شهر مرکز فرصت و محیطی برای ارائه توانایی‌های بالقوه انسانی است.تمرکز روزافزون افراد در نواحی شهری و رشد سریع شهرنشینی باعث پدید آمدن مشکلاتی در شهر می‌شود برای رفع این مشکلات ما نیازمند یک نظام مدیریت شهری کارآ هستیم. در ساده‌ترین تعریف می‌توان گفت این نظام مدیریت شهری کارآ با هدف اداره مطلوب امور و فعالیت‌های شهر، سعی دارد روابط میان سازمان‌ها و نهادهای شهری را هماهنگ سازد. در ایران با توجه به ساختار حاکمیت، نظام مدیریت شهری بر عهده سازمان‌ها و نهادهای مختلف است.

از یک طرف بر عهده سازمان‌هایی مانند وزارت راه‌وشهرسازی، وزارت کشور، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و... است که بیشتر نقش حکومتی را دارند و از طرف دیگر بر عهده نهادهایی همانند شهرداری‌ها و شورای اسلامی شهر است که بیشتر نقش حکمروایی را دارند، اما در این بین شهرداری‌ها و شورای شهر به‌عنوان دو بازوی نظارتی و اجرایی نظام مدیریت شهری، نقش موثر و اساسی‌تری در روند اداره شهر ایفا می‌کنند. به تعبیر دیگر مطابق با قانون شوراها تبلور مسوولیت اجتماعی مردم است که به شکل نهادی و قانونمند توسط افراد منتخب مردم اعمال می‌شود، اما در حال حاضر شوراهای شهر هنوز فاصله بسیاری از نقش اصلی خود یعنی نظارت دارند و از آنجا که هیچ دستگاه دولتی و ارگانی خود را موظف به پاسخگویی در برابر شوراها نمی‌داند و وظیفه‌ای قانونی در برابر شوراها ندارد، عملا کار شورا تنها مربوط به حسن اجرای مصوبات شورا و طرح‌های مصوب در امور شهرداری و سایر سازمان‌های تابعه شهرداری است؛ آن هم در صورتی که مطابق بند ۳ ماده ۷۱ قانون شوراها مصوب ۱۳۷۵، نظارت بر طرح‌های مصوب در امور شهری به شرط آن که مخل جریان عادی شهرداری نشود، از وظایف شورای شهر است. با گذشت سه دوره از حیات شوراها، مطابق با مصوبه مجلس، قانون شوراها اصلاح و همزمان با برگزاری انتخابات دوره چهارم تعداد اعضای شورای شهر تهران با هدف بیشتر شدن نظارت و نزدیک شدن شورا به فلسفه وجودی خودش از ۱۵ نفر به ۳۱ نفر افزایش یافت. اکنون که شورای شهر چهارم در نیمه عمر خود قرار گرفته سوال آن است که آیا با گذشت ۱۷ سال از آغاز تشکیل شورا، نقش نظارتی شورا محقق شده است؟ آیا شورای شهر توانسته عملکردی مقبول از خود به نمایش بگذارد؟