چگونه و چه کسی فرش دستباف را تبلیغ کند؟

محمدرضا عابد

عضو هیات‌مدیره و مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران

در لابه‌لای سطور و سطوح مطالب خبری، تخصصی، انتقادی، هنری و... که پیرامون فرش دستباف گفته، شنیده یا خوانده می‌شود، اشاره به نبود یا کمبود تبلیغات در عرصه بازاریابی فرش، پای ثابتی دارد و همواره ترجیع‌بند تحلیل و بررسی صاحب‌نظران در ارزیابی رونق یا کساد بازار آن است. البته این نوشته قصد ندارد به اثربخشی تبلیغ در ورود و حضور کالا در بازار مصرف که جزء لاینفک حیات تجاری آن محسوب می‌شود بپردازد، که دراین باره و حتی در نقد شیوه‌های سنتی و ترویج روش‌های به روزشده سخن بسیار آمده است. مع‌الوصف و با تاکید بر این نکته که طمطراق و شکوه تبلیغ نه صرفا زیاده‌گویی یا تکرار هدفمند آن به شیوه پروپاگاندا (فریبکاری) است، بلکه قبول مسوولیت صاحبان کالا در قبال رضایت یا نارضایتی مشتریان و قطع به یقین سود و زیان آنان است که پذیرش این مسوولیت، مشتریان رادر برابر مدعای تبلیغات پرسشگر و صاحبان کالا را پاسخگو می‌سازد.

البته سهم قدرت و انگیزه خرید مشتریان که فهرستی از مولفه‌های زیست‌محیطی، اقتصادی، سیاسی، اقلیمی و... را در برمی‌گیرد، درجای خود می‌تواند به رونق یا کساد بازار فرش دامن بزند. مع‌الوصف آنچه واکاوی درباره چگونگی تبلیغات فرش دستباف منظور این مقال و روی میز تشریح قرار می‌گیرد صرفا پیرایش گونه‌های سنتی و آرایش روش‌های مدرن تبلیغ نیست. البته این خود موضوعی درخور تعمق است و بر هنرمندان، علاقه‌مندان و دست‌اندرکاران دلسوز این دستاورد هنری پوشیده نیست و قطعا درجای خود اگر اراده و اداره‌ای باشد حق مطلب را ادا خواهند کرد. ولی نکته‌ای که البته مغفول نمانده، بلکه مسکوت مانده این است که انجام این تبلیغات بر‌عهده کیست و هزینه آن چگونه باید تامین شود؟ واضح و مبرهن است در وادی تولید و عرضه فرش طیف وسیعی از طراحان نقشه، چله‌کش‌ها، بافنده‌ها، ناظران فنی، تولیدکنندگان، پرداخت‌کنندگان، فروشندگان جزء و کل، سفارش‌دهندگان و صادرکنندگان قرار دارند که هریک به فراخور فعالیت خویش نقش و سهمی زیاد وکم از این رهگذر به‌دست می‌آورند. ولی هیچ‌یک ازعوامل یادشده که هرکدام صرفا بخشی از فرآوری این محصول را به‌عهده دارند خود را موظف به تبلیغات درباره فرش دستباف نمی‌دانند. در این باره اهتمام به حدود و ثغور فعالیت هریک از عوامل به‌ویژه عرضه‌کنندگان و جایگاه آنان در فرآیند تولید و تجارت فرش و نقش و میزان سرمایه‌گذاری و عایدات ناشی از آن بخش مهمی از عللی است که رویکرد به تبلیغات را برای عوامل یاد شده بلاموضوع یا زیان‌بخش می‌سازد. راقم این سطور تلاش می‌کند در بررسی چرایی این علل به گزیده‌ای از مهم‌ترین دلایل آن اشاره کند.

۱- براهل فن پوشیده نیست که قیمت و ارزش تجاری فرش تابع قیمت تمام شده نیست. در این باره با بررسی اجمالی در ارزیابی قیمت انواع فرش در می‌یابیم کیفیت فرش اگرچه به لیست فاکتوری از مرغوبیت مواد اولیه و مهارت بافنده بستگی دارد، ولی ارزیابی محصول نهایی بدون در نظر گرفتن قیمت تمام شده متکی به دانشی است که برآیند اطلاعات اجزای تشکیل‌دهنده فرش، شناخت بازار، گرایشات فرهنگی مناطق، مهارت بافنده، مداقه در جزئیاتی که از دید عموم پنهان است، اطلاع از سلیقه مصرف‌کنندگان، اطلاع از عیوب و محاسن تاثیرگذار در کاهش یا افزایش ارزش فرش و سایر اطلاعاتی است که حاصل سال‌ها تجربه در ارزیابی فرش است. به‌عنوان مثال عیوب یک تخته فرش ۳۰ رج ۶ متری کاشان نظیر غلط‌بافی، دورنگی، کجی، جفتی‌بافی و... تاثیرکاهنده‌ای در ارزیابی نهایی قیمت فرش به‌جا می‌گذارد که میزان این تاثیر در یک فرش ۵۰ رج ۶ متری همان منطقه رقم بیشتری است و این ارزش‌گذاری در وضعیتی مشابه برای فرش منطقه ایلام یا سایر مناطق ارقام دیگری دارد. بنابراین ممکن است قیمت نهایی یک فرش کمتر از قیمت تمام شده یا کمی بیشتر از آن ارزیابی شود که این نتیجه سود چندانی را نصیب تولیدکننده و به تبع آن فروشنده نمی‌کند. بنابراین هزینه‌کرد تبلیغات به‌عنوان تابعی از قیمت تمام شده و ارزیابی آن نرخ متغیری خواهد داشت و مقرون به صرفه نمی‌باشد.

۲- متاسفانه و به عللی که شاخص‌ترین آنها فقدان انگیزه قوی و رسالتی فرهنگی ملی از یک طرف و مخاطرات غیرقابل تحمل و اجتناب‌ناپذیر سرمایه‌گذاری کلان از طرف دیگر است، همت یا فرصتی در تاسیس واحدهای تولیدی بزرگ و همه‌جانبه در زمینه فرش دستباف که بتواند از ابتدا تا انتهای پروسه تولید (صفر تا صد) را به منصه ظهور رساند به‌وجود نیامده است. مزید برعلت، سیر تحولات و تغییرات سیاسی اقتصادی کشور نیز بستر و امکان تحقق بعدی آن را تا مدت‌ها منتفی می‌سازد. بالطبع و در غیاب چنین تولیدکنندگانی هزینه‌کرد تبلیغات از سوی فروشندگان محصولات سایر تولیدکنندگان کوچک که عمدتا خویش‌فرما هستند و در محدوده زمان، مکان، موضوع، سرمایه و سود خود تولید می‌کنند، محلی از اعراب ندارد، زیرا فروشندگان در واقع برندی را عرضه نمی‌کنند و از کیفیت و روند تولید محصولاتی که به فروش می‌رسانند بی‌اطلاع هستند و قطعا از مشکلات بعدی و میزان رضایت مصرف‌کنندگان واهمه دارند. بنابراین هزینه تبلیغات صرف‌نظر از برخی صرفه‌جویی‌های غیرلزوم والبته کمی سوداگرانه درصورتی نزد فروشندگان جزء یا کل توجیه اقتصادی دارد که واجد برندی نام آشنا باشد و بتواند آنان را در قبال مشتریان و مسوولیت‌های ناشی ازآن پاسخگو کند.

۳- از ویژگی‌های فرش دستباف ایران تعدد مناطق بافت و درونمایه‌های مختلف فرهنگی آن است که نظیر آداب و رسوم، گویش، ادبیات، تاریخ، شرایط اقلیمی، خصوصیات فردی، اجتماعی، طبیعی و سایر مولفه‌ها، متفاوت است و هیچ‌یک بر دیگری رجحان و برتری ندارند و هر منطقه مزیت‌های فرهنگی خود را دارد. مضافا اینکه تفاوت‌های پیدا و پنهان بافت و مهارت بافندگان و وجود حداقل شباهت بافته‌ها در طرح، رنگ، اندازه، کیفیت و در نهایت ارزیابی قیمت و ارزش آن، تبلیغ و تعریف از بافت یک منطقه و تاکید در مزیت‌های آن را ناخواسته به ضد تبلیغ تولیدات سایر مناطق تبدیل می‌کند، این شیوه، حتی در تبلیغ تولیدکنندگان مختلف یک منطقه نیز زیان‌بخش و نادرست است و قطعا به فرسایش صنعت فرشبافی در کشور منتهی می‌شود. در این باره بررسی‌های به عمل آمده نشان می‌دهد، صرف رویکرد اقتصادی به فرشبافی اهتمام در اصالت آن را به محاق می‌برد و قطعا خطر اضمحلال یا ابتذال، طومار هنری و فرهنگی آن را در هم می‌پیچد. بنابراین و به حکم تجربه و تاریخ پرفراز و نشیب این دستاورد ملی و فرهنگی، ترویج به‌عنوان مشارکت دادن کلیه نحله‌های فرهنگی مناطق مختلف در گسترش فرشبافی و ظهور پتانسیل‌های فرهنگی این مرز و بوم راهکار ارزشمندی در توسعه این محصول و رویکرد تبلیغاتی آن محسوب می‌شود و به جد می‌طلبد در معرفی این دستاورد هنری نگاهی فرابخشی داشت.

۴- صنف فرش‌فروش اکثرا از اقشار متوسط جامعه هستند و سرمایه در گردش آنان به‌عنوان تابعی از رکود یا رونق بازار فرش از نوسان زیادی برخوردار نیست و نرخ مخاطره‌پذیری (ریسک) سرمایه‌گذاری آنان رقم محدودی است و همواره تلاش می‌کنند بیش از آنکه سود خود را افزایش دهند، خواب سرمایه را مهار و به حداقل زمان ممکن برسانند. در این راستا و به‌عنوان حفظ شرایطی پایدار در کسب‌وکار، فروشندگان مزبور همواره می‌کوشند از برخی هزینه‌ها از جمله تبلیغات که معمولا نرخ بالایی دارد پرهیز کنند. مضافا اینکه به نظر ایشان نامعقول است محصولی را تبلیغ کنند که خود در تولید آن نقشی نداشتند و از کم و کیف جزئیات آن بی‌اطلاع هستند و برند نام آشنایی را عرضه نمی‌کنند. اگرچه برخی از عرضه‌کنندگان فرش در مقایسه با فروشندگان پیش‌گفته از قدرت و سرمایه بیشتری برخوردارند و عمدتا صادرکننده فرش دستباف هستند مع‌الوصف و به دلایلی که ذکر آن رفت از تبلیغات کالای خود امتناع دارند و ترجیح می‌دهند به سیاق روش‌های سنتی در سایه جایگاه، ارتباطات و اعتبار محدودی که در بازار و میان مشتریان سابق و سایر دست‌اندرکاران فرش کسب کرده‌اند به فعالیت خود ادامه دهند وخود را از شر هزینه‌های گزاف تبلیغات و تبعات اقتصادی، فنی و اجتماعی ناشی از آن دور نگه دارند.

اکنون به نظر می‌رسد تبلیغات درباره فرش دستباف به عزمی ملی و نگاهی عمیق و ژرف از سوی همه دست‌اندرکاران و متولیان و ازهمه مهم‌تر دولتمردان احتیاج دارد که کیفیت محصول، قبول مسوولیت، توسعه پایدار و دغدغه رسالت درترویج آن را به‌عنوان رویکرد تولید و عرضه فرش در بازار مصرف داخلی و خارجی قانونمند و روزآمد کند. اگرقرار است فرش دستباف به‌عنوان بخشی از هویت و فرهنگ ایران زمین شناخته و عرضه شود باید به مصداق این ضرب‌المثل قدیمی که «حرمت امامزاده با متولی آن است»، نظیر سایر دستاوردهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی این مرزوبوم مورد اهتمام واحترام متولیان و دست‌اندرکاران قرارگیرد.