق یک مهندس نرم‌افزار در «سیلیکون‌ولی»، 150هزار دلار در سال است. اخیرا یک استاد دانشگاه ام آ تی، سزار هیدالگو، در کتابی تحت عنوان «چرا اطلاعات رشد می‌کند؛ از تکامل نظم از اتم تا اقتصاد»، بحث کرده که رشد و توسعه نتیجه در دسترس گذاشتن اطلاعات برای عموم است. درجوامعی که مردم به هم اعتماد دارند، به هم نیز اطلاعات می‌دهند و شبکه درست می‌کنند و در نتیجه رشد می‌کنند. سزار هیدالگو، اطلاعات را در مواد خام نمی‌داند، بلکه در کشف نظم‌ها و سیستم‌ها می‌داند.


وقتی اطلاعات مربوط به نظم‌ها و سیستم‌ها در یک جامعه رشد کند، مردم رشد می‌کنند و اقتصاد پیشرفت می‌کند. اگر انسان‌ها، حس سهیم شدن نداشته باشند و با هم نظم و سیستم درست نکنند، مجموعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند رشد نخواهد کرد. نظم‌ها و سیستم‌ها همه در حال تحولند. اگر آب جریان نداشته باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ اهمیت کتاب هیدالگو در این است که متوقف شدن نظم‌ها را ضدرشد می‌داند. ایده‌ها، فکرها و روش‌های جدید لازم است تا نظمی به نظمی دیگر و جدید متحول شود. این تحلیل ریشه در ذات خلقت دارد. هیچ لحظه‌ای ساکن نیست بلکه به لحظه‌ای دیگر حرکت می‌کند. در کمال‌جویی و معنویت هم، بدون تحول در مراتب، اتفاقی نخواهد افتاد چنانچه مولانا می‌گوید: «ره آسمان درون است، پر عشق را بجنبان/ پر عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند / تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده است / چو دو دیده را ببستی، ز جهان جهان نماند / دل تو مثال بام است و حواس ناودان‌ها / تو ز بام آب می‌خور که چو ناودان نماند» سیاست خارجی ایران در یک پارادایم سخت‌افزار امنیت ملی تعریف شده است. حدود دو دهه است که کشورهای رو به رشد جهان مانند اندونزی که متشکل از ۱۸۳۰۷ جزیره است، امنیت خود را در تولید ثروت و دسترسی به فناوری تعریف کرده‌اند. اگر هر شهروندی در اندونزی که ۲۵۶ میلیون نفر جمعیت دارد و سطح فقر را طی دهه گذشته از ۲۲ به ۱۲ درصد تقلیل داده احساس کند کار مفیدی انجام می‌دهد و در کشوری مشوق خلاقیت و نوآوری همه شهروندان زندگی می‌کند خود‌به‌خود امنیت ملی اندونزی تامین شده است. هیچ کشوری جرأت نمی‌کند به اندونزی که اکثریت مطلق مردم آن به نحوی کار خلاقی انجام می‌دهند تعّدی کند.


در جلسات و راهروهای دستگاه دیپلماسی کشور ما، الفاظی مانند مزیت نسبی، ارزش افزوده، نانو تکنولوژی و فناوری اطلاعات به ندرت شنیده می‌شود. حضور فیزیکی در کشوری دیگر در عصر فناوری اطلاعات فایده کمّی و مفیدی ندارد بلکه فقط هزینه است. حضور در بازارها و در iphone‌ها معنا پیداکرده است کما اینکه در سال گذشته 10 میلیون iphone در ایران فروخته شد. تویوتا بیشترین فروش خودرو در آمریکا را دارد. شرکت Wangxing چینی که قطعات خودرو می‌سازد، هم‌اکنون بازار 20 میلیارد دلاری در جهان دارد، شرکتی که قبلا دستگاه شخم‌زنی می‌ساخت. این شرکت چینی هم اکنون 24شرکت قطعه‌ساز آمریکایی را خریداری کرده است. قدرت حکومت‌ها دیگر در تعداد تانک‌ها و جنگنده‌های آنان نیست بلکه در سهم بازاری است که بنگاه‌های خصوصی آنها می‌توانند در کشور‌های دیگر به دست آورند. از سال 2007 تا 2015، شرکت Apple، 550 میلیون iphone در جهان فروخت و در سال جاری، 70 میلیارد دلار به سهامداران خود پرداخت کرده و تا ماه جاری میلادی 8/ 16میلیارد دلار فقط در چین فروش داشته است. از اول سال 2015 تاکنون یعنی طی 9 ماه، بنگاه‌های خصوصی ژاپنی، به ارزش صد میلیارد دلار شرکت‌های بیمه غربی را خریداری کرده‌اند. در جهان امروز، قدرت نزد بنگاه‌های اقتصادی است و وقتی این بنگاه‌ها، اکثریت مردم را استخدام می‌کنند و فرصت نوآوری و خلاقیت به آنها می‌دهند، خود‌به‌خود امنیت ملی، سیاسی و اجتماعی به وجود می‌آورند. تصور کنید اگر دولت چین مسوولیت زندگی 3/ 1 میلیارد نفر را به‌عهده گرفته بود و به آنها یارانه می‌‌داد چه فقری آن کشور را فرا می‌گرفت! امروزه مهم‌ترین عاملی که به مقبولیت و امنیت دولت‌ها کمک می‌کند، این است که تا چه میزان سیستم و قواعد و چارچوبی را برای فکر کردن و خلاقیت شهروندان خود فراهم می‌کنند. براساس آمار WIPO طی سال‌های 2007 تا 2012 میلادی 8/ 82درصد مخترعان چینی‌، اختراعات علمی خود را در چین ثبت کرده‌اند؛ 3/ 51درصد هندی‌ها در داخل هند، 5/ 92 درصد آلمانی‌ها، 5/ 98 درصد ژاپنی‌ها و 9/ 3 درصد ایرانی‌ها. اگر هم‌اکنون با استفاده از نانوتکنولوژی و یک لیوان آب، تجهیزاتی تهیه شده که می‌تواند یک خودرو را کامل شست‌وشو دهد، این کار دستگاه دولتی آمریکا نیست بلکه خلاقیت کارآفرینان، مهندسان نرم‌افزار و بنگاهداران است.


آیا در یک جامعه برای فکر کردن رقابت وجود دارد؟ آیا دسترسی به امکانات و ثروت با فکر و رقابت و بنگاهداری تحقق پیدا می‌کند؟ آیا منابع کشور برای حفظ وضع موجود است یا در راه رقابت شهروندان برای نوآوری و خلاقیت صرف می‌شود؟ ژاپنی‌ها، ۱۲۵ سال پیش متوجه این موضوع شدند؛ کره جنوبی ۶۰ سال پیش، چین ۳۵ سال پیش و ترکیه ۲۵ سال پیش. همه ما متوجه هستیم تغییر نظری در پارادایم بسیار مشکل است. اما این سوال مطرح می‌شود: آیا ما را استدلال تغییر می‌دهد یا بحران‌ها؟ ما در میان همسایگان خود و در محیط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نه در پی دوستی مطلق باید با آنها باشیم و نه تقابل بلکه به فکر حضور و نفوذ در بازارهای آنها، کالاهایی که مصرف می‌کنند، کتاب‌هایی که می‌خوانند و نظم اجتماعی که بنا کرده‌اند. این تفکر برای ما درآمد و ثروت تولید می‌کند و شهروندان ما را به فکر و خلاقیت وا می‌دارد. از هر منظری که به قدرت و مهارت نگاه کنیم، در تمامی شمال آفریقا، خاورمیانه و آسیای غربی، ایران قدرتمندترین کشور اما به لحاظ بالقوه است. فعلیت یافتن این قوه در شرایطی که نفت زیر ۴۰ دلار است و اولین آثار مثبت اقتصادی پساتحریم به سال ۱۳۹۷ موکول شده، به بازبینی ما نسبت به مفهوم قدرت در سیاست خارجی نیاز دارد. از مشروطه‌ خواهی تا کنون ما ایرانیان نتوانسته‌ایم نسبت به نظم جهانی به تعریفی همگانی، مورد اجماع، پایدار و سودآور برای مردم و کشور دست یابیم. به میزانی که ما در داخل اجماع داشته باشیم، نظام بین‌الملل به همان میزان برای ما فرصت خواهد بود. دستگاه دیپلماسی ما در بهترین شرایط در متون دهه ۱۹۹۰ و پس از فروپاشی شوروی غور می‌کند. برای افزایش قدرت کشور و کسب سهم شایسته ایران در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، قدرت خلاقیت و نوآوری در اقتصاد ما تعیین‌کننده خواهد بود. کارآمدی سیستم‌ها و بنگاه‌ها و حتی افراد به نوع فکر آنها منتهی می‌شود. سرنوشت افراد و کشورها به نحوه فکر کردن و پیش‌بینی کردن آنها ختم می‌شود.


تحولات علمی و اقتصاد جهانی از یک طرف و هزینه‌های قابل توجه حفظ وضع موجود در محیط منطقه‌ای از طرف دیگر، این اندیشه را بارور می‌کند که فروش نفت و گاز و مدیریت دولت بر اقتصاد، آینده قابل اتکایی را برای شهروندان رقم نخواهد زد. شاید آینده‌نگری و نگرانی از جایگاه قدرت ملی ایران در دو دهه آتی ما را به سمت پارادایم نرم‌افزار امنیت ملی سوق دهد. به میزانی که بنگاه‌ها و شهروندان تولید کنند و خلاقیت داشته باشند و در بازارهای جهانی رقابت کنند، امنیت و قدرت ملی تحقق پیدا می‌کند. وقتی شهروندان از وضعیت کار و زندگی خود رضایت داشته باشند، هیچ نیروی خارجی حتی فکر تعدی به خاک و نظام مدیریتی کشور را نخواهد داشت.